ايرج ميرزا(1291 - 1343 هـ = 1874 -1926 م)
ايرج ميرزا(1291 - 1343 هـ = 1874 -1926 م)این فایل و عنوان را به مناسبت اینکه حاج آقای نائینی در کانال خودشان کلیپ فرمایش حاج آقا علوی بروجردی را راجع به فرمایش علامه صاحب المیزان نقل کردند ایجاد کردم (۳ رجب المرجب ۱۴۳۸)، به توضیح مذکور در کلیپ مراجعه کنید، و اشاره مختصرتری در این جا هم فرمودند:
http://www.alaviboroujerdi.ir/DesktopModules/DnnForge%20-%20NewsArticles/Print.aspx?tabid=67&tabmoduleid=130&articleId=1835&moduleId=401&PortalID=0
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7
ایرج میرزا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ایرج میرزا
Iraj mirza picture.jpg
زادروز پاییز ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ خورشیدی
رمضان ۱۲۹۱ (قمری)
اکتبر ۱۸۷۴ (میلادی)
تبریز
پدر و مادر غلامحسینمیرزا (پدر)
مرگ ۲۲ اسفند ۱۳۰۴
۲۷ شعبان ۱۳۴۳ (قمری)
۱۴ مارس ۱۹۲۶ (میلادی)
خیابان ایران (عینالدوله)، خیابان پهلوی بازارچهٔ سقاباشی تهران
ملیت ایران
علت مرگ سکته قلبی
جایگاه خاکسپاری گورستان ظهیرالدوله، شمیران
در زمان حکومت اواخر دورهٔ قاجار و اوایل دورهٔ پهلوی
پیشه شاعر
سبک نوشتاری غزلیات، طنز
تخلص ایرج، جلالالممالک، فخرالشعرا
فرزندان جعفرقلی میرزا، خسرومیرزا، ربابه
دانشگاه دارالفنون تبریز
جنبش مشروطه Constitutional forces in Tabriz.jpg
عدهای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.
شاهان قاجار
نام
دورهٔ پادشاهی
آقامحمد خان
فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
احمدشاه
۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵
۱۳۰۴–۱۲۸۸
[نمایش]
نخستوزیران قاجار
[نمایش]
چهرهها
[نمایش]
احزاب و گروهها
[نمایش]
رویدادهای مهم
[نمایش]
کتابها
ن ب و
ایرج میرزا (پاییز ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ خورشیدی در تبریز[۱][۲] - ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران)[۳] ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی)[۴] و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود.[۵] ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
محتویات
۱ زندگینامه
۲ شخصیت
۲.۱ دیدگاه سیاسی
۲.۲ دیدگاه مذهبی
۲.۳ دیدگاه اجتماعی
۳ یادواره
۴ نقد ایرج
۵ آثار
۵.۱ مثنوی عارفنامه
۵.۲ مثنوی زهره و منوچهر
۶ پانویس
۷ جستارهای وابسته
۸ منابع
۹ پیوند به بیرون
زندگینامه
او فرزند صدرالشعرا غلامحسینمیرزا، نوهٔ ایرج پسر فتحعلیشاه و نتیجهٔ فتحعلی شاه قاجار بود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در همان مدرسه مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تاسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامه ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت. در نوزده سالگی لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آنزمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد. ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزلی در تهران درگذشت. ایرج میرزا به زبانهای ترکی، فارسی، عربی و فرانسه تسلط داشت و روسی نیز میدانست و خط نستعلیق را خوب مینوشت. آرامگاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله تهران قرار دارد.[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱]
شخصیت
ایرج به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم مؤثری نداشتند ولی با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. ایرج نیز مانند پدرش صدرالشعرا، گاه دچار فقر و تنگدستی میشد و از همین رو همفکری و همدردی با تهیدستان و روح اعتراض به نابرابریهای اجتماعی در وی زنده بود. او به سبب خصلت ولخرجی، سفرهای مداوم و تغییر مکرر شغل، برخلاف میل باطنی خود گاه مجبور به مدیحهسرایی اعیان و اشراف میشد ولی به نحو ملایم اما مؤثر از این کار ابراز دلتنگی و بیزاری میکرد.[۱۲][۱۳]
کسانی که از نزدیک با ایرج ارتباط داشتهاند، گفتهاند که او در زندگی روزمره مردی متین و موقر بوده و در جمع به لفظ قلم سخن میگفته اما هنگام حضور در محافل خصوصی و در میان دوستان، این حریم به یکباره از میان میرفت و به بذلهگویی مبدل میشد.[۱۴] یک پروفسور خاورشناس روسی که در زمان حیات ایرج او را ملاقات کرده درباره او میگوید:[۴]
مردی بود سیاهسوخته و لاغراندام و متوسطالقامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آنها را میخواند، جان میگرفت...
دیدگاه سیاسی
نوشتار اصلی: جنبش مشروطه
ایرج به همراه ملکالشعرا بهار، بلندترین صدای شعر دورهٔ مشروطه بود. او بر خلاف بهار که از زاویه میهنپرستی به مشروطه مینگریست، بیشتر از دیدگاه یک بورژوای اشرافی، منتقد روابط اجتماعی بود.[۱۵] و ضمن آنکه توده مردم را فاقد شعور سیاسی و درک اجتماعی میدانست، دوری از خطر در افتادن با قدرتمندان و پیروی از مصلحت را برای دوستان تجویز میکرد.[۱۶]
رعایا جملگی بیچارگان اند که از فقر و فنا آوارگان اند
تمام از جنس گاو و گوسفندند نه آزادی نه قانون میپسندند
برای همچو ملت همچو مردم نباید کرد عقل خویش را گم
باوجود آنکه ایرج به شاهزادگی خود مباهات میکرد، ولی ابیاتی نیز در نقد و بدگویی درباره محمدعلی شاه و احمد شاه از وی باقیماندهاست؛ بنابراین او فارغ از حب و بغض و تعصب بیجا، منش روشنفکری و آزاداندیشی را پیشه خود ساخته بود. تا جایی که در قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، از مشاورین او به شمار میرفت.[۱۷] او محافظهکارانه، دخالت در سیاست را تا جایی تجویز میکرد که به منافع شخصی لطمه نخورد؛ ولی در عین حال عقاید وطنپرستانهای نیز از خود بروز میداد.[۱۶]
ایرج اسکندری که فضای آن زمان را به چشم دیده بود. بعدها در خاطرات خویش توضیح داد ترانه های عارف این شاعر ملی و آزادیخواه ایرانی، تأثیری شگرف در شنوندگان داشت و آنها را به نفع جمهوری به حرکت در می آورد.[۱۸]
دیدگاه مذهبی
ایرج موضع سختی در برابر حجاب داشتهاست. این موضع را میتوان به راحتی در قطعه «کاروانسرا» مشاهده کرد. در جایجای دیوان ایرج از این مقوله سخن رفته و همین موضع باعث مخالفت دو گروه متفاوت، با ایرج و افکار او شدهاست: گروهی که به دلیل تمایلات مذهبی با ایرج مخالفت اصولی و عقیدتی داشتند و گروهی که به لحاظ سیاسی به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به او بودند. به هرحال با روی کار آمدن حکومت غیر مذهبی رضا شاه، گروه دوم از جمع مخالفان جدا شده و طرفدار او شدند.[۱۹]
نمونه خط نستعلیق ایرج میرزا
در سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند
آسیمهسر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق میرفت که مؤمنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک یک پیچه ز گِل بر او بریدند
ناموس به باد رفتهای را با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی چون شیر درنده میجهیدند
بی پیچه زن گشادهرو را پاچین عفاف میدریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را مانند نبات میمکیدند
بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه میتپیدند
درهای بهشت بسته میشد مردم همه میجهنمیدند
میگشت قیامت آشکارا یکباره به صور میدمیدند
طیر از وَکَرات و وحش از جُحر انجم ز سپهر میرمیدند
این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند
این شاعر همچنین برخی از عقبماندگی کشور را به سبب عمل گروهی از روحانیون و روضهخوانان میدانست. او غزلی در هجو شیخ فضلالله نوری دارد.[۲۰] و علیرغم اینکه به عنوان یک شاعر سیاسی شناخته نمیشود، در برابر او موضعگیری نمودهاست.[۲۱]
ایرج در هجونامه مشهور خود به روحانیون قشری و ریاکار به شدت میتازد ولی در عین حال علمای حقیقی را نیز مستثنی میکند:
... در ایران تا بود ملا و مفتی به روز بدتر از این هم بیفتی
فقط یک وقت یک آزاده بینی یکی چون آیتاللهزاده بینی...
به رغم این ایرج در لابهلای اشعار خود تمایلات و عقاید مذهبیاش را نیز آشکار میکند. از آن جمله در قصیدهای که در نعت پیامبر اسلام سروده:
... مسافری تو و ناچار بایدت زادی که زاد باید مر مرد را به گاه رحیل
کدام زاد نکوتر ز حب پیغمبر که خلق را سوی ایزد ولای اوست دلیل...
یا مراثی با مطلع «رسم است هر که داغ جوان دید دوستان» و «سرگشته بانوان وسط آتش خیام» که در مورد حوادث عاشورا سروده و یا اشعار متعددی مانند «اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست» و «گفـتم رهیـن مهـر تو شد این دل حزین» و همچنین «خوش آن که او را در دل بود ولای علـی» که در وصف علی بن ابیطالب سروده است. به عنوان نمونه دیگر از ابیاتی که عقاید مذهبی او را نمایان میکند میتوان به خاتمه شعر مشهور «نصیحت به فرزند» که خطاب به کودک خردسالش خسرو میرزا سروده اشاره کرد:
... من میروم و تو ماند خواهی وین «دفتر درس» خواند خواهی
این جا چو رسی مرا دعا کن با فاتحه روحم آشنا کن.
دیدگاه اجتماعی
ایرج منتقد اوضاع جامعه سنتی زمان خویش بود. او به راحتی با زبان مطایبه و طنز، از برخی از رسوم ایرانیان (مانند بلند شدن جلوی پای اشخاص هنگام ورود به مجلس) انتقاد میکرد.[۲۲]
نام این رم را چو نادانان ادب بنهادهاند بیشتر از صاحبان سیم و زر رم میکنند
گر وزیری از درآید رم مفصل میشود دیگر آنجا اهل مجلس معتبر رم میکنند
او اگرچه در خصوص روابط کارگر و کارفرما با دیگر شعرای معاصر خویش همچون فرخی یزدی، میرزاده عشقی و عارف قزوینی همصدا میشد، ولی در این خصوص از چارچوب رفع تکلیف فراتر نرفته و تنها به کبر و غرور کارفرما ایراد میگرفت و به عمق روابط بیرحمانه استثماری بیتوجه میماند.[۲۳]
ایرج همراه با سید اشرف الدین حسینی (معروف به گیلانی)، مدیر روزنامه نسیم شمال، و مخبرالسلطنه هدایت از اولین شاعرانی است که شعرهایی را بطور خاص برای کودکان سرودهاند. شعرهایی چون شوق درس خواندن، مهر مادر، کلاغ و روباه، خرس و صیادان، دو نفر دزد خری دزدیدند، نصیحت به فرزند، ما که اطفال این دبستانیم از نمونههای اینگونه اشعار هستند که مضمون دلنشینی و جذابی را با زبان بسیار ساده و روانی مطرح میکنند. برخی از این اشعار ترجمۀ منظوم ایرج میرزا از قصه های ژان دو لا فونتن هستند که مستقیماً از زبان فرانسه توسط او به فارسی برگردانده شده است[۲۴].
وی چندین شعر نیز در احترام به مادر دارد. شعرهایی چون «قلب مادر» با مطلع «داد معشوق به عاشق پیغام/که کند مادر تو با من جنگ» و «مهر مادر» با مطلع «گویند مرا چو زاد مادر / پستان به دهان گرفتن آموخت» از معروفترین اشعار فارسی در مورد احترام به مادر هستند.
گویند مرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفتن آموخت
شب ها سر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف برزبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست[۲۵]
اما آثار تربیتی اینگونه ادبیات کودک، توسط پروین اعتصامی و بعدها توسط صمد بهرنگی بهطور جدی به چالش کشیده شد.[۲۶] آثار ایرج از اولین دوره یکسان شدن کتابهای درسی در ایران، در کتابهای درسی چاپ شدهاست.[۲۷]
ایرج همچنین ازجمله نخستین مردانی در ایران شناخته میشود که از جنبشهای حامی حقوق زنان حمایت کردهاست.[۲۸]
یادواره
آرامگاه ایرج میرزا
برخی از دوستان و شاعران همدوره با ایرج میرزا مانند محمدحسین شهریار و وحید دستگردی، در سوگ او اشعاری سرودهاند. قطعه زیر یکی از دو قطعهای است که ملکالشعرا بهار به یاد ایرج سرودهاست.[۲۹]
ایرجا رفتی و اشعار تو ماند کوچ کردی تو و آثار تو ماند
بعد عمری دل یاران بردن دل ما سوختی از این مردن
قلم شاعری از کار افتاد ادبیات ز مقدار افتاد
بی تو رندی و نظربازی مُرد راستی سعدی شیرازی مُرد
همچنین قمرالملوک وزیری در رثای ایرج میرزا ترانه «امان از این دل» را در دستگاه سهگاه خواندهاست.[۳۰][۳۱] به گفته مرتضی نیداوود، ایرج میرزا چندی در جوانی واله قمر بود.[۳۲] بولواری در شهر مشهد به نام ایرج میرزا نامگذاری شده بود که در سال ۱۳۸۸ به دلیل آنچه «ادبیات مستهجن» ایرج خوانده شد، به جلال آل احمد تغییر نام یافت.[۳۳][۳۴]
نقد ایرج
ایرج با وجود آشنایی به فرهنگ و ادبیات فرانسه و با آنکه به میزان مجاز بودن ورود هزل به حوزه عفت عمومی در آن زبان آشنا بود، ولی به وفور از معانی زشت، الفاظ رکیک و مضامین مستهجن در اشعار خود استفاده کردهاست. اینگونه واژهها چنان زیاد در اشعار او استفاده شدهاند که به اعتقاد برخی کارشناسان، نمیتوان دیوان ایرج را در دسترس کودکان قرار داد.[۳۵]
ایرج از نوزده سالگی به عنوان شاعر در دستگاه ولیعهد منصوب شده بود و برای عیدها و مراسم رسمی شعر میسرود. اما از آنجا که از سرودن مدایح درباری بیزار بود از این شغل خارج شد و پیشه منشیگری و دبیری را بر عهده گرفت. بیزاری از شعر که مربوط به این دوران سرودن مدایح بیمعنی و بیروح است باعث شده بود تا حتی در روزگاری که شعر را به خواهش دل خود میسرود نیز این کار را جدی نگیرد و به جای اینکه از شعر برای مطرح کردن مباحث اخلاقی و اجتماعی و سیاسی استفاده کند بدان به چشم وسیلهای برای تفنن و تصفیه حسابهای شخصی استفاده میکرد و اگر هم مسائل سیاسی و اجتماعی و اخلاقی در شعر او مطرح شده به عنوان یک مسئله فرعی جلوه کردهاست. اسدالله طلعت تبریزی منظومهای ۲۳۴ بیتی در انتقاد از عارفنامه ایرج میرزا سروده و در آن به این نکته اشاره کرده بود:
تو ایرج دانم استاد زمانی جهان شعر را چون آسمانی
بلی تو آسمانی، من زمینم تو صاحب خرمنی، من خوشهچینم
ولیکن کاستی خود رتبهات را ز بس بیربط خواندی خطبهات را
نفهمیدی مقام خویشتن را به جای بد کشانیدی سخن را
این مسئله را طرفداران ایرج نیز قبول دارند که او قدر ذوق و قریحه شعری خود را ندانسته و بر میزان نفوذ و تاثیر کلام خود واقف نبود.
افزون بر اینگونه اشعار و کلمات رکیک، شعر ایرج با همه پختگی از نظر فن شعر نیز خالی از اشکال نیست. برخی از این نواقص چنین است:[۳۶]
اسقاط حرف «عین» بدل از اسقاط «همزه» در برخی ابیات مانند اسقاط عین در کلمه «عرضه» در بیت زیر:
اعیاد گذشته که مدیح عرضه نمودم اینجا بدی، امروز ندانم به کجایی؟
جمع بستن کلمات عربی با دستور فارسی، مانند کلمه «مستمندین» در بیت زیر:
نه شانه بود، که آن گیسوان به هم میدوخت کلید محبس دلهای «مستمندین» بود
وارد کردن کلماتی که جواز ورود به شعر ندارند مانند «فقط» در شعر فارسی.
استفاده مکرر از ساروجهای ادبی مانند «مر» و «ایدون» به ضرورت شعری
آثار
آثار ایرج را میتوان به دو بخش پیش و پس از مشروطه تقسیم کرد. اشعار دوره پیش از مشروطه او که محصول دوران جوانی اوست، بیشتر قصایدی در ستایش رجال زمان و بزرگان قاجار است. بخش بزرگی از این دسته اشعار ایرج امروزه در دست نیست. اشعار دوره پس از مشروطه ایرج که بیشتر به انتقادهای اجتماعی در قالب مضامین بکر اختصاص دارد، دارای اعتبار ادبی بیشتری هستند.[۸][۹][۳۷] بخشی از آثار منظوم وی، در پاسخ به مسابقات ادبی (مطروحه) انجمنهای شعرا و یا نشریات معتبر ادبی بودهاست. قطعات «دل مادر» و «هدیه عاشق» در پاسخ به مطروحههای مجلات «ایرانشهر» و «اقدام» سروده شدهاند.[۳۸]
استفاده تقریباً بینظیر ایرج از زبان ساده و خروج او از چارچوبها و قالبهای رایج در شعر فارسی، باعث شده تا شعر او، جایگاه ویژهای نسبت به شاعران هم دوره خود در ادبیات فارسی بیابد. او علاوه بر اینکه پا را از هنجارهای پذیرفته شده و رایج شعر دوره خود فراتر گذاشته، معانی و مضامین جدید و فلسفه واقع گرایانهای را به شعر فارسی داخل میکند که باعث ایجاد فضای جدید ادبی پس از خود میشود. پرهیز از اغراقهای غیر ضروری رایج در شعر معاصرین و نزدیکی هرچه بیشتر به واقعیات روزمره، از خصوصیات شعر او است.[۳۹] آثار و اشعار ایرج میرزا مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات و چندین مثنوی ازجمله مثنوی زهره و منوچهر و مثنوی عارفنامه است.
مثنوی عارفنامه
نوشتار اصلی: عارفنامه
عارفنامه معروفترین شعر ایرج میرزا و از مشهورترین منظومههای ادبیات فارسی است. شعری در قالب مثنوی در ۵۱۵ بیت که در اصل در هجو عارف قزوینی سروده شده ولی شاعر در ضمن آن به بیان مسائل سیاسی و اجتماعی با نگاه انتقادی نیز میپردازد. نکوهش حجاب و مخالفت با خانهنشینی زنان، انتقاد از سیاستمداران و فضای سیاسی کشور و اعتراض به رواج بچهبازی و رابطه با همجنس از مضامین دیگر این شعر است که با بیانی طنزآمیز و هزلی مطرح شدهاند.
عارفنامه به رغم محبوبیت و شهرت فراوان خود مورد انتقادات و مخالفتهای فراوان نیز قرار گرفته و شاعران معاصر ایرج نیز چندین منظومه مفصل در انتقاد از آن سرودند و ایرج میرزا نیز چندین شعر در پاسخ به ایشان سرودهاست. انگیزه برخی مخالفتها دفاع از عارف قزوینی و برخی دیگر دفاع از حجاب و برخی نیز انتقاد از عبارات بیادبانه در این شعر بودهاست.
مثنوی زهره و منوچهر
نوشتار اصلی: زهره و منوچهر
زهره و منوچهر مثنوی عاشقانهای از ایرج میرزا است که برگرفته از اسطوره «ونوس و آدونیس» از اساطیر یونانی است. در طول تاریخ شاعران و نویسندگان بزرگی آثار مهمی را مورد این عشق نافرجام و تلخ خلق کردهاند از جمله منظومه ونوس و آدونیس اثر ویلیام شکسپیر که شعر ایرج میرزا نیز برداشت آزادی از شکسپیر است. هرچند ایرج تغییرات زیادی در داستان داده و با ذکر مسائل فرهنگی ایران آن را بومی کردهاست. برای مثال ادونیس شکارچی به یک نظامی جوان ایرانی تبدیل شده و زهره نیز وقتی از جامه افلاکی در آمده و جامه خاکیان را بر تن میکند به رسم زنان ایران مقنعه بر سر دارد و وقتی از شاهکارهای خود سخن میگوید از خلق هنرمندانی چون کمالالملک و پروردن قمرالملوک و دادن قلم در کف دشتی و ساز به دست درویش خان سخن میگوید. محصول سالهای پایانی عمر ایرج است و به همین جهت ناتمام مانده و بعدها احتمالاً توسط سید عبدالحسین حسابی تکمیل شدهاست.[۴۰]
پانویس
«دانشنامهٔ ایرانیکا». بازبینیشده در ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۶.
«ایرج میرزا - قلب مادر - داد معشوقه به عاشق پیغام». شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. بازبینیشده در ٢٤ اسفند ١٣٩٤.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. پنجاهویکم.
علی دهباشی. «سیری در آثار ایرج میرزا». نقل از خبرگزاری کتاب ایران. بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
MohammadAli Eslami-Nodushan. The Influence of Europe on Literary Modernization in Iran. . The Middle East Journal، ۱۹۶۹.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲.
ایرج میرزا، فرانکفورت: نشر البرز، ۱۳۸۱/۲۰۰۲.
«ایرج میرزا - قلب مادر - داد معشوقه به عاشق پیغام». شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی. بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
قنبرعلی رودگر. «ایرج میرزا». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
سید هادی حائری. «مقدمه». در افکار و آثار ایرج میرزا. چاپ دوم. نام شهر محل چاپ: انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶. ۳۷.
«ماهنامه «ورقه» ارگان «دارالفنون تبریز»». موزه دانشگاه علوم پزشکی تبریز. بازبینیشده در ۱۱ شهریور ۱۳۸۹.
بهداد اربابی. ننگ و نام شاعر. چاپ پویان. تهران: نشر آبی، ۱۳۷۸. ۵تا۱۳. ISBN 964-90664-5-4.
Sorour Soroudi. Poet and revolution: the impact of Irans constitutional revolution on the social and literary outlook of the poets of the time:. . Iranian Studies 1475-4819, Volume 12, Issue 1 (Winter 1979): ۳ – ۴۱.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. سی و پنجم.
محمدرضا شفیعیکدکنی. «دوره مشروطیت». در ادوار شعر فارسی. تهران: توس، ۱۳۵۹.
بهداد اربابی. ننگ و نام شاعر. چاپ پویان. تهران: نشر آبی، ۱۳۷۸. ۳۶، ۳۹ و ۴۰. ISBN 964-90664-5-4.
سید هادی حائری. «مقدمه». در افکار و آثار ایرج میرزا. چاپ دوم. نام شهر محل چاپ: انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶. ۵۳ و۲۵۸.
خاطرات ایرج اسکندری، تهران: مؤسسه مطالعات پژوهش های سیاسی، 1381: ص 511-512.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. سی و دوم.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. سی و سوم.
Homa Katusian. Private Parts and Public Discourses in Modern Iran. . Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle East ۱، ش. ۲۸ (۲۰۰۸): ۲۸۳-۲۹۰.
بهداد اربابی. ننگ و نام شاعر. چاپ پویان. تهران: نشر آبی، ۱۳۷۸. ۲۹. ISBN 964-90664-5-4.
بهداد اربابی. ننگ و نام شاعر. چاپ پویان. تهران: نشر آبی، ۱۳۷۸. ۴۵. ISBN 964-90664-5-4.
تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ انتشارات سخن گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲
نجف زاده بارفروش، محمدباقر. برگزیده متون ادب پارسی. تهران: آوای نور، ۱۳۸۵. شابک ISBN ۹۶۴-۵۸۱۹-۶۳-۶.
بهداد اربابی. ننگ و نام شاعر. چاپ پویان. تهران: نشر آبی، ۱۳۷۸. ۴۱. ISBN 964-90664-5-4.
«کتاب درسی سال دوم دبستان در سال ۱۳۰۸». مؤسسه آموزشی رسای طوس. بازبینیشده در ۱۱ شهریور ۱۳۸۹.
Aliakbar Mahdi. The Iranian Womens Movement: A Century Long Struggle. . The Muslim World ۴، ش. ۹۴ (October 2004): ۴۲۹.
علی دهباشی. «سیری در آثار ایرج میرزا». نقل از مجله فرهنگی هنری بخارا. بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
Wikipedia, the free encyclopedia →Iraj Mirza (بازدید: ۶ مرداد ۱۳۸۹)
پیروز جوهریان. «قمرالملوک وزیری». سایت آوا (موسیقی سنتی ایرانی). بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
«یادی از قمر غزلخوان باغ آزادی». دویچه وله. بازبینیشده در ۶ مرداد ۱۳۸۹.
پرونده: دلیل تغییر نام بلوار ایرج میرزا در مشهد! شفاف، ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
اعلام دلیل تغییر نام بلوار ایرج میرزا در مشهد خبر آنلاین، ۱۲ شهریور ۱۳۸۸
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. سی و ششم.
سید هادی حائری. «مقدمه». در افکار و آثار ایرج میرزا. چاپ دوم. نام شهر محل چاپ: انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶. ۲۶۴ تا۲۷۷.
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲. سی و سوم و سی و چهارم.
سید هادی حائری. «مقدمه». در افکار و آثار ایرج میرزا. چاپ دوم. نام شهر محل چاپ: انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶. ۴۰ تا ۴۷.
S SAREMI. ;LANGUAGE%20AND%20LINGUISTICS;FALL%202007-WINTER%202008;3;2%20%286%29;83;102 «SPECIFIC USE OF LANGUAGE IN IRAJ MIRZAS POETRY». LANGUAGE AND LINGUISTICS. بازبینیشده در ۱۶ آذر ۱۳۸۹.
سید هادی حائری. «مقدمه». در افکار و آثار ایرج میرزا. چاپ دوم. نام شهر محل چاپ: انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶. ۵۶.
جستارهای وابسته
فهرست افراد مرتبط با انقلاب مشروطه
منابع
محمدجعفر محجوب. «تحقیق در احوال و افکار و آثار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او». در دیوان کامل ایرج میرزا. تهران: نشر اندیشه، ۱۳۴۲.
معین، محمد، فرهنگ فارسی انتشارات امیرکبیر جلد پنج
از صبا تا نیما (جلد یکم)، یحیی آرینپور، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۷۵.
دادههای جعبهٔ زندگینامه از: ایرج میرزا، فرانکفورت: نشر البرز، ۱۳۸۱/۲۰۰۲.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ایرجمیرزا در ویکیگفتاورد موجود است.
دانلود دیوان ایرج میرزا
تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی
ظهیرالدوله (ردیف ۳۰۱)
دانلود تصنیف «امان از این دل» با صدای قمرالملوک وزیری و در رثای ایرج میرزا
http://htabatabaii2.persianblog.ir/post/9/
قند پارسی
پرواز در سپهر فرهنگ و ادب فارسی
رسم است هر که داغ جوان دیده دوستان
با سلام
گفته بودم که باز هم از اشعار عاشورایی برایتان می گذارم. هرجا سخن از مرثیه و عاشورا می شود نام محتشم به ذهن متبادر می شود، اما تصور نمی کنم کسی ایرج میرزا را به خاطر مرثیه ی عاشورایی بشناسد!
متاسفانه تمام کسانی که ایرج میرزا را می شناسند او را صرفا شاعری طنزپرداز و هتاک می دانند. البته نباید اینان را از این باب شماتت کرد. معتقدم خود ایرج میرزا بیش و پیش از هر کسی مستحق سرزنش است. چه آن که اگر او تعدادی از هجویات و هزلیات کاملا شخصی و فاقد ارزش های ادبی و اخلاقی اش را در جامعه پراکنده نمی کرد اینچنین مورد قضاوت واقع نمی شد...
قطعه ای که در ادامه تقدیمتان می کنم به اذعان برخی از اساتید ادبیات در زمره بهترین مراثی عاشورایی قرار دارد. ایرج میرزا در این ابیات با ارائه تصویری فوق العاده و کاملا محسوس غم جانکاه شهادت حضرت علی اکبر(ع) را بهانه قرار داده و به تبع آن مصیبت بزرگ آل البیت(ع) را در روز عاشورا به تصویر کشیده است:
رسم است هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
جمعی دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاه کاری چرخ خمیده را
القصه هر کسی به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین؟
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را
آیا که غمگساری و اَنده بری نمود
لیلای داغ دیده محنت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانه مرغ پریده را
+نوشته شده در ۱۳۸٩/۱٠/٢٥ساعت۳:۱٠ ب.ظ توسط سیدحسین طباطبایی | نظرات (3)
بدون نظر