قرارداد تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس-سن پترزبورگ( 1325 هـ = 1286 ش = 1907 م)
قرارداد تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس-سن پترزبورگ( 1325 هـ = 1286 ش = 1907 م)قرارداد مخفیانه ایران و انگلیس( 1337 هـ = 1298 ش = 1919 م)
قرارداد سن پترزبورگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
قرارداد سن پترزبورگ The Euphrates Valley - Syria, Kurdistan, et cetera by Edward Stanford Ltd. - WDL.png
A map of the region, dating from 1907-1920, showing the Russian line.
امضا شده ۳۱ اوت ۱۹۰۷
مکان سن پترزبورگ، روسیه
امضاکنندگان * پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند
امپراتوری روسیه
رویدادهایی که منجر به جنگ جهانی اول شدند.
اتحاد سهگانه ۱۸۸۲
اتحاد فرانسه و روسیه ۱۸۹۴
رقابت تسلیحاتی نیروی دریایی انگلستان و آلمان ۱۸۹۸–۱۹۱۲
توافق قلبی ۱۹۰۴
بحران طنجه ۱۹۰۵–۱۹۰۶
قرارداد سن پترزبورگ ۱۹۰۷
بحران بوسنی ۱۹۰۸–۱۹۰۹
بحران اقادیر ۱۹۱۱
جنگ عثمانی و ایتالیا ۱۹۱۱–۱۹۱۲
جنگهای بالکان ۱۹۱۲–۱۹۱۳
ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ۱۹۱۴
بحران ژوئیه ۱۹۱۴
نبو
قرارداد سن پترزبورگ در سال ۱۳۲۵ قمری (برابر ۱۹۰۷ میلادی) قرارداد ۱۹۰۷ میان کشورهای روسیه و بریتانیا در منطقهٔ سن پترزبورگ امضا شد. این پیمان آخرین قدم در راه ایجاد تفاهم مثلث بود و با حل مشکلات بین بریتانیا و روسیه، این دو کشور را همراه با فرانسه در برابر اتحاد مثلث متحد کرد.
براساس این قرارداد:
ایران میان روسها و بریتانیاییها تقسیم شد. بر این پایه بریتانیا پیشنهاد تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ را داد. منطقه شمالی به روسیه تزاری اعطا شد و منطقه جنوبی به بریتانیای کبیر. منطقه میانی باید به عنوان منطقه بیطرف کار میکرد. شمال ایران به اشغال روسها درآمد و پس از جنگ جهانی اول نیز بریتانیاییها با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.
افغانستان به عنوان منطقه نفوذ بریتانیا به رسمیت شناخته میشد.
نیروهای بریتانیا از تبت خارج میشدند و حاکمیت چین در این منطقه به رسمیت شناخته میشد.
محتویات
۱ زمینه قرارداد
۲ واکنش ایران
۳ جستارهای وابسته
۴ منابع
۵ پیوند به بیرون
زمینه قرارداد
جمهوری سوم فرانسه متحد روسیه بود. انگلیس هم متحد ژاپن بهشمار میآمد و روسیه و ژاپن دشمن خطرناک یکدیگر بودند. منافع روسیه و انگلیس چنین اقتضاء میکرد که روسیه و ژاپن به اتحاد فرانسه و انگلیس وارد شوند؛ ولی بلندپروازی روسها در این زمان، قدرت نظامی آن و همچنین نزدیکی امپراتور روسیه و آلمان که روابط آنها دوستانه بود مانع این کار میشد. مشکل اول با شکست روسیه از ژاپن حل شد. اختلافات دیگر روس و انگلیس بر دو مسئلهٔ دیگر متمرکز بود: یکی بالکان برای تصرف بلغارها و دیگری در ایران که انگلیس دوست داشت این مناطق کاملاً در اختیار خودش باشد. مسئلهٔ دیگر که باعث سردی روابط انگلیس و آلمان شده بود برخورد قیصر آلمان در موضوع ترانسوال بود؛ زیرا هنگامی که پل کروگر حاکم ترانسوال میخواست به ترانسوال استقلال بدهد و در پی متحدی در برابر سیسیل رودز و انگلیس بود تنها قدرتی را انتخاب نمود که سرزمینهایی در آفریقای جنوبی داشت و آن کشور آلمان بود پس از پیروزی بوئرها تلگرافی از سوی قیصر آلمان برای او فرستاده شد با این مضمون: «من دوستانه به شما تبریک میگویم که شما بدون دریافت کمک خارجی گروههای مسلح را سرکوب نمودید و توانستید صلح و آرامش را برقرار نمایید» و این برخورد قیصر برای روابط انگلیس و آلمان عواقب جدی داشت؛ زیرا قیصر از کروگر که دشمن انگلیس بود حمایت کرده بود. مسئلهٔ دیگر صادرات روزافزون آلمانیها بود زیرا در سال ۱۸۹۵ در انگلیس رسالهای تحت عنوان ساخت آلمان منتشر شد که خطر صادرات روزافزون آلمان را برای انگلیس تشریح میکرد.
مسئله دیگر که ایجاد خطر برای انگلیس میکرد، پیشرفت نیروی دریایی آلمان بود. ویلهلم دوم از سال ۱۹۰۰ به تقویت نیروی دریایی آلمان پرداخت و علناً اظهار کرد که آلمان نمیتواند به نیروی زمینی قناعت کند و باید در نیروی دریایی بر همهٔ کشورها برتری داشته باشد. انجمنی به نام اتحاد دریایی آلمان تشکیل داد و به کمک آن هزینهٔ لازم را برای ساختن کشتیهای جنگی تأمین کرد. همچنین پیشرفتهای تجاری و صنعتی آلمان نیز باعث شکست بازار تجارت و صنعت شده بود. به هر حال، این سؤال مطرح است که چرا انگلیس در بین روسیه و آلمان، اولی را انتخاب کرد: چون منافع انگلیس هم از طرف روس و هم از طرف آلمان تهدید میشد. از یک طرف خطر توسعهٔ نفوذ روس، و از سوی دیگر خطر نفوذ آلمان در آسیای صغیر و خلیج فارس و اتصال راهآهن بغداد به داخل ایران و نزدیک شدن این دو خطر به مرزهای هند به مشکلات دفاع از هند میافزود و سیاست انگلیس این بود که این دو دولت را با هم درگیر سازد و قوای آنها را تحلیل ببرد. اما تأمل انگلیس در این بود که خود به کدام طرف ملحق شود. منافع بریتانیا حکم میکرد که به روسها نزدیک شود زیرا درایت روسها اندک و زورشان بیشتر بود؛ ولی مسئله این بود که انگلیس با تقاضاهای روسیه چگونه برخورد نماید. تقاضاهای روس در بالکان، داردانل، ایران و افغانستان. مسئلهٔ ایران و افغانستان یک امر حیاتی بود و صلاح در این بود که هیچ امتیازی در این منطقه ندهد؛ پس بهتر بود که انگلیس، روسها را به سوی بالکان و داردانل سوق دهد و آنها را امیدوار سازد. سرانجام، در قراردادی که در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ در شهر مسکو بسته شد روسیه و انگلیس اختلافات خود دربارهٔ ایران و افغانستان را حل کردند و چون اختلافات سیاسی انگلیس و فرانسه و روسیه حل شد سه دولت تشکیل اتفاق مثلث را دادند که هدفشان جلوگیری از پیشرفتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان بود.
واکنش ایران
پیمان نامه که ۵ بند داشت بدون آگاهی یا مشارکت دولت ایران در زمان اوج جنبش مشروطه امضاء شد؛ از این رو سرانجام با پاسخ تند مجلس شورای ملی رو به رو شد. پس در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۰۷ ایران را رسماً در جریان قرار دادند. با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا میشد و در زمان جنگ جهانی اول نیز به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران مدتی به اشغال روسیه و بریتانیا درآمده بود. روسها تا زمان انقلاب اکتبر بر حفظ منافع به دست آمدهشان از این قرارداد اصرار داشتند. پس از انقلاب اکتبر، در ۲۷ دی ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۹۱۸ میلادی) این قرارداد عملاً ملغی شد. این پیماننامه با قرارداد ۱۹۱۹ چندان بی ارتباط نبود.
جستارهای وابسته
اتحاد فرانسه و روسیه
توافق قلبی
تفاهم مثلث
جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار
امتیازات و قراردادها در دوره قاجار
بازی بزرگ
اشغال تبریز (۱۲۹۰)
ایران در جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی
جنگ جهانی دوم
اشغال ایران در جنگ جهانی دوم
مهاجرت لهستانیها به ایران
منابع
قرارداد اوت ۱۹۰۷م / شهریور ۱۲۸۶ ش
Adelson - London and the Invention of the Middle East: Money, Power and War, 1902-1922. New Haven & London: Yale University Press. 1995. p.۵۹–۶۲.
قرارداد ۱۹۰۷
پیوند به بیرون
قرارداد ۱۹۰۷: یک قرن ایران، بریتانیا و روسیه
قرارداد ۱۹۰۷ کلید سیاست خارجی دول روس و انگلیس در ایران
[نمایش]
نبو
امتیازات و قراردادها در دوره قاجار
[نمایش]
نبو
روابط ایران و بریتانیا
[نمایش]
نبو
دیپلماسی ابرقدرتها ۱۸۷۱–۱۹۱۳
ردهها:
۱۹۰۷ (میلادی)ائتلافهای نظامی بریتانیاائتلافهای نظامی روسیهائتلافهای نظامی سده ۲۰ (میلادی)بریتانیا در ۱۹۰۷ (میلادی)پیمانهای دو سویه بریتانیاروابط ایران و بریتانیاروابط ایران و روسیهروابط نظامی بریتانیا و روسیهروسیه در ۱۹۰۷ (میلادی)معاهدههای امپراتوری روسیهمعاهدههای بریتانیا (۱۹۲۲–۱۸۰۱)معاهدههای سلسله قاجاریانمعاهدههای مصوبشده در ۱۹۰۷ (میلادی)
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
» ريشهيابي پيمان 1907
ريشهيابي پيمان 1907
شعيب بهمن 4862 بازديد
ريشهيابي پيمان 1907
روز دوم مهر 1286 متن كامل قرارداد 1907 منعقده ميان روسيه و انگليس راجع به ايران منتشر شد. اين متن از جانب سفارت انگليس درتهران براي وزارت امور خارجه ايران ارسال گرديد.
ضعف و بيكفايتي شاهان قاجار علاوه بر آنكه منجر به انعقاد قراردادهاي گوناگون و اعطاي امتيازات فراوان به بيگانگان گرديد، دو قدرت سنتي انگليس و روسيه را نيز به فكر تقسيم و مشخص نمودن حوزه نفوذ خود در ايران انداخت. روسيه و انگلستان كه هر يك در عرصههاي سياسي، اقتصادي، مالي و نظامي آسيبهاي فراواني را متوجه حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران ساخته بودند، در مواقعي كه با يكديگر نوعي اتحاد و تباني حاصل ميكردند، ضربات سختتر و سهمگينتري بر پيكره تماميت ارضي و استقلال ايران وارد ميكردند. يكي از قراردادهايي كه اين دو كشور در دوره اتحاد خود به امضا رساندند، معاهدهاي بود كه در تاريخ 31 اوت 1907 منعقد شد و ايران را به حوزه نفوذ دو كشور تقسيم نمود. طي سالهاي 1907، 1915 و 1919 ميلادي، سه قرارداد استعماري از سوي بيگانگان بر ايران تحميل شد كه در اين بين قرارداد 1907 در شرايطي منعقد گرديد كه ايران، انقلاب مشروطه را از سر گذرانده بود و اولين دوره مجلس شورا را تشكيل داده بود.
با توجه به نقش غير قابل انكار و اصرار فوقالعاده انگلستان براي امضاي پيمان 1907، ميتوان عقد قرارداد فوق را با روسيه و تقسيم ايران به سه قسمت را نمايانگر اوج تمايلات امپرياليستي و استعماري بريتانيا در ايران به شمار آورد. به همين سبب در بحث حاضر نيز ضمن بيان اهداف ديرينه و استعماري انگلستان مبني بر تجزيه ايران، به مرور زمينههاي شكلگيري قرارداد 1907 و چگونگي انعقاد آن خواهيم پرداخت. پس از آگاهي از مفاد قرارداد به واكنش ايرانيان در برابر آن نگاه خواهيم داشت و در نهايت پيامدهاي قرارداد را بررسي خواهيم نمود.
ـ تجزيه ايران؛ آرزوي ديرينه انگلستان
تجزيه ايران به عنوان يكي از آرزوهاي ديرينه انگلستان براي نخستين بار 20 سال قبل از انعقاد قرارداد 1907 از سوي هنري دروموند ولف وزير مختار انگليس در تهران به دولت آن كشور پيشنهاد شد و پس از آن ساير مقامات بلندپايه انگليسي در جهت اجرا و تحقق آن تلاش نمودند. در اين راستا از اوايل سال 1901 م سياستمداران انگليسي تلاش خود را جهت مذاكره و حل اختلاف با روسها به كار گرفتند و لنز داون در گفتوگو با سفير روسيه در اكتبر همان سال پيشنهاد تقسيم ايران را ارائه داد. با توجه به آنكه در اين ايام روسها نسبت به انگليسيها از موقعيت بهتري در ايران برخوردار بودند، حاضر به مصالحه و تقسيم منافع استعماري با انگلستان نشدند و با پيشنهاد لنز داون مخالفت نمودند.
بنابراين در شرايطي كه از يك سو روسها طبق قراردادهاي تركمن چاي و گلستان به امتيازات قابل توجهي در ايران دست يافته بودند و ضمن به دست آوردن حق كاپيتولاسيون، از موقعيت خوبي نيز در ايران برخودار بودند، از سوي ديگر انگليسيها كه منافع خود را در شبه قاره هند و خليج فارس در خطر ميديدند، از طرق مختلف سعي در ايجاد و حفظ سلطه در ايران ميكردند.
انگليس همواره از ايران به عنوان دروازه هندوستان بهره ميبرد و تسلط بر ايران را موجب استمرار تسلط بر هند و دور نگه داشتن روسيه از اراضي مستعمره خود تلقي مينمود. به همين دليل بريتانيا خواهان دولتي ضعيف، نيمه مستقل و وابسته در ايران بود. در اين راستا انگلستان موفق شده بود كه با لشكركشي به ايران و تحميل جدايي ميان ايران و افغانستان و نيز تجزية بخشهايي از مكران،بلوچستان و سيستان، ميان كشور ايران و هندوستان منطقة حايل پهناوري به وجود آورد. انگليسيها كه با لشكركشي به درون افغانستان و تحميل قرارداد گندمك (5 خرداد 1258 خورشيدي / 26 مه 1879 ميلادي)، سرزمين مزبور را تحتالحمايهخود قرار داده بودند، در پي آن بودند كه با تجزية ايران به دو بخش شمالي و جنوبي و ايجاد يك منطقة حايل ميان دو بخش، مانع ديگري در برابر روسها براي رسيدن به هندوستان خليخ فارس ايجاد كنند.
ـ زمينههاي شكلگيري قرارداد 1907
به هر روي انگلستان براي وادار ساختن روسيه به تقسيم ايران به اقداماتي دست زد؛ از جمله آنكه در 30 ژانويه 1902 به انعقاد قراردادي با ژاپن پرداخت تا در 9 فوريه 1904 م ژاپنيها با اتكا به همين قرارداد به روسيه حمله نمايند و شكست سختي به روسها وارد كنند. بدين ترتيب شكست روسيه در جنگ با ژاپن، اين كشور را وارد جنگ داخلي و انقلاب كرد. به همين سبب مقامات روسي براي حل قاطعانه مشكلات داخلي تصميم به حل و فصل سريع برخي مشكلات خارجي گرفتند و در توافقي با انگلستان به انعقاد قرارداد معروف 1907 مبادرت ورزيدند.
بدين ترتيب انگلستان كه در آغاز با حمايت از نهضت مشروطه در پي كنترل نهضت و هدايت آن به سمت مقاصد خود برآمده بود، پس از آنكه به عمق اميال آزاديخواهانه و مليگرايانه مشروطهخواهان پي برد و دريافت كه با پيروزي انقلاب در صحنه سياست داخلي ايران هيچ نقشي براي آن باقي نميماند، به مخالفت با آزاديخواهان پرداخت و با همكاري سرمايهداري وابسته، زمينداران، سياستمداران و خوانين وابسته با كمك لژهاي فراماسونري، مشروطيت را به مسيري ديگر هدايت نمود1 و در شرايطي كه مرزهاي غربي ايران در ناتواني كامل دولت مشروطه مورد دستاندازي و غارت و كشتار عثمانيان قرار داشت، از اين ضعف و ناتواني بيشترين بهره را برد و يورش به يكپارچگي و تماميت ارضي ايران را در دستور كار خود قرار داد.
از سوي ديگر، سر بر آوردن قدرت امپراتوري آلمان و نفوذ روزافزون دولت مزبور در منطقة بالكان و قلمرو عثماني، دو دولت استعمارگر روس و انگليس را سخت به هراس واداشت. اين نگراني زماني افزايش يافت كه آلمانها از طريق دوستي با دولت عثماني، به جهان اسلام نيز نفوذ كردند. بدين ترتيب قدرتيابي و نفوذ مستمر آلمان در اروپا و خاورميانه باعث شد كه رقبايي نظير انگلستان، روسيه و فرانسه اختلافات ديرينة خود را برطرف و زمينه اتفاق مثلث و ايجاد جبهه مشترك عليه آلمان را فراهم نمايند. فرانسه براي تشكيل اين اتحاد، پيشقدم شد و با روسيه پيمان دوستي منعقد كرد و با انگليس نيز تفاهمنامه صميمانه منعقد نمود. بدين ترتيب، انگليس و فرانسه در قاره افريقا درباره مستعمرات خود و نحوه تقسيم آن به توافق رسيدند و در مرحله بعد فرانسه كوشش كرد انگلستان و روسيه را نيز به يكديگر نزديك نمايد. بدين ترتيب از يك سو روسيه كه شكست از ژاپن را در كارنامه سياسي خود ثبت كرده بود،در پي تثبيت مرزهاي آسيايي خود برآمد و از سوي ديگر انگليس كه موقعيت خود را در خطر ميديد، براي حفظ منافع پيشين و دستيابي به منافع نوين به وساطت فرانسه پاسخ مثبت دادند و به اختلافهاي خود پايان بخشيدند.2
بنابراين قرارداد 1907 در شرايط اقتدار انگليس، شكست روسيه از ژاپن در جنگ با ژاپن و نياز روسها به كنار آمدن با انگليسها جهت جلوگيري از فروپاشي خود و همچنين ضرورت مقابله با دشمن مشتركي به نام آلمان منعقد گرديد. از اين رو عليرغم وجود منافع مشترك دو قدرت در عقد قرارداد، نبايد از ياد برد كه اين پيمان حاوي عقبنشيني روسيه تزاري در برابر طرحهاي انگليس راجع به ايران و افغانستان بود.
ـ انعقاد قرارداد 1907
در 9 شهريور 1286 / 31 اوت 1907 م / 22 رجب 1325 ق سه قرارداد بين سر آرتور نيكلسون سفير انگليس در روسيه و الكساندر ايزولسكي وزير امور خارجه روسيه به امضا رسيد. به موجب قرارداد اول، افغانستان در منطقة نفوذ انگلستان قرار گرفت و طبق قرارداد دوم، تبت جزء منطقة نفوذ روسيه شناخته شد. مطابق قرارداد سوم نيز ايران به سه قسمت تقسيم گرديد. طبق اين توافق كه در شهر سن پترزبورگ منعقد شد، قسمت شمالي ايران شامل شهرهاي پرجمعيت و مراكز عمده تجاري از خط فرضي بين قصرشيرين و اصفهان و يزد و خواف و مرز افغانستان (نقطه تقاطع دو خط سرحدي روس و افغانستان)، منطقه نفوذ روسيه شناخته ميشد و قسمت جنوبي كه داراي ارزش سوقالجيشي براي دفاع از هند بود، از خط فرضي بين بندرعباس، كرمان، بيرجند، زابل و مرز افغانستان نيز جز مناطق نفود انگلستان مورد شناسايي قرار گرفت. در اين بين قسمت سوم كه شامل كوير و بيابانهاي بيآب و علف و فاقد اهميت بود، منطقه بيطرف و متعلق به دولت ايران شناخته شد. در نظر گرفتن منطقه بيطرف نيز بدين منظور بود كه دو دولت تا حدودي با هم فاصله بگيرند و از برخوردهاي احتمالي و اختلافاتشان در اين منطقه جلوگيري شود.3 همچنين كليه سواحل ايران در منطقة بيطرف قرار ميگرفت و دو قدرت آزادانه ميتوانستند در آنجا به رقابت بپردازند.
بدين ترتيب روسيه و انگلستان در قراردادي كه شامل يك مقدمه و پنج فصل بود، اراضي ايران را ميان خود تقسيم كرند. در هر يك از فصول اين قرارداد، چگونگي تحت نفوذ قرار دادن ايران و رابطه دولتين روس و انگليس درباره چگونگي تقسيم ايران شرح داده شده بود. در مقدمه اين قرارداد، دولتهاي بريتانيا و روسيه متقابلاً متعهد شدهاند كه تماميت ارضي و استقلال ايران را محترم شمرند و به همان اندازه كه طالب حفظ مزاياي دائمي مساوي در تجارت و صنعت كليه كشورها ميباشند، خواهان برقراري نظم در سراسر ايران و پيشرفت و توسعه صلحجويانه آن نيز باشند. بنابراين با توجه به اينكه هر يك از كشورهاي روسيه و انگلستان به دلايل موقعيت جغرافيايي و اقتصادي، نفع به خصوصي در حفظ صلح و آرامش در بعضي ايالات ايران داشتند كه از يك طرف به مرزهاي روس و از طرف ديگر به مرزهاي افغانستان و بلوچستان متصل ميشد، ضمن تمايل به احتراز از هر گونه انگيزه اختلاف بين منافع مخصوص و مرتبط با آنها، در زمينههاي زير نيز با يكديگر به توافق رسيدند:
«دولتين توافق ميكنند كه براي تعيين متخصصين، به تشكيل كميتهاي مبادرت كنند كه تعرفه گمركي را مورد بررسي و تجديد نظر قرار دهد و آن را مطابق با منافع حقه مملكت و تمهيد و توسعه وسايل ترقي كشور تنظيم كند. دولت بريتانيا متعهد ميشود در خطي كه از قصر شيرين، اصفهان، يزد، كاخك ميگذرد و به نقطهاي از مرز ايران در محل تقاطع مرز روسيه و افغانستان منتهي ميشود، براي خود امتيازي، خواه سياسي و خواه تجاري، از قبيل راهآهن، بانك، تلگراف، راههاي شوسه، حمل و نقل، بيمه و غيره تحصيل نكند و از اتباع انگليس يا دولت ثالث در تحصيل اين قبيل امتيازات در اين ناحيه باشند، دولت انگليس به صورت مستقيم و غير مستقيم مخالفتي ابراز نكند، بديهي است محل تعيينشده فوق قطعهاي است كه دولت بريتانيا متعهد ميشود درصدد تحصيل امتيازات فوقالذكر در آنجا نباشد.»
ـ واكنش ايرانيان به قرارداد 1907
در 16 سپتامبر 1907 سفراي روسيه و انگلستان به طور رسمي دولت ايران را از انعقاد قرارداد مطلع نمودند. افشاي قرارداد 1907 در ايران موجب شكلگيري هيجان عمومي و اعتراضات شديدي گرديد و مجلس شوراي ملي به اتفاق آرا آن را مردود و بياعتبار شناخت؛ با اين حال روسها و انگليسيها عملاً اين پيمان را به اجرا گذارده و پس از آغاز جنگ جهاني اول دخالتهاي وسيعي در شهرهاي ايران به عمل آوردند. بدين ترتيب اعتراضات مردم و نمايندگان مجلس و تظاهرات آنها عليه سياست دو دولت متجاوز در تهران و شهرستانها و همچنين چاپ مقالات تند در روزنامههاي كشور نيز موجب فسخ قرارداد نگرديد. در همين زمان مارلينگ وزير مختار انگليس به دولت ايران اطمينان داد كه استقلال و تماميت ارضي ايران محفوظ خواهد ماند و قرارداد بين دو دولت فقط به منظور جلوگيري از دخالتهاي يك دولت ثالث (يعني آلمان) در امور داخلي ايران ميباشد، ولي ايرانيان قانع نشدند و وقتي مشيرالدوله پيرنيا وزير امور خارجه اين اظهار نظر را در 24 سپتامبر به اطلاع مجلس شوراي ملي رسانيد، نمايندگان ملت در 5 اكتبر به اتفاق آرا قرارداد منعقده بين دو دولت خارجي در مورد ايران را مردود و بياعتبار دانستند. در اين مورد محمدعلي شاه نيز از نظر مجلس پشتيباني كرد و در نتيجه دولت ايران طي يادداشت دوم نوامبر 1907 به دولتين روسيه و انگلستان اعلام نمود كه چون قرارداد مزبور مابين آن دو دولت انعقاد يافته، لذا مواد آن فقط مربوط به خود دولتين مذكور ميباشد و دولت ايران نظر به استقلال تامهاي كه دارد، تمام حقوق و آزادي عمل خود را محفوظ ميدارد و خود را از هر نفوذ و اثري كه قرارداد ميتواند درباره ايران داشته باشد مطلقاً مصون و آزاد ميداند.4
با اين حال عليرغم اعتراضهاي صورت گرفته، به علت ضعف دولت ايران، خللي در اجراي قرارداد فوق ايجاد نشد و روسيه و انگليس به تدريج شروع به اجراي مفاد قرارداد و اشغال مناطق نفوذ خود نمودند. قابل توجه است كه دولتهاي مذكور براي اجراي قرارداد و برقراري نظم و امنيت مورد نظر خود در ايران در پي حاكميتي ضعيف، مطيع و مجري عوامر خود بودند.
به همين دليل در سالهاي بعد دولتهاي متعددي عهدهدار مسئوليت گشتند كه هر يك به دليل عدم برآورده ساختن انتظارات دول بيگانه سقوط ميكردند. همچنين طي تمام سالهاي بعدي، وزارت خارجه ايران مراقب بود كه حتي در جواب مراسلاتي كه از طرف روسها و انگليسها ميرسيد و نامي از قرارداد برده شده بود نيز جملة ناپسندي كه دلالت بر شناسايي آن باشد ننويسد و مدركي مبني بر شناسايي قرارداد از سوي ايران به آنها ندهد.5
ـ پيامدهاي قرارداد 1907
قرارداد 1907 در شرايطي به امضاي لندن و مسكو رسيد كه در ايران اركان حكومت مشروطه به خاطر مبارزات مردمي شكل گرفته بود و فرمان برقراري حكومت مشروطه در مرداد 1285 صادر شده بود. اولين مجلس شورا در تاريخ ايران در مهر همان سال تشكيل و اولين قانون اساسي در ايران در دي ماه همان سال تنظيم و تدوين شده بود. بنابراين انعقاد قرارداد 1907 در شرايطي كه انقلاب مشروطيت در ايران به پيروزي رسيده و ظاهراً انگليس از انقلاب حمايت مينمود، اين واقعيت را آشكار ساخت كه براي بريتانيا منافع استعماري از اهميت به سزايي برخوردار است و دفاع از مردمسالاري و دموكراسي تنها در حد حرف است.
بنابراين عليرغم آنكه در روسيه و انلگيس پس از امضاي قرارداد، تلاش كردند تا اقدام خود را تحت پوشش ايجاد يك جبهه واحد عليه آلمان توجيه كنند، با اين حال نميتوان مطامع استعماري دو كشور به ويژه تلاشهاي امپرياليستي انگليس را پشت مقولاتي از اين دست پنهان نمود. در واقع همانطور كه نقش انگليس در انعقاد قرارداد 1907 بيشتر از روسيه بود، نفع اين كشور از قرارداد نيز بيشتر از روسها بود. به نحوي كه پس از انعقاد قرارداد 1907 مطبوعات ايران، انگلستان، روسيه و ساير كشورهاي اروپايي و همچنين مقامات اين كشورها به صراحت به پيروزي انگليس در اين قرارداد اشاره كردند. در واقع عليرغم آنكه قرارداد 1907 موضوعاتي غير از ايران ـ نظير افغانستان، تبت و امپراتوري عثماني ـ را نيز در برميگرفت،وليهمانطور كه اكثر مورخان انگليسي نيز اذعان كردهاند، روح حاكم بر اين قرارداد، تباني بر سر سرنوشت ايران بود. بنابراين ميتوان قرارداد 1907 را اصولاً يك پيمان انگليسي تلقي نمود كه سر ادوارد گري وزير امور خارجه بريتانيا سالها وقت صرف انعقاد و دفاع از آن كرده بود.6
قرارداد 1907 كه بدون مراجعه و مشاوره با ايران تنظيم شده بود، انگلستان را از موقعيت و مقامي كه در ايران داشت، برانداخت و از آن پس مردم ايران با سوءظن به آن كشور نگريستند.7 از اين رو قرارداد 1907 نتيجهاي جز از دست دادن وجهه و اعتبار دروغيني كه انگلستان در قبال حمايت از مشروطهخواهان به دست آمده بود ـ ، در بر نداشت. در واقع از اين تاريخ به بعد انگليسها نيز همانند روسها در نزد افكار عمومي مردم ايران منفور و مبغوض شدند.
شايان ذكر است كه روسيه و انگليس پس از پايان جنگ جهاني اول به انعقاد قرارداد ديگري در 18 مارس 1915 پرداختند كه طبق آن، روسها در ازاي حاكميت بر «قول الحاق قسطنطنيه» (استانبول) و آزادي عمل كامل در منطقه شمالي قرارداد 1907، تمامي منطقه بيطرف يا منطقه مياني مقرر در عهدنامه 1907 را نيز به انگليسيها بخشيدند. معاهده 1915 كه تكميلكننده قرارداد 1907 به شمار ميآمد، عملاً منطقه بيطر ف را از بين ميبرد و مطابق با آن روسيه حق تشكيل يك لشكر از قواي ايراني مرسوم به قزاق را پيدا ميكرد. روسها فرماندهي و رياست نيروهاي قزاق را با بودجه و مخارج خود مستقيماً در دست داشتند و به نام قيوميت دولت ايران، قواي مزبور را هر طور كه لازم ميدانستند، اعمال ميكردند. همچنين بر اساس اين قرارداد دولت روسيه اجازه يافت كه در قسمت شمالي منطقة بيطرف يعني از كرمانشاهان تا بروجرد و كاشان تا تربت حيدريه و طبس و قسمتي از قائنات تا جام و خزر و خواف، قواي خود را توسعه دهد.
به هر روي جنگ جهاني اول سبب تغييرات عمدهاي در سطح جهان شد و قراردادهاي 1907 و 1915 نيز مسير ديگري پيمود. در سال 1917 و پس از پيروزي بلشويكها در انقلاب روسيه، قرارداد 1907 از سوي روسها باطل اعلام شد، اما انگليسيها در شرايطي كه در جنگ جهاني اول نيز به پيروزي رسيده بودند، به اعمال روشهاي استعمارگرانه خود در ايران ادامه دادند و به تحميل قرارداد 1919 يا قرارداد وثوقالدوله ـ كاكس مبادرت ورزيدند. البته پس از شكست نيرنگ جديد، انگلستان به حمايت از رضاخان پرداخت و مستبد نويني كه مطيع اوامر خود باشد را به قدرت رساند.
ـ نتيجهگيري
انگليس و روسيه كه جسارت بينظيري در اخذ امتيازات خفتبار از دولت مردان قاجاري يافته بودند، بدون اطلاع دولت ايران به عقد قرارداد موسوم به 1907 پرداختند و كوشيدند ايران را به سه ناحيه تقسيم و هر يك در ناحيه مختص به خود به پيگيري اهداف استعماري بپردازند. در واقع قرارداد فوق نمايانگر ميزان تمايل استعماري اين دو قدرت و برنامههاي توسعهطلبانه آنها در سرزمين ايران بود كه خدشهاي جبرانناپذير بر استقلال ايران وارد آورد و زمينهساز توافقاتي شد كه در سالهاي بعد ميان انگلستان و روسيه حاصل گرديد.
در اين بين اگر چه شقاوت و كشتار بيرحمانه روسها بيشتر در حافظه تاريخي ملت ايراني جاي گرفته است، با اين حال بايد به اين نكته توجه داشت كه صدمات و تعديات انگليسيها به مراتب از ظلم و ستمروسها بيشتر بوده است. حتي ميتوان در برخي از برهههاي تاريخي، تهديدات و تجاوزات روسها به خا ايران را نيز نتيجة تحريكات دولت انگلستان به حساب آورد.
به طور كلي از جمله اقدامات استعمارگرايانه انگليس در ايران ميتوان به تلاش براي تجزيه افغانستان از ايران، تغييرات مكرر در خطوط مرزي ايران در شرق، حمايت از خوانين محلي، تسلط بيقيد و شرط بر خليج فارس، كسب امتيازات انحصاري نظير كشتيراني، تأسيس بانك شاهنشاهي، تلگراف، كاپيتولاسيون، قرارداد 1907، قرارداد 1915، تحميل قرارداد 1919، مخالفت با نهضت ملي شدن نفت، طرح و اجراي كودتاي 28 مرداد، حمايت از رژيم استبدادي شاهنشاهي، خصومت با انقلاب اسلامي، مساعدت به نيروهاي ضد انقلاب و... اشاره نمود كه موجب افزايش بياعتمادي ايرانيان به انگليسيها شده است.
پينوشتها:
1. شاپور رواساني، دولت و حكومت در ايران در دوره تسلط استعمار سرمايهداري، تهران: نشر شمع، بيتا، چ اول، صص 87 ـ 89.
2. احمد نقيبزاده، تحولات روابط بينالملل، از كنگره وين تا امروز، تهران: نشر قومس، 1381، ص 122.
3. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، تاريخ روابط خارجي ايران از ابتداي دوران صفويه تا پايان جنگ دوم جهاني، تهران: انتشارات اميركبير، 1383، ص 320.
4. همان.
5. محمدعلي منشور گركاني، رقابت روسيه و انگليس در ايران، تهران: انتشارات عطايي، 1368، صص 40 و 41.
6. ر.ك محمد تركمان، اسنادي درباره هجوم انگليس و روس به ايران، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي.
7. سرپرسي سايكس، تاريخ ايران، ترجمه: محمدتقي فخر داعي گيلاني، تهران: دنياي كتاب، ص 585.
صفحه اصلی
فرهنگ
میراث
جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۵
آشنایی با قرارداد 1907
همشهری آنلاین: قرارداد 1907 (در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۰۷م/ ۲۱رجب ۱۳۲۵ قمری/ ۹ شهریور ۱۲۸۶)، در سنپطرزبورگ پایتخت روسیه بین دولتهای روس و انگلیس در مورد تقسیم ایران به امضا رسید
قرارداد 1907
به موجب این قرارداد ایران به سه منطقه تقسیم شد. قسمت شمال تحت نفوذ روسیه، قسمت جنوب تحت نفوذ بریتانیا و یک منطقه هم بیطرف.
حوزۀ نفوذ روسیه در ایران از قصر شیرین و اصفهان و یزد و خواف میگذشت و به برخوردگاه مرز ایران و روسیه و افغانستان میرسید.
حوزۀ نفوذ انگلستان شامل جنوب شرقی ایران در شرق خطی که از بندر عباس به کرمان و بیرجند میرسید، قرار داشت. منطقه بیطرفی نیز تحت نفوذ حکومت مرکزی ایران بود.
دولتهای انگلستان و روسیه قرار گذاشتند که هیچکدام در حوزۀ نفوذ دیگری امتیازی نگیرند ولی شهروندانشان میتوانستند در منطقه بیطرف هم امتیاز بگیرند.
پس از آغاز جنگ جهانی اول به سبب نفوذ آلمان در ایران کشورهای انگلستان و روسیه منطقه بیطرف را هم با بستن قرارداد 1915 بین خود تقسیم کردند. ولی بعد از انقلاب اکتبر 1917 روسیه و سقوط حکومت تزاری رژیم جدید در سال 1918 قرارداد 1915 را رسماً لغو کرد.
این قرارداد در زمان نخستوزیری امینالسلطان اتابک در سنپطرزبورگ، پایتخت روسیه، به امضای ایزولسکی وزیر خارجه روسیه و نیکلسون سفیر کبیر انگلستان در روسیه رسید.
انعقاد قرارداد 1907 خدشهای جبرانناپذیر بر استقلال ایران وارد آورد و زمینهساز توافقاتی شد که در سالهای بعد میان انگلستان و روسیه صورت گرفت.
قرارداد 1907
این قرارداد مربوط به اساسیترین موارد اختلاف دو قدرت روسیه و انگلیس در آسیا، یعنی تبت، افغانستان و ایران میشد. بر اساس این قرارداد، استعمارگران برای جلوگیری از اصطکاک منافع و درگیری، مناطقی از آسیا را همچون ملک شخصی خویش تقسیم کردند. در این جهت، تبت زیر نفوذ انگلستان و افغانستان زیر نفوذ روسیه قرار گرفت و ایران به دو منطقه نفوذ و یک منطقه بیطرف تقسیم شد.
یکی از موارد بهتآور در مورد این معاهده این است که دو کشور در مورد کشور سومی تصمیم میگیرند و تمام آب و خاک و منابع آن را همچون ملک شخصی بین خویش تقسیم میکنند، بدون آنکه حتی به این کشور اطلاع دهند.
این قرارداد یکی از وقیحانهترین سیاستهای استعماری روس و انگلیس را به نمایش میگذارد که چگونه حاکمیّت سیاسی، استقلال و تمامیّت ارضی یک کشور را نادیده گرفته و بر آن چنگ میاندازند.
متن این قرارداد شامل یک مقدمه و 5 ماده است. 2 ماده مهم و اساسی قرارداد 1907 به شرح زیر است:
ماده اول
دولت بریتانیا متعهد میشود در ماورای خطی که از قصر شیرین، اصفهان، یزد و کاخک گذشته و به نقطهای از مرز ایران در محل تقاطع مرز روسیه و افغانستان منتهی میشود، برای خود امتیازی، خواه سیاسی باشد و خواه تجاری از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راههای شوسه، حملونقل، بیمه و غیره تحصیل ننماید و از اتباع انگلیس یا دولت ثالث در تحصیل این امتیازات پشتیبانی نکند و در صورتی که دولت روسیه در صدد تحصیل این قبیل امتیازات در این ناحیه باشد، دولت انگلیس خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم مخالفتی ابراز نکند. بدیهی است محلهای تعیین شده فوق قطعهای است که دولت بریتانیا متعهد میشود در صدد تحصیل امتیازات فوقالذکر در آنجا نباشد.
ماده دوم
دولت روسیه از جانب خود متعهد میشود در ماورای خطی که از مرز افغانستان از گزیک شروع شده و از بیرجند و کرمان گذشته و به بندر عباس منتهی میشود، برای خود و اتباع خود و همچنین به نفع اتباع دولت دیگری، امتیازی خواه سیاسی باشد و خواه تجاری از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راه شوسه، حمل و نقل، بیمه و غیره تحصیل نکند و در صورتی که دولت انگلیس در صدد کسب این امتیازات برآید، دولت روسیه مستقیماً یا به طور غیرمستقیم مخالفتی با آن ننماید. بدیهی است محل تعیین شده فوق قطعهای است که دولت روسیه متعهد میشود در آنجا در صدد تحصیل امتیازات فوقالذکر بر نیاید.
کد خبر 162308
بدون نظر