بسم الله الرحمن الرحیم
آية الله السيد محمدهادي الميلاني(1313 - 1395 هـ = 1896 - 1975 م)
آية الله السيد محمدهادي الميلاني(1313 - 1395 هـ = 1896 - 1975 م)پروفسور روش بولون-جراح مسلمان شده از بیهوشی آیة الله ميلاني(1330 - 1388 هـ = 1912 - 1969 م)
مقاله مهاجرت آیت الله میلانی به تهران؛ فصلی نو در حیات سیاسی ایشان
سید محمدهادی حسینی میلانی
سید محمدهادی حسینی میلانی (زادهٔ ۱۲۷۳ در نجف و درگذشتهٔ ۱۳۵۴ در مشهد) از مراجع تقلید شیعه ایرانی بود. مدرسه حقانی به اشاره و حمایت وی برپا شد.[۱]
محتویات
۱ تولد
۲ دوران تحصیل
۳ شاگردان
۴ دوستان
۵ آثار علمی
۶ احیای حوزه علمیه مشهد
۷ فعالیتهای انسان دوستانه
۸ وفات
۹ جستارهای وابسته
۱۰ پانویس
۱۱ منابع
تولد
وی در هفتم محرم سال ۱۲۷۳ در نجف به دنیا آمد. اجداد او همه از سادات حسینی شهر مدینه منوره و از فرزندان علی بن الحسین[۲] بودند و از بزرگان مدینه بهشمار میرفتند. جد اعلایش شریف سید علیاکبر با ۲۶ سال نسب به «علی اکبر» فرزند علی بن حسین میرسد.[نیازمند منبع] هجرت آنان در اواخر قرن یازدهم هجری قمری از مدینه به آذربایجان ایران در پی دعوتی بود که از جانب شیعیان این دیار انجام گرفت. به دنبال این دعوت سید حسین (جد محمدهادی) و برادرش علیاکبر که هر دو از جوانان مدینه بودند، به همراه زایرین خانه خدا وارد آذربایجان شدند و در منطقه «اسکوچای» اقامت گزیدند و سید حسین همچنان در میلان[۳] باقی ماند.
دوران تحصیل
اولین معلمان سید محمدهادی مادر و پدرش بودند. استادان علوم مقدماتی وی، میرزا ابراهیم همدانی و ملامحسن تبریزی و در دروس سطح نیز غلامعلی قمی و ابوالقاسم مامقانی (دائی) استادان او بودند. او همچنین از محضر افرادی چون سید ابوالحسن اصفهانی، مرتضی طالقانی، آیتالله نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی استفاده برده و در فقه و اصول مسلط شد. وی در علوم عقلی نیز مطالعه داشت و چندین سال از عمر خود را محضر استادان فلسفه گذرانده و در این خصوص از شاگردان محمدحسین اصفهانی بهشمار میرفت.[۴]
از جمله علومی دیگری که در آن تبحر یافت و به استادی رسید، دانش تفسیر و علوم قرآنی بود که از ایام تحصیل خود در نجف این دانش را نزد محمدجواد بلاغی فراگرفته بود و بعدها نیز همواره با استادان تفسیر به ویژه با علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان مباحثه و مناظره داشت. هشت سال نیز در علوم حدیث با علی قمی مباحثه و مذاکره داشت و نسخه کتاب وسایل الشیعة خود را با نسخهای که به خط شیخ حر عاملی بود، مقابله کردهاست.[۵]
شاگردان
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند.
او در جلسات درسش در حوزه نجف به داشتن دقت عقلی و عرفی در تبیین مسائل و تسلط به مبانی فقهی و اصولی شهرت داشت.[نیازمند منبع] هیجده سال در کربلا اقامت داشت و در این مدت شاگردان فراوانی را تربیت کرد که برخی از آنها عبارتند از:[نیازمند منبع]
سید صادق شیرازی
سید علی خامنهای
حسین وحید خراسانی
محمدرضا شفیعی کدکنی
سید محمد حسینی زنجانی
محمدتقی جعفری
کاظم مدیر شانهچی
سید محمد روحانی
سید تقی طباطبایی قمی
سید هادی خامنهای
سید محمدکاظم قزوینی
سید عبدالحسین رضایی
دوستان
سید مرتضی جزایری
محمد تقی شریعتی
محمد ولی قرنی
از ارتباط وسیع آیتالله میلانی با علی شریعتی روایات مختلفی شدهاست که گاهی با هم در تناقض یا اینکه به دورههای مختلف اشاره میکنند.[۶]
ضمناً مطالب وسیعی به نقل از انقلابیون و نزدیکان آیتالله و همینطور برخی اسناد ساواک و دادگاه محمد ولی قرنی در مورد ارتباط آیتالله میلانی با مرحوم قرنی خصوصاً در مورد کودتای نافرجام منتشر شدهاست که ظاهراً جزئیات آن در هالهای از ابهام است[۷] ضمن اینکه اخبار متناقضی از ارتباط دوستانه با شاه و استفاده از این ارتباط برای آزادی آیت الله خمینی از زندان تا طراحی و دستور وی برای کودتا وجود دارد. طرح کودتای نخست وی در سال ۱۳۳۶ افشا و منجر به اخراج از ارتش و محکومیت سبک سه ساله زندان شد، اما بعد از رهایی مجدداً در تماس با عناصر مخالف نظام درصدد کودتای دوم برآمد؛ برای این منظور با برخی از مبارزان از جمله آیتالله میلانی - در خلال مهاجرت به تهران در اعتراض به دستگیری امام - در تابستان ۱۳۴۲ مذاکراتی نمود. چنین بهنظر میرسد که قرنی در این گفتگو، نظر میلانی برای حمایت افکار عمومی - با عنایت به نفوذ و جایگاه مردمی آیتالله میلانی - جهت براندازی رژیم شاه را جلب کرد. در این مذاکره استفاده از برخی رجال مستقل از جمله دکتر علی امینی نیز در دستور کار قرار گرفت.
براساس توافقات مذکور، سید مرتضی جزایری که در جلسه حضور داشت از طرف آیتالله میلانی مأموریت یافت، طی دیداری با امینی، نظر او را جویا شود. این ملاقات انجام شد و امینی کلیات نقشه را پذیرفت. این دیدارها چندین بار و بعضاً به واسطه شخصی بهنام رحیم خبازباشی - از ارادتمندان آیتالله میلانی - با قرنی و امینی تکرار شد و در حالیکه طرح به مرحله عملیاتی نزدیک میشد، ماجرا از طریق یکی از عوامل نفوذی ساواک در زمره مشاوران آیتالله میلانی در مشهد لو رفت و منجر به دستگیری سید مرتضی جزایری و محمد ولی قرنی شد.
نام و حضور آیتالله سید مرتضی جزایری در بسیاری از وقایع و رویدادهای مرتبط با آیتالله میلانی از جمله: کودتای قرنی، مهاجرت آیتالله میلانی به تهران در اعتراض به دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۴۲، واسطه ارتباط با رجال و عناصر اپوزیسیون رژیم پهلوی از جمله جبهه ملی، نهضت آزادی و... به چشم میخورد. در این میان گزارشهای ساواک از دوره سهماهه مهاجرت علما به تهران و از جمله بیت آیتالله میلانی حاکی است که مدیریت و مشاور سیاسی امور بیت و آیتالله میلانی، سیدمرتضی جزایری بوده و حتی در آغاز مهاجرت، شایع شده بود که آیتالله میلانی در مهاجرت به تهران در منزل آیتالله صدرالدین جزایری استقرار مییابد که بعدها به دلایلی این امر محقق نشد. به هر حال گزارش دیگری از حضور سیدمرتضی در جلسه دیدار پاکروان - ریاست ساواک - با آیتالله میلانی و مذاکره آنها درباره آزادی آیتالله خمینی و سایر دستگیرشدگان حکایت میکند. در همین راستا چندین گزارش نیز از مکاتبات و مشورتهای میلانی با نامبرده درباره برخی از وقایع و مسائل سیاسی است؛ بهگونهای که جزایری را میتوان بهعنوان یک مشاور سیاسی برای آیتالله میلانی تلقی کرد. در اینجا این نکته نیز ناگفته نماند که برخی گرایشهای ملیگرایانه، سیدمرتضی جزایری را در انزوای سیاسی آیتالله میلانی در سالهای پایانی حیاتش - رحلت در مرداد ۱۳۵۴ - مؤثر دانستهاند
آثار علمی
آنچه امروزه از آنها به عنوان آثارش نام برده میشود، یادداشتهای پراکنده و تقریرات درسهایش است که به همت شاگردان و فرزندانش جمعآوری شده و پس از تنظیم در عناوین و موضوعات مختلف به چاپ رسیدهاست و عبارتند از:
محاضرات فی الفقه الامامیه[۸]
قادتنا کیف نعرفهم؟[۹]
تفسیر سوره جمعه و تغابن
مختصر الاحکام
مناسک حج
حاشیه بر قسمتی از عروة الوثقی
نخبه المسائل[۱۰]
ده پرسش[۱۱]
حاشیه المکاسب
قواعد فقهیه و اصولیه
رسالهای در بیعه و مسائل بانکی
کتابی استدلالی در مزارعه و مساقات
کتابی استدلالی در اجاره
شرح استدلالی مباحثی از کتاب الصلوة «شرایع»
رسالهای در منجزات مریض
احیای حوزه علمیه مشهد
نهم ذیحجه سال ۱۳۷۳ قمری ـ ۱۳۳۴ جهت زیارت علی بن موسی الرضا وارد شهر مشهد شد و در خانه علیاکبر نوغانی[۱۲] اقامت گزید.
در آن زمان حوزههای علمیه مشهد آنگونه که باید رونق نداشتند. از سال ۱۳۱۴ به دنبال مبارزات روحانیان مشهد با حکومت رضاشاه، این حوزه نیز مانند دیگر حوزههای علمیه سراسر کشور مورد تهاجم قرار گرفته بود و پس از حادثه قیام مسجد گوهرشاد روحانیانی چون حسین قمی تبعید و میرزا محمد آقازاده پس از زندانی شدن به اسارت رسیده بود و بسیاری از علمای معروف دیگر این شهر دستگیر یا تبعید شده بودند. میگویند هنگامی که وی به مشهد رفت، نزدیکان و آشنایان برایش منزل جستجو میکردند و او برای بازدید منازل میآمد و هنگامی که وارد برخی از منازل میشد، میگفت این خانه مناسب حال من نیست! زیرا اهل این خانه در آن گناهانی را مرتکب شدهاند! و حالت عرفانی مرا بهم میزند! اصلاح وضع حوزه علمیه مشهد و شکوفایی بخشیدن به دروس مدارس دینی و علمی در این شهر چیزی است که با اقامت او انجام گرفت.
سید علی خامنهای در اینباره میگوید:
«... ما دیدیم که مرحوم آیتالله میلانی از کربلا که نزدیکی نجف بود آمدند تا مشهد و یک حوزه علمیه بزرگی را بوجود آوردند ... این یک واقعیت است... از برکت الهی برای حوزه علمیه مشهد وجود آیتالله میلانی بود.»[۱۳]
نخستین گام اصلاحی میلانی در حوزه علمیه، سامان بخشیدن به دروس بود که بعدها اثرات آن در مراکز دینی و فرهنگی دیگر نیز نمایان گردید. وی چون دریافته بود که منشأ پراکندگی علمای این شهر در طول سالهای گذشته در فقدان استادان پرمایه در این سامان نهفته است. بدان جهت نیز ابتدا استادان پرکار و شایسته را جلب این حوزه نمود و خود نیز بر کرسی تدریس نشست. درس خارج اصول و فقه او که در مسجد گوهرشاد دایر میشد، در شکوفایی دروس حوزه نقش بسزایی داشت و به مرور زمان علماء را در این شهر تمرکز میبخشید. وی تحول شگرفی نیز در خصوص روش آموزشی دروس پدید آورد که اساسیترین آن طرحی بود که به نابسامانی و بینظمی حاکم بر مدارس دینی پایان داد و به حوزه علمیه مشهد جان تازهای بخشید. وی طلاب متعهد را یاری مینمود و در همه این مراحل، امتحانات ماهانه و سالانه و ارتقاء رتبه و حضور و غیاب و کنترل کیفیت دروس نیز با جدیت پیگیری میشد.
یکی از اقدامات او در احیای حوزه علمیه مشهد، دعوت از علی فلسفی به مهاجرت، جهت تدریس در حوزه علمیه آن دیار بود. او یکی از برجستهترین درس آموختگان مکتب نجف بهشمار میرفت.[۱۴]
فعالیتهای انسان دوستانه
این بخش به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند.
پس از زلزله سال ۱۳۴۷ در جنوب استان خراسان (منطقه فردوس و کاخک) مردم را برای بازسازی و کمک به آوارگان بسیج کرد و بارها طلاب را جهت کمک به مردم به این شهر اعزام داشت. میگویند برای مردم بیخانمان خانهها ساخت و حتی سند به آنها نوشت.
در بازسازی مسجد هامبورگ آلمان نقش مؤثری را ایفا کرد و در اعزام محمد بهشتی به آنجا تلاش زیادی کرد.
بازسازی مدارس علمیه مشهد و مدرسه حقانی قم و کمک به ایجاد چندین مدرسه دینی در شهرستانها.
وفات
میلانی به علت ابتلا به سرطان در روز جمعه ۱۷ مرداد سال ۱۳۵۴ در سن ۸۱ سالگی، درگذشت و در جوار مرقد علی بن موسی الرضا به خاک سپرده شد.
جستارهای وابسته
روش بولون
پانویس
روحانیت؛ انقلاب در منابع اقتصادی و مقام اجتماعی، بیبیسی فارسی
مقدمه محاضرات فی الفقه الامامیه، سید فاضل حسینی، ج ۱، ص ۶.
میلان از آباد بخش اسکو در نزدیک شهرستان تبریز قرار دارد. این روستا از پرجمعیتترین و از جمله روستاهای آباد اسکوچای یا دره اسکو است.
مکتب تفکیک، ویژهنامه بنیاد تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۱، ص ۲۰۸.
حیات آیتالله میلانی، خطی، عربی.
ارتباط آیتالله میلانی با دکتر شریعتی
ارتباط آیتالله میلانی با سرلشکر قرنی
در ده جلد است که در موضوعات مختلف فقهی به بحث و بررسی عمیق پرداخته است.
در ۹ جلد به زندگانی چهارده معصوم و فضایل آنها با استفاده از مدارک شیعه و سنی پرداخته است.
رساله عملیه او در احکام اسلامی.
با پاورقیهای آقای سید محمدعلی میلانی، در مباحث مختلف تفسیری.
از علمای بزرگ مشهد.
روزنامه رسالت، ۲۹ شهریور ۱۳۷۳ (ربیعالثانی ۱۴۱۵ ه. ق)؛ جلوه آفتاب، ص ۱۶.
پیشگامان انقلاب اسلامی در حوزه علمیه مشهد علیرضا نوروزی ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
منابع
شبکه اطلاعرسانی اجتهاد
«مرجع بیدار؛ آیتالله محمدهادی میلانی». باشگاه اندیشه. دریافتشده در ۲ خرداد ۱۳۸۷.
«میلانی، سید محمدهادی». دانشنامهٔ حوزهٔ علمیه. دریافتشده در ۲ خرداد ۱۳۸۷.
سنگربانان اسلام (تألیف سید هادی غضنفری ج۱، ص ۳۲، نشر نور، سال۱۳۷۲ قم)
جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج ۲، چ ۳، نشر معروف، قم: ۱۳۸۵.
| زندگینامه آیتالله العظمی سید محمد هادی حسینی میلانی | http://almilani.org
[نمایش]
نبو
فهرست مراجع تقلید شیعه
ردهها:
مقالههای نیازمند ارجاعهای اضافی از اوت ۲۰۱۷اهالی نجفبنیانگذاران نهادهای آموزشیخاندان حسینیدرگذشتگان ۱۳۵۴درگذشتگان ۱۹۷۵ (میلادی)روحانیان شیعهروحانیان شیعه اهل ایرانزادگان ۱۲۷۳زادگان ۱۸۹۲ (میلادی)عالمان شیعهعراقیهای مهاجرتکرده به ایرانمدفونان در حرم امام رضامراجع تقلید (درگذشته)نیکوکاران اهل ایران
سید محمدهادی میلانی
Question book.svg
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید.
سید محمدهادی میلانی سید محمد هادی میلانی.jpg
اطلاعات فردی
نام کامل: سید محمدهادی حسینی میلانی
نسب: امام سجاد(ع)
تاریخ تولد: ۱۳۱۳ق
زادگاه: نجف
محل زندگی: عراق • مشهد
تاریخ وفات: ۱۳۹۵ق
محل دفن: حرم امام رضا(ع)
شهر وفات: مشهد
خویشاوندان
سرشناس: سید جعفر میلانی • محمدحسین مامقانی
اطلاعات علمی
استادان: شیخ الشریعه اصفهانی • آقا ضیا عراقی • میرزا محمدحسین نائینی • محمدجواد بلاغی •...
شاگردان: سید علی خامنهای • عزیزالله عطاردی
محل تحصیل: نجف • کربلا
اجازه روایت از: سید حسن صدر • عبدالحسین شرف الدین • شیخ عباس قمی • آقا بزرگ طهرانی
سایر: محاضرات فی الفقه الامامیه • قادتنا کیف نعرفهم • تفسیر سوره تغابن و جمعه • توضیح المسائل
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی
سیاسی: حمایت از انقلاب ایران و رهبری آن • حمایت از نهضت مردم عراق
اجتماعی: تأسیس مدارس مختلف
سید محمدهادی حسینی میلانی(۱۳۱۳-۱۳۹۵ق)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری.
آیتالله میلانی بیشتر عمر خود را در عراق گذارند و در آنجا از درس علمایی چون شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیا عراقی و میرزا محمد حسین نائینی بهره برد. وی از سال ۱۳۳۲ش در مشهد ساکن شد. سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران مدتی نزد وی شاگردی کرد.
از میلانی آثاری از جمله محاضرات فی الفقه الامامیه و قادتنا کیف نعرفهم بر جای مانده است.
آیت الله میلانی در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز فعال بود. او از انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن و نهضت مردم عراق حمایت میکرد. وی در تأسیس مدارس علمیه از جمله مدرسه حقانی نقش داشت. با حضوری وی در مشهد، حوزه علمیه این شهر رونق گرفت.
محتویات
۱ زندگینامه
۲ استادان
۲.۱ مشایخ اجازه
۲.۲ شاگردان
۳ تحول در حوزه علمیه مشهد
۴ فعالیت سیاسی
۵ آثار
۶ فرزندان
۷ سفرهای خارجی
۸ پانویس
۹ منابع
زندگینامه
سید محمد هادی میلانی، در ۷ محرم ۱۳۱۳ق در نجف زاده شد. نسبش به علی بن حسین(ع) میرسد. پدرش سید جعفر حسینی از شاگردان محمدحسن مامقانی به شمار میرفت. سید محمدهادی در کودکی پدرش را از دست داد.[۱] مادرش، دختر محمدحسن مامقانی و همسرش، دختر عبدالله مامقانی (دایی سید محمد هادی) صاحب تنقیح المقال بود.[۲]
میلانی تحصیلاتش را در نجف آغاز کرد، و در همانجا به تدرس مشغول شد. او بارها به ایران سفر کرد و در ۱۳۳۲ش که جهت زیارت قبر امام رضا(ع) به مشهد رفت، به درخواست مردم و برخی از علمای آن روز خراسان، در آنجا ماندگار شد و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. وی در ۲۹ رجب ۱۳۹۵ق برابر با ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ش در ۸۲ سالگی در مشهد درگذشت و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۳]
استادان
فتوای میلانی در تحریف ناپذیری قرآن
«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی. راجع به تحریف که مورد سؤال واقع شده به طور قطع بیان مینمایم: در قرآن هیچ گونه تحریف نه به زیاده و نه به نقیصه و نه به تغییر الفاظ واقع نشده و اگر در بعض روایات از تحریف نامی برده شده، منظور تغییر معنی به آراء و توجیهات و تأویلات باطله میباشد، نه به تغییر الفاظ و عبارات. و آنچه دیده یا شنیده میشود از روایاتی در اسقاط آیات و سور از این معجزه خالده خاتمیه، همانا مجعول و ضعیف است، و خود آن آیات و سور دلیل روشنی هستند بر ساختگی بودنشان. مثلاً دو سوره که در کتاب اتقان یا سورهای که در دبستان المذاهب یا در کتاب دیگر نقل شده، هر شخص خبیر و بصیر آنها را عرضه به قرآن کریم بدارد، مجعول و باطل بودن آنها را بدیهی خواهد دید. بعلاوه آنکه در قرآن کریم زیادتی را احدی نگفته است و آنچه بعضی توهم کردهاند که نقیصه است آن را هم نتوان گفت. با توجه به تعهد خداوندی که فرمود: «ان علینا جمعه و قرآنه»، و فرمود: «انا له لحافظون» و فرمود: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» و همچنین آیات دیگر که دلالت بر این معنی دارد، بالجمله به همین ملاحظات و جهات علمیه و براهین متقنه دیگر علماء بزرگ شیعه امامیه از صدر اول، مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و سایر بزرگان، خلفاً عن سلف، تصریح به عدم تحریف نمودهاند و عقیدهشان همان است که رئیس المحدثین شیخ صدوق فرموده است. در کتاب اعتقادات که بیش از هزار سال قبل بر این نوشتهاند و عبارتشان این است: «اعتقادنا ان القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله، هو ما بین الدفتین و ما فی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک». تا اینکه میفرماید: «و من نسب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب». و الحاصل هر کس تأمل کند و به ادله و براهین مراجعه نماید و تاریخ اهتمام مسلمین را از عصر نبوت و بعد از آن در ضبط و حفظ و تعلیم و تعلم قرآن مطالعه کند، یقین میکند که از قرآن کریم محال است یک کلمه اسقاط شده باشد. و اگر کسی روایتی بیند و ظن به صدق آن پیدا کند اشتباه و خطا کرده است «و ان الظن لایغنی من الحق شیئاً». محمدهادی الحسینی المیلانی شهر رمضان، ۱۳۸۳ق».
»
شیخ ابوالقاسم مامقانی
شیخ الشریعه اصفهانی
آقا ضیاء عراقی
میرزا حسین نائینی
محمد حسین غروی اصفهانی
محمد جواد بلاغی
غلامعلی قمی سامرائی
سید ابوالقاسم خوانساری
شیخ ابراهیم سالیانی
سید جعفری اردبیلی
میرزا علی ایروانی
میرزا ابراهیم همدانی
ملا محسن تبریزی[۴]
مشایخ اجازه
سید حسن صدر
عبدالحسین شرف الدین
شیخ عباس قمی
آقا بزرگ طهرانی[۵]
شاگردان
سید علی خامنه ای
عزیزالله عطاردی
سید محمد حسینی زنجانی
محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدتقی جعفری
کاظم مدیر شانهچی
اقامه نماز جماعت سید محمد هادی میلانی در حرم امام رضا(ع)
تحول در حوزه علمیه مشهد
نوشتار اصلی: حوزه علمیه مشهد
حوزه علمیه مشهد پس از گذراندن مرحله تجدید حیات و سپس تثبیت در دهه ۱۳۲۰ش، در دهه ۱۳۳۰ش تحول و جهش درخور توجهی را آغاز کرد. سبب اصلی و عمده این تحول و جهش که جایگاه علمی و دینی این حوزه را بیش از پیش استوار کرد و ارتقا بخشید، مهاجرت محمد هادی میلانی به مشهد و استقرار وی در این شهر به مدت بیش از دو دهه بود. در ۱۳۳۲ش علمای برجسته مشهد در جهت تقویت این حوزه و جلوگیری از مهاجرت طلابِ با استعداد و مدرّسان مشهد به شهرهایی چون قم و نجف، با امضای طوماری از سیدمحمدهادی میلانی، (که در آن زمان در کربلا به سر میبرد) درخواست کردند به مشهد مهاجرت کند و به تدریس در حوزه این شهر بپردازد.[۶] میلانی در ۱۳۳۳ش به مشهد وارد شد و به دعوت و اصرار علمای این شهر در مشهد ماند و در مدت ۲۲ سال، در عمل ریاست حوزه علمیه مشهد را برعهده گرفت و علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت، به ویژه پس از درگذشت آیت الله بروجردی، با تأسیس مدارسی به سبک جدید و ساماندهی برنامههای آموزشی و پژوهشی حوزه گامهای مؤثری در ارتقای کیفی حوزه برداشت.[۷] محور درس خارج اصول میلانی، مبانی استادان اصلیاش همچون شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی بود.[۸] در درس او نزدیک به چهارصد طالب علم قریب الاجتهاد شرکت میکردند.[۹]
اقدامات آیت الله میلانی
میلانی در سالهای پایانی عمر خود به تأسیس مدارس دینی و حمایت از آنها پرداخت، از جمله:
مدرسه حقانی؛ میلانی از همان ابتدا از این مدرسه حمایت مالی و معنوی کرد که تا ۱۳۵۷ش ادامه داشت.[۱۰]
مدرسه امام صادق(ع)؛ این مدرسه در کنار مسجد شاه مشهد و نزدیک مدرسه سلیمان خان تأسیس شد.[۱۱]
مدرسه دیگری نیز در مشهد تأسیس کرد که دارای ۵۰۰ محصل بود. بعدها این مدرسه خراب شد و جزء فلکه آستانه گردید.[۱۲]
مدرسهای نیز برای دروس مقدماتی و متوسطه تاسیس کرد که مختص آموزش خط، انشا، املا و اندکی ریاضیات و صرف و نحو و منطق بود و آموزش در آن شش سال طول میکشید. در ادامه آن شاگردان به مدرسه متون عالی میرفتند. در این مدرسه طلاب تحت تعلیم و نظارت استادان به آموختن متون عالی فقه و اصول و کلام میپرداختند و در کنار این دروس، دروس جنبی تفسیر، حدیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و تاریخ ادیان گنجانده شده بود. این دوره هم پنج سال طول میکشید.[۱۳] طلاب، این مرحله را در چهارده دوره آموزشی میگذراندند و پارهای از دروس اصلی خود یعنی زبان عربی و فقه و اصول را نیز براساس کتابهای تازه تألیفی که خواندن آنها قبلا در حوزه مشهد مرسوم نبود، مثل کتابهای عربی آسان و اصول الفقه مظفر، فرا میگرفتند.[۱۴]اولین مدرسه که خاص این مرحله بود تحت عنوان مدرسه آیت الله میلانی در ۱۳۴۵ش تأسیس شد.[۱۵]
طلاب پس از گذراندن دورههای آموزشی برای مراحل بالاتر تحصیل مخیّر بودند که به طور تخصصی به فقه و اصول بپردازند یا به تحصیل در دیگر علوم اسلامی و نیز زبان خارجی، که تخصص در آنها برای یک مبلّغ اسلامی ضرورت دارد، مشغول شوند.[۱۶] برای این مرحله دو مدرسه در نظر گرفته شده بود.
در برنامه درسی این مدارس موادی گنجانده شده بود که پیش از آن دستکم در حوزه مشهد سابقه نداشت. به نظر میرسد مدارس تأسیس شده زیر نظر آیت اللّه میلانی اولین مدارس حوزوی مشهد بودند که در آنها به طور رسمی امتحان برگزار گردید، هرچند این کار در سنّت حوزوی چندان شناخته شده نبود.
میلانی همچنین به امر تبلیغ دینی اهمیت زیادی میداد، ازاین رو شمار فراوانی از روحانیان به همین منظور تحت اشراف وی ساماندهی و در اوقات مشخصی به نقاط مختلف ایران اعزام میشدند و بدون تبلیغات ظاهری در جهت تقویت بنیه دینی مردم شهرها و روستاها و آگاه کردن آنان از تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی فعالیت میکردند.[۱۷]
از دیگر اقدامات آیت اللّه میلانی پشتیبانی از مؤسسات و تشکلهای دینی غیر حوزوی مروّج معارف اسلامی، همچون کانون نشر حقایق اسلامی، بود. این کانون را محمدتقی شریعتی با همکاری تنی چند از روحانیان مشهد تأسیس کرد. کانون نشر حقایق اسلامی در ترویج تفکر نواندیشانه اسلامی و به ویژه پاسخگویی به شبهات جریانهای ضددینی در بین جوانان و تحصیل کردههای دانشگاهی مشهد، در دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ش، سهم عمده داشت.[۱۸]
فرزندان سید محمد هادی میلانی در کنار پدر
جلسه تدریس سید محمد هادی میلانی در مسجد گوهرشاد
فعالیت سیاسی
میلانی فعالیت سیاسی خود را از دوران جوانی در عراق آغاز کرد. وی در جریان جنگ مردم مسلمان عراق علیه حضور انگلیس در این کشور که به رهبری مراجع دینی صورت گرفت، همراه میرزا مهدی فرزند آخوند خراسانی، شیخ جواد جواهری پسر صاحب جواهر، سید علی داماد و... شرکت جست.
ورود میلانی به مشهد پس از نهضت ملی نفت بود. میلانی با گردانندگان پیشین این نهضت در مشهد رابطه نزدیک داشت و در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از پیشگامان نهضت روحانیت بود.
در جریان کاپیتولاسیون نیز که در دولت حسنعلی منصور و به منظور تضمین امنیتی برای مستشاران آمریکایی پیش بینیهایی شده بود، میلانی با امام خمینی همراهی کرد.
میلانی در خرداد ۱۳۴۶ با انتشار اعلامیهای در رابطه با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، با اعراب مسلمان اظهار همدردی کرد و به همین دلیل از سوی تیمسار نصیری تهدید شد. در همین سال در جریان جشن تاجگذاری به خاطر تبریک نگفتن به شاه، گذرنامه وی توقیف و دستور خروجش از ایران صادر شد، ولی به خاطر ملاحظه نفوذ معنوی میلانی در بین تودههای مردم و جایگاهی که میان روحانیت و مراجع تقلید داشت، این تصمیم عملی نشد.
میلانی دو روز پس از شهادت سید محمدرضا سعیدی، در ۲۴ خرداد ۱۳۴۹، به منظور تجلیل از شخصیت روحانی او، درس خود را تعطیل کرد و در ۲۴ تیر همین سال محمد الفحّام (رئیس دانشگاه الازهر) که از سوی دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، از قاهره به ایران آمده بود، با وی دیدار کرد.[۱۹]
آثار
محاضرات فی الفقه الامامیه، میلانی در این مجموعه ده جلدی، فروعات فقهی اعم از عبادات و معاملات را مورد بررسی قرار داده و نظرات خود را بیان کرده است.
قادتنا کیف نعرفهم؟ در نُه جلد به زندگانی چهارده معصوم(ع) و فضایل آنها با استفاده از مدارک شیعه و سنی پرداخته است.
تفسیر سوره تغابن و جمعه: میلانی در کربلا، تفسیر سوره های تغابن و جمعه را تدریس میکرده است، این مجموعه درسی در کتابی به همین نام به چاپ رسیده است.
توضیح المسائل: او در ۱۳۸۸ق، رساله عملیه خود را با بیش دو هزار و هشتصد مساله فقهی به چاپ رسانده است.
دیدگاههای علمی: این کتاب شامل صدها استفتاء و پاسخ آنها در مسائل فقهی، عرفانی، اخلاقی، فلسفی، کلامی، تاریخی، رجالی، قرآنی، حدیثی و… است.
حاشیه بر مکاسب
قواعد فقهیه و اصولیه
مختصر الاحکام
یکصد و ده پرسش (در زمینه ائمه اطهار)
مناسک حج
رسالة فی منجزات المریض
تفسیر جز آخر قرآن
رسالة فی صلاة الجمعة
رسالة فی احکام الجلود
حاشیه بر وسیلة النجاة
حاشیه بر عروة الوثقی
کتاب در مضاربه استدلالی
حاشیه بر کتاب الهدی الی دین المصطفی
رسالهای در بحث مشتق
رسالة فی الاجارة
رسالة فی المزارعة و المساقاة
رسالة فی التامین و الیانصیب (در باب بیمه و بلیطهای بختآزمایی)[۲۰]
فرزندان
آیت الله میلانی، سه پسر و یک دختر داشت. پسران وی سید نورالدین، سید عباس و سید محمد علی هستند.[۲۱][۲۲]
سفرهای خارجی
میلانی در ۱۳۷۰ق به حج مشرف شد، در ۱۳۵۹ق به سوریه و لبنان سفر کرد و در این سفر با سید عبدالحسین شرف الدین، سید محسن امین، شیخ حبیب آل ابراهیم، میرزا حسن لواسانی و شیخ محمدتقی صادق در شهرهای صور، دمشق، بعلبک، غازیه و نبطیه ملاقات کرد. او شش سفر به ایران داشت. در سفر ششم در روز عرفه به زیارت حرم امام رضا آمد. وی دراین سفر به خانه علی اکبر نوغانی وارد شد و به درخواست علما و مردم خراسان، در مشهد ساکن شد.[۲۳]
پانویس
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۹۹
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۰
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۱
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۱
ر. ک: صالحی، مشهد، ص۱۰۰
ر. ک: شریف رازی، ج۷، ص۱۰۳ـ۱۰۴
شمس، ص۷۱ـ۷۲
شریف رازی، ج۷، ص۱۰۳
حسین حقانی، توضیحات
شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
حسینی میلانی، ج۱، ص۱۵۵؛ پسندیده، ج۱، ص۲۹۸ـ۲۹۹
پسندیده، ج۱، ص۲۹۶، ۲۹۸
پسندیده، ج۱، ص۲۹۶
حسینی میلانی، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶
ر.ک: صالحی، مشهد، ص۱۰۴، ۱۰۸ـ۱۰۹
ر.ک: وحدتی، ص۸۰۹
سایت وارثون.
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۵
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۴
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
گنجینه دانشمندان، ج۷، ص۱۰۳
منابع
محمد شریفرازی، گنجینه دانشمندان، چاپخانه پیروز، قم، ۱۳۵۴ش.
حسین حقانی، «پایگاههای جهاد و اجتهاد: مدرسه حقانی» (مصاحبه)، حوزه، سال ۹،ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۱).
سایت وارثون.
[نمایش]
نبو
http://hawzahnews.com/detail/News/346271
شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۸ ۱۹ رمضان ۱۴۴۰ Saturday, May 25, 2019
آیت الله محمدهادی میلانی
کد خبر: 346271 | تاریخ مخابره :۱۳۹۳/۱۲/۲۰ - ۱۱:۲۰ | سرویس: آیه ها و آینه ها 116
آیه ها و آینه ها(۱۰)
آیت الله میلانی در حال بیهوشی پرفسور برلون را مسلمان کرد
حوزه/ تمام اعمال صالح انسان در لبه پرتگاه ریا قرار دارد، چه بسا کار نیک که از خطر ریا دور نمانده و حبط شده است، پس چه زیباست انسان با سلاح اخلاص از نابودی اعمال خویش حفاظت کند.
خداوند متعال نیز در کتاب وحی، مؤمنین را به اخلاص دعوت فرموده:
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ غافر/14
پس خدا را بخوانيد ، در حالی که دين او را به اخلاص پذیرفته اید
*حکایت؛
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
هیچ کافر را به خواری منگرید که مسلمان مردنش باشد امید
-----------
خاطرهای از حجتالاسلام جواد مروی
شعر: مولوی
پزشکی که در هنگام بیهوشی «آیتالله میلانی» اسلام آورد
خبرگزاری تسنیم: پروفسور «برلون»، پزشک وجرّاح مسیحی مذهب یکی از جرّاحان تیم پزشکی مرحوم آیت الله سیّد محمّد هادی میلانی (ره) خاطره هایی از آن مرجع تقلید جهان تشیّع نقل نموده است. وی عامل مسلمان شدن خود را متاثر از شخصیت آیت الله میلانی میداند.
۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۶ فرهنگی حکمت و فکرت دین ، قرآن و اندیشه نظرات
پزشکی که در هنگام بیهوشی «آیتالله میلانی» اسلام آورد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پروفسور «برلون»، پزشک وجرّاح مسیحی در سال 1382 ه. ق یکی از جرّاحان تیم پزشکی مرحوم آیت الله سیّد محمّد هادی میلانی (ره) خاطره هایی از آن مرجع تقلید جهان تشیّع نقل نموده است. وی عامل مسلمان شدن خود را متاثر از شخصیت آیتالله میلانی میداند ودر این خصوص چنین تعریف میکند:
«من پس از عمل جرّاحی سیّد، پیش از آنکه ایشان از حالت بی هوشی بیرون بیایند مراقب بودم که وقتی به هوش میآید چه میگوید (چرا که این مرحله از نظر پزشکان مرحله حسّاسی است، شاید بیمار بعضی از اسرار زندگیاش را هم بگوید) ایشان آرام حرکت کرد، درحالی که در آن لحظه نیز خدا خدا میگفت و با پروردگارش راز و نیاز میکرد، من تحت تأثیر این صحنهی شگفتانگیز به حقّانیّت آئین اسلام پی بردم و بدان گرویدم.»
پروفسور برلون میگوید: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون اینکه بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان میدهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای «کانتربری» افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانههای کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است.
جالب توجّه آنکه «دکتر برلون» پس از گرویدن به اسلام وصیت کرده بود او را پس از مرگ در شهر مقدس مشهد دفن کنند که اکنون آرامگاه وی در قبرستان خواجه ربیع قرار دارد.
شرح این ماجرا به همراه داستان اسلام آوردن یک زوج مسیحی در محضر آیت الله سید محمدهادی میلانی در مجله نامه آستان قدس منتشر شده است.
انتهای پیام/1
کد خبر: 3340332
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۲
صفحه اصلی » شعب استانی » خراسان رضوی » اجتماعی
ماجرای مسلمانشدن پرفسور برلون/ آیتالله میلانی پایهگذار مدارس خاص در مشهد بود
گروه اجتماعی: در طول تاریخ اسلام عالمان فرزانه و زاهدان بسیاری چون آیتالله سیدمحمدهادی حسینیمیلانی سالها تلاش و زندگی کردهاند و در این مدت اقدامات و حتی منش زاهدانه آنها باعث گرایش بسیاری افراد به دین اسلام شده است که جریان مسلمانشدن پرفسور برلون نمونهای از این منش به شمار میرود.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، از دیرباز وجود بارگاه منور رضوی در مشهد مقدس بهانهای برای شکلگیری حوزه علمیه در این شهر بوده تا در کنار آن و در این دیار مکانی برای رشد و تربیت انسانهای وارسته و بزرگ از جنس علم و دینداری فراهم شود.
آیتالله سیدمحمدهادی حسینیمیلانی از آن دست عالمان فرزانه و وارستهای است که به سال 1313 هجری قمری همزمان با هفتم محرم در نجف اشرف چشم بر جهان گشود که نسب ایشان به امام سجاد(ع) میرسد، وی از همان دوران کودکی در خاندانی عالم رشد کرده و مورد تعلیم علوم دینی در همان شهر محل ولادتش قرار میگیرد.
سیدمحمدهادی در کودکی پدرش سیدجعفر که از شاگردان شیخ حسن مامقانی بود را از دست میدهد. مادر محمدهادی نیز دختر شیخ محمدحسن مامقانی بود لذا این فضای مناسب خانوادگی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پرورش این مرجع بزرگ تشیع است.
وی تا سن دوازده سالگى نزد مرحوم آقا میرزا ابراهیم همدانى و آخوند ملامحسن تبریزى و دیگران دروس مقدمات را خوانده و سطح را نیز بعد از مدتی به پایان میرساند.
سیدمحمدهادی بعد از طی مراتب مختلف طلبگی و علمی در نهایت در همین شهر به تدرس علوم دینی مشغول شد. علاوه بر این آیتالله میلانی سالهایی از عمر خود را نیز در کربلا گذارند و در آنجا از درس علمایی چون شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیا عراقی و میرزا محمد حسین نائینی استفاده کرد. فلسفه و کلام، تفسیر و دروس خارج فقه و اصول را نیز از علماء بزرگ و نوابغ عصر خود فراگرفت.
اساتید محمدهادی میلانی
شیخ ابوالقاسم مامقانی، شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، میرزا حسین نائینی، محمد حسین غروی اصفهانی، محمدجواد بلاغی، غلامعلی قمی سامرایی، سید ابوالقاسم خوانساری، شیخ ابراهیم سالیانی، سید جعفری اردبیلی، میرزاعلی ایروانی، میرزاابراهیم همدانی و ملامحسن تبریزی از جمله استادان این عالم برجسته در طول سال های کسب علم وی بودند.
سیدحسن صدر، عبدالحسین شرف الدین، شیخ عباس قمی، آقا بزرگ طهرانی و مرحوم آیت الله حاج سیدحسن صدر از جمله بزرگانی هستند که به ایشان اجازه روایت دادند.
شاگردان
از جمله شاگردان این عالم برجسته میتوان به رهبر معظم انقلاب، آیتالله عزیزالله عطاردی، آیتالله سیدمحمد حسینی زنجانی، آیتالله حسین وحید خراسانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدتقی جعفری، کاظم مدیر شانهچی، سید محمد روحانی و سیدتقی طباطبایی قمی اشاره کرد.
آیتالله میلانی سفرهایی را به کشورهای مختلف از جمله ایران، لبنان و سوریه داشت. همچنین چندین مرتبه به ایران سفر می کند که در آخرین سفری که به زیارت امام رضا(ع) آمده بود به درخواست علما و مردم خراسان، در مشهد ماندگار و به تدریس مشغول شد.
در واقع مهاجرت سیدمحمدهادی میلانی به مشهد یکی از مهمترین عوامل تحول در حوزه علمیه این شهر در دهه 1330 شمسی به شمار میرود که سبب رشد و جهش قابل توجه ای در این مرکز بزرگ علوم دینی شد. ایشان حدود دو دهه در مشهد اقامت داشتند و این حضور به دعوت علما برجسته مشهد در سال 1332 شمسی با تهیه و امضای طوماری برای جلوگیری از مهاجرت طلاب توانمند به نجف و قم صورت میگیرد.
از همین رو آیتالله میلانی به عنوان نامورترین اساتید آن دوران در منطقه عراق که آن زمان در کربلا اقامت داشتند به ایران عزیمت و در مشهد مستقر میشوند.
وی حدود ۲۲ سال مدیریت حوزه علمیه مشهد را برعهده گرفت و علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت، بهویژه پس از درگذشت آیتالله بروجردی، با تأسیس مدارسی به سبک جدید و ساماندهی برنامههای آموزشی و پژوهشی حوزه گامهای مؤثری در ارتقای کیفی این حوزه برداشت.
بنا بر گفته شاگردان محور درس خارج اصول این استاد برجسته بیشتر مبانی برگرفته از استاد خود شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و میرزای نائینی بوده است و طلاب بسیار حضور می یافتند.
اقدامات آیتالله میلانی
سالهای پایانی عمر این عالم فرزانه به حمایت و تأسیس از مدارس دینی گذشت که مدرسه حقانی، مدرسه امام صادق(ع)، تاسیس مدرسهای با آموزشهای خاص که به نام آیتالله میلانی شهرت داشت در ۱۳۴۵شمسی که در آن دروس مقدماتی و متوسطه در کنار آموزش خط، انشا، املا، ریاضیات، صرف و نحو، منطق، تفسیر، حدیث، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و تاریخ ادیان گنجانده شده بود.
به نظر میرسد مدارس تأسیس شده زیر نظر آیت اللّه میلانی اولین مدارس حوزوی مشهد بودند که در آنها به طور رسمی امتحان برگزار می شده است. از طرفی با مدیریت و هدایت ایشان تعداد بسیاری از طلاب برای امر تبلیغ دینی به مناطق مختلف کشور اعزام میشدند.
حمایت و پشتیبانی از مؤسسات و مراکز دینی غیر حوزوی که به ترویج معارف اسلامی می پرداختند مانند کانون نشر حقایق اسلامی که به همت محمدتقی شریعتی و چند روحانی دیگر در مشهد راه اندازی شده بود و کار این مرکز پاسخگویی به شبهات جریان های ضد دینی در میان جوانان و دانشگاهیان در حدود سال های 1320 تا 1350 شمسی بود از دیگر فعالیت های این عالم تشیع است.
فعالیتهای سیاسی
آغاز روند فعالیت سیاسی این عالم برجسته به دوران جوانی در عراق باز می گردد آن زمان که در جریان جنگ مردم عراق علیه حضور انگلیس در این کشور به رهبری مراجع دینی و همراه با میرزا مهدی فرزند آخوند خراسانی، شیخ جواد جواهری پسر صاحب جواهر و سید علی داماد و دیگران شرکت می کرد.
آیت الله میلانی از پیشگامان نهضت و قیام روحانیت در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به شمار می رود و علاوه بر این در ماجرای کاپیتولاسیون امام خمینی(ره) را همراهی می کند. همچنین ایشان در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل سال ۱۳۴۶ در ضمن انتشار بیانیه ای ابراز هم دردی خود را با مسلمانان کشورهای عربی نشان می دهد. تعطیلی درس به جهت شهادت آیت الله سعیدی در خرداد سال ۱۳۴۹ از دیگر اقدامات ایشان است.
آثار علمی
آیتالله میلانى در ادبیات فارسى و عربى نیز توانایی داشت و با ادبای معاصر خود مانند مرحوم شیخ محمد سماوى، شیخ جعفر نقدى و حجتالاسلام آقا میرزا محمدعلى اردوآبادى ارتباطات ادبی داشتند و اشعارى که در جوانى به زبان عربى سرودهاند شاهد این مدعاست.
آثار بسیاری از ایشان به جای مانده که از آن جمله می توان به محاضرات فی الفقه الامامیه، قادتنا کیف نعرفهم، تفسیر سوره تغابن و جمعه، توضیح المسائل، حاشیه بر مکاسب، قواعد فقهیه و اصولیه، مختصر الاحکام، یکصد و ده پرسش(در زمینه ائمه اطهار)، مناسک حج، رسالة فی منجزات المریض، تفسیر جز آخر قرآن، رسالة فی صلاة الجمعة، رسالة فی احکام الجلود، حاشیه بر وسیلةالنجاة، حاشیه بر عروةالوثقی، کتاب در مضاربه استدلالی، حاشیه بر کتاب الهدی الی دین المصطفی، رسالهای در بحث مشتق، رسالة فی الاجارة، رسالة فی المزارعة و المساقاة و رسالة فی التامین و الیانصیب اشاره کرد.
بیماری آیتالله میلانی و مسلمان شدن پروفسور برلون
آیتالله میلانی به بیماری معده دچار شدند و برای مداوای ایشان پروفسور برلون را از اروپا به مشهد میآورند. زمانی که این پزشک بعد از عمل طولانی آیتالله
میلانی منتظر به هوش آمدن ایشان است متوجه میشود که این عالم وارسته کلماتی را بر زبان میآورد؛ لذا میخواهد که همه آنها را ترجمه کنند و مشخص میشود که آیتالله میلانی فرازها و عباراتی از دعای ابوحمزه ثمالی را میخواندند. بعد از این جریان است که پروفسور برلون تقاضا میکند که شهادتین را به من بیاموزید چون میخواهم به اسلام روی آورده و پیرو این مکتب شوم.
این پزشک حاذق علت این تصمیم را این گونه بیان میکند که تنها زمانی انسان شاکله وجودی خود را بدون نقش بازی کردن برای دیگران نشان میدهد که در حالت به هوش آمدن باشد، من خود دیدم که این آقا همه وجودش محو خدا بود. در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانههای کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است.
این پروفسور وصیت میکند که در شهری دفن شود که آیتالله میلانی در آنجا دفن است و هماکنون قبر این پرفسور مسلمان شده که به حقیقت واقعی رسید، در خواجهربیع مشهد واقع است.
وفات
سرانجام بعد از سالها تلاش علمی و مجاهدت زاهدانه این عالم برجسته تشیع در ۲۹ رجب ۱۳۹۵ قمری مصادف با ۱۷ مردادماه سال ۱۳۵۴ در ۸۲ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان در مشهد درگذشت و در رواق توحیدخانه حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
گزارش خطا
برچسب ها: آیت الله سید محمد هادی حسینی میلانی ، مشهد مقدس ، توحیدخانه حرم رضوی ، تولد در نجف ، حوزه علمیه مشهد ، تاسیس مدارس علوم دینی ، پروفسوربرلون
Bookmark and Share
X Share
Telegram Facebook Twitter Cloob
****************
ارسال شده توسط:
حسن خ
Saturday - 10/7/2021 - 11:37
آیت الله میلانی؛از موضع جانشین رهبری در جنبش تا کناره گیری
آیتالله میلانی یکی از استوانههای علم و سیاست در دوره پهلوی دوم است. از نقطه نظر علمی، دوران تحصیل و تدریس وی در نجف، تا زمان استقرار در مشهد و داشتن کرسی تدریس در سطح درجه یک، و تا پایان عمر، مرجع و معلمی مقبول و شناخته شده است. از نقطه نظر سیاسی، وی با کوله باری از تجربههای سیاسی عراق، وارد ایران شد و در جریان جنبش انقلابی سال ۱۳۴۱ و پس از آن تحت رهبری امام خمینی، قدرت مندانه وارد میدان مبارزه گردید. در تمام این سالها تا اوائل دهه پنجاه، تکیه گاهی استوار برای انقلابیون بود، چنان که نوشتهها و بیانیههای ایشان از انقلابی ترین و تندترین نوشتهها بود. ظهور جریان نوگرایی دینی خاص در اواخر دهه چهل و اوائل پنجاه، و انعکاس برخی از مسائل آن در بیت ایشان، سبب انفعال و انزوای سیاسی ایشان گردید، امری که با واکنش منفی برخی از انقلابیون همراه بود.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان استاد و پژوهشگر حوزه دین و تاریخ، به بهانه مراسم بزرگداشت آیتالله سیدمحمدهادی میلانی(ره) در قم، طی یادداشتی به زوایای زندگی این «مرجع استوار» پرداخته است که در ذیل میخوانید.
آیتالله العظمی سید محمدهادى میلانى (۱۲۶۲ ش (۷ محرم ۱۳۱۳ق) متولد و در ۱۷ مرداد ۵۴ فوت کرد و در ۱۸ مرداد[۱] دفن شد. وی که در نجف تحصیل کرده بود و همانجا موقعیتی داشت، اندکی پس از سال ۱۳۳۰ به مشهد آمد.[۲] با ورود ایشان به مشهد، به دلیل موقعیت و شهرتی که در فقه و تدریس در عتبات داشت، عملا حوزه مشهد را وارد مرحله تازهای کرد و به آن رونق بخشید. این رونق علاوه بر آن که به دلیل برتری موقعیت علمی وی به عنوان یک تحصیل کرده زبده نجف بود، از این ناحیه هم بود که وی برابر برخی از جریانهای فکری حوزه مشهد، جانبدار مسائل عقلی نیز بود و میتوانست پشتوانهای برای جریانی باشد که با برآمدن مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و شاگردان وی، در دهه بیست رو به ضعف رفته بود.
اعتبار آیتالله میلانی به عنوان یک فقیه زبده آن هم در شهر مقدس مشهد، روز به روز در تزاید بود، به طوری که علاوه بر مشهد، در سایر شهرها نیز روی شخصیت وی حساب شده و به عنوان کاندیدای مرجعیت پس از آیتالله بروجردی مورد اشارت بود.
زمانى که نخستین صداهای اعتراض روحانیت به رهبری امام در قم آغاز شد آیتالله میلانى با قدرت تمام وارد میدان مبارزه با شاه شد. این نکته بسیار مهمی بود که میتوانست انقلاب را در سطحی وسیعتر مطرح کند. مواضع آیتالله میلانی چنان قاطع و انقلابی بود که بر اساس اسناد و مدارک برجاى مانده باید گفت، در مسائل مبارزاتى و موضعگیرىهاى سیاسى، آیتالله میلانی، پس از امام، نفر دوم به حساب مىآمد.
این زمان، امام مشتاق بود تا آیتالله میلانى به قم بیاید. به نقل از شیخ على تهرانى، وى و آقاىهاشمى رفسنجانى از طرف امام مأموریت یافتند تا این پیشنهاد را با ایشان در میان بگذارند اما آیتالله میلانى رها کردن حوزه مشهد را که به دست او رونقى یافته بود، به مصلحت ندانست.[۳]
مواضع آیتالله میلانی در باره مراحل مختلف نهضت در منابع آمده و نیازی به تکرار آن نیست، اما نکته مهم آن است که پس از دستگیرى امام، آقاى محمدهاشمیان رفسنجانى طى نامهاى که به آیتالله میلانى نوشته، از وضعیت متشنّج قم و اظهار علاقه فضلاى انقلابى قم براى درخواست از ایشان براى آمدن به قم سخن گفته، مینویسد: ما سرپرست نداریم، حضرتعالى اگر براى همیشه هم حاضر نیستید به قم بیایید تا موقعى که حضرت آیتالله العظمى خمینى از چنگال یزیدیان نجات یابند در قم، حوزه را حفظ فرموده و نگذارید این کانون تشیع از هم بپاشد.[۴] طبعا جدا کردن آیتالله از مشهد و حوزه آن که ستون اصلی آن شده بود، بسادگی امکان پذیر و شاید به مصلحت هم نبود.
دانش فقهى و توان وى در تعلیم و تربیت شاگردان نیز رتبتى خاص براى وى به وجود آورده بود. نفوذ او در خراسان بسیار نیرومند بود، آنچنان که برخى از شاعران معاصر او را سلطان بى تاج و تخت نامیده بودند.[۵]
در مسائل سیاسى، صراحت او در برخورد با مسائل، تعابیر تند و کوبنده و حساسیت او روى مسائل مختلف سیاسى، در سراسر اعلامیههایى که از وى انتشار یافته، آشکار است. وى محور مبارزات مشهد بود. البته در همان زمان وى در مشهد از میان روحانیون مخالفان فراوانى (مانند شمارى از معارفىها، میرزا احمد کفایى، حاج میرزا حسین فقیه سبزوارى و غیره) داشت، اما به دلیل موقعیت علمى استوار او کسى تاب مخالفت جدى با او را نداشت. در واقع تحولات خرداد ۴۲ سبب شد تا موقعیت آیات میلانى و قمى افزوده شده و موقعیت آیتالله فقیه سبزوارى و کفایى در درجه سوم قرار گیرد.[۶] در یک گزارش از ساواک آمده است: «پس از جریانات دوسال اخیر آیات کفائى و فقیه سبزوارى تقریبا در درجه سوم از نظر مردم قرار گرفتهاند؛ به طورى که منزل آیتالله کفایى که همیشه مورد مراجعه مردم بود، امروز شبانه روز ۲۰ نفر مراجعه میکنند… آیتالله شاهرودى که نماز او در مشهد اول نماز از لحاظ جمعیت بود، اخیرا مشاهده گردیده در نماز مغرب بیش از ۳ الى ۵ نفر پشت سر او نماز نمىخوانند».[۷]
آیتالله میلانى فعالیت سیاسى خود را محدود به مشهد نکرد بلکه فعالانه در بیشتر قضایاى مهم سیاسى این دوره شرکت داشت. ساواک روى وى حساسیت زیادىداشتواز ملاقاتهاى او با دیگران سخت مراقبت مىکرد. در این مدت، از بسیارى از شهرها، نامههایى براى آیتالله میلانى فرستاده شده و در غیاب امام، از ایشان کسب تکلیف مىکردند.[۸] در جریان دستگیرى امام در خرداد ۴۲، زمانى که بیشتر علماى شهرستانها به تهران آمدند، آیتالله میلانى به رغم آن که یک بار هواپیماى حامل ایشان را از میان راه به مشهد باز گرداندند، بار دیگر عازم تهران شدند و رهبرى فعالیت مراجع و علما را براى آزادى امام در دست گرفتند.[۹]
آقاى میلانى که پیشینه مرجعیتش به قبل از زمان مرجعیت امام مىرسید، به شدّت مبلّغ امام بود و حتى گاه و بیگاه در اعیاد، رساله ایشان را به عنوان عیدى به دیگران مىداد.[۱۰] برخورد آیتالله میلانى با رژیم بسیار تندتر از سایر مراجع بود و در این باره سیاسىتر و محاسبانهتر مىاندیشید. همچنین عباراتى که وى در اطلاعیههاى خویش مىنوشت، سرشار از مفاهیم سیاسى روشن و از سر آزادى خواهى و قانونگرایى بود. در اطلاعیهاى که به مناسبت آمدنش به تهران صادر کرد، آمده است: « . . . به تهران آمدم تا به دنیا اعلام کنم این قیام و نهضت به هیچ وجه صورت ارتجاعى ندارد، بلکه نهضتى است که ملتى مسلمان براى مقابله حکومتهاى جابرانه با پیشوایى مقامات عالیه روحانى تعقیب میکند. هدف ملت مسلمان این است که بیش از این به مصالح دنیایى و دینى آنان تجاوز نشود. باید حکومت مردم را به مردم سپرد و حق مردم را باید به خودشان واگذار کرد. قانون باید حکومت کند نه فرد و در هیچ آئینى افراد حق ندارند به میل خود قانون وضع کنند» .[۱۱]
علاقه وى به امام و حساسیت او روى فشارى که به امام وارد کرده بودند، براى همه مشهود بود. موقعیت آیتالله میلانى تا به آن پایه بود که شیخ شلتوت، با وى اظهار همدردى کرد و ایشان هم نامه مفصلى در شرح اوضاع ایران براى وى نوشت.[۱۲] از مجموعه اسناد برجاى مانده از ایشان، ارتباط نیرومند او با آیتالله قاضى طباطبائى در تبریز، آیتالله خادمى در اصفهان، آیتالله محمد تقى آملى در تهران، آیتالله خویى در نجف و بسیارى از اعلام دیگر، براى ایجاد هماهنگى به دست میآید. یکبار هم ایشان با شنیدن این که آیتالله شریعتمدارى نامه مشترک علما را امضا نکرده است، با نوشتن نامهاى به ایشان، از خطراتى که به خاطر تفرقه همه را تهدید مىکند، یاد کرد.[۱۳] آقاى شریعتمدارى شرح مفصلى در باره علت عدم امضاى خود براى ایشان نوشت.[۱۴] در همین نامه، شرحى هم در باره تأسیس دارالتبلیغ براى آیتالله میلانى نوشته که آن هم به دلیل استفسار آیتالله میلانى بوده است.
در نامهای که آیتالله میلانى، در هیجدهم خرداد ۴۴ براى آیات مشکینى و ربانى شیرازى نوشته از پنج خواسته روحانیت در کشور، یاد مىکند به این شرح «در این مملکت قانونى بر خلاف قوانین مذهبى مجرى نگردد. این مملکت تحت استعمار کفر نباشد. مجلس منتخب ملت و نمایندگان وکلاى حقیقى ملت باشند. طراز اوّل ناظر باشند. ملت به حقوق خود از این همه منابع ثروت در جهت اقتصادى و از سایر جهات در مرحله حیثیات و شؤونى برسد».[۱۵]
شاه در سفرى که در ۱۷ فروردین ۴۴ به مشهد رفت، تلاش زیادى براى ملاقات با آیتالله میلانى کرد که سرسختى ایشان مانع از انجام این ملاقات شد.[۱۶] پیش از آن در سال ۴۱ نیز یک بار که ایشان حاضر به رفتن به حرم براى دیدار شاه نشد، وقتى روزنامهاى خبر آمدن آیتالله میلانى را اعلام کرد، ایشان به شدّت آن را تکذیب نمود.[۱۷] شدّت برخورد آقاى میلانى با دستگاه پهلوى در صدور حکم اعدام منصور از سوى وى آشکار میشود.[۱۸]
آیتالله انوارى نیز تأیید کردند که امام این حکم را تأیید نکردند اما آیتالله میلانى کشتن شاه را تأیید کرد که بعد چون بچهها نتوانستند شاه را به دست آورند، منصور را کشتند. اخیرا جناب آقاى بادامچیان ضمن نوشتن مقالهای به نقد آن اظهار نظر پرداخته و با سپاس از نقش آیتالله انوارى، و بیشتر ناظر به بیانات آقاى انوارى که بنده در مقالات تاریخى دفتر شانزدهم چاپ کردهام، نشان دادهاند که ترور منصور با رضایت شرعى آیتالله میلانى همراه بود. واسطه این کار نیز عباس مدرسى، مرحوم حاج سید تقى خاموشى و حاج على اکبر حیدرى بودند. ایشان میگوید که بنده هم پس از آزادى در سال ۴۴ به مشهد رفتم و خدمت آیتالله میلانى رسیدم. ایشان به من گفتند که دوستان در زندان گفتهاند که کشتن منصور به حکم من بوده است. مگر آنجا جاى راست گفتن است؟[۱۹]
به هر روى سابقه مبارزات پردامنه آیتالله میلانى با رژیم پهلوى با وجود آن همه اطلاعیه و نیز آنچه در حال حاضر انتشار یافته، کاملاً روشن است.[۲۰]
با آرام شدن اوضاع سیاسى، و به دلایلى چند، فعالیت سیاسى آیتالله میلانى کاهش یافت. آقاى فاکر[۲۱] که از نزدیک با آیتالله میلانى ارتباط داشت، اظهار کرد: «کسانى با کشاندن آیتالله میلانى به سمت بحث ولایت اهل بیت، به تدریج ایشان را از سیاست جدا کردند. همین مسأله بود که سبب شد ایشان در سالهاى آخر عمر، تحرّک سیاسى خود را از دست بدهد». شیخ على تهرانى که به گفته خود، در کار پاسخ گویى به استفتاءات، دستیار آیتالله میلانى بوده، مىگوید، پس از آن که شاه دو پزشک را در عمل جراحى آپاندیس آقاى میلانى فرستاد، در سفر شاه به مشهد، آقاى میلانى حاضر به دیدار نشد، اما پسرش محمدعلى را براى قدردانى فرستاد. به همین دلیل، من دیگر به سراغ ایشان نرفتم. علت را پرسیدند، گفتم چرا با آن سفت و سختى با شاه مخالفت کردید اما بعد فرزندتان را براى اظهار قدردانى بدیدنش فرستادید؟ تهرانى با اشاره به این که شاید دلیل آن این بوده که ایشان دیده است که مبارزات به چپ گرایى کشیده میشود، میگوید، پس از یازده سال ارتباط من با ایشان قطع شد.[۲۲]
عزّت الله سحابى مىگوید که وقتى در سال ۴۹ به مشهد رفته و خواسته است با آیتالله میلانى دیدار کند، طاهر احمدزاده گفت است که ابتدا با آقاى خامنهای مشورت کنند و ایشان موافق دیدار آنان نبوده است. سحابى مىنویسد: آقاى میلانى آن زمان مورد اعتراض مبارزین قرار داشت، زیرا تحت نفوذ پسرش از مبارزین فاصله گرفته بود.[۲۳]در واقع باید گفت یکى از جریانهاى مخالف حرکت روحانیون انقلابى، جریانى بود که به ولایتىها شهرت داشته و در قم، مشهد و اصفهان نفوذ داشت. این در حالى بود که آقاى میلانى در جریان حوادث سالهاى ۴۱ ـ ۴۴ میان مراجع، پس از امام خمینى و در کنار آیتالله قمى، تندترین مواضع را بر ضد رژیم داشت.
از اواخر دهه چهل به تدریج تغییری در مواضع آیتالله میلانی نسبت به مسائل انقلاب پیش آمد. دو مسأله مهم اتفاق افتاد که تردیدی
بدون نظر