پسرم از نفس افتاد به دادم برسید
داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید
تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم
باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید
بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم
طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید
آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید
باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان
شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید
بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین
میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید
آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت
گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1856
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
✍ تو را مظلوم روایت کرده اند، اما براستی تو ایستاده در غبار فتنه ها همیشه درخشیدی.
#بقیع
18 شهریور 1404
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd