رفتن به محتوای اصلی

بودند؟ چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنها دفاع از حق بود؛ دفاع از قرآن کریم بود. به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده شدند، محصور گردیدند، مبتلا به مصایب شدند.
علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلّمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستمکاریها و ظلمها اظهار تنفر کنند، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالک اسلام اظهار انزجار کنند، از اسرائیل و عمال اسرائیل - دشمنان قرآن مجید و اسلام و کشور - برائت جویند، از اعدامهای بی‌جهت و تبعیدهای دسته جمعی و محاکمات غیرقانونی و محکومیتهای بدون مجوز بیزاری جویند؛ و صلاح حال ملت و
(1)- سوره شعراء، آیه 228.
جلد 1 - صفحه 336
مملکت را در هر حال بیان کنند. اینها جرم است؟ اینها ارتجاع سیاه است؟ در این مملکت تمام فرق ضاله آشکارا تبلیغ ضد اسلامی می‌کنند، محافل آزاد دارند، مجالس علنی دارند. مسیحیین، فرستنده در کلیسای انجیلی در تهران دارند، مؤسسه در کرمانشاه دارند؛ مدارس رسمی دارند، برخوردار از پشتیبانی دولتها هستند، نشر کتب ضد دینی آزاد است؛ فقط مسلمانها و مبلغین مذهبی و علمای اسلام آزاد نیستند. تبلیغات دینی و بیان قانون شکنیها «ارتجاع سیاه» شناخته شده و ممنوع گردیده. محافل دینی و مجامع مذهبی محتاج به اجازه شهربانیها و سازمانهاست. دستجات عزاداری بر حضرت سیدالشهداء - علیه الصلوة والسلام باید محدود و ممنوع باشد.
ما نمی‌دانیم اینها چه بستگی با اسرائیل و عمال اسرائیل دارند! آیا برای مملکت کهنسالی مثل ایران ننگ نیست که دولت اسرائیل بگوید ما حمایت از ایران می‌کنیم! ایران بزرگ تحت الحمایه اسرائیل است؟ آیا خلاف مصالح کشور نیست که مطالب خودساخته بی‌سروپایی را در افواه (1) ملت بیندازند، و روزنامه‌ها در اطرافش بحث کنند و ضعف دولت را بر ملا نمایند؟ این سیاست غلط نیست؟ این فضیحت نیست؟ اینها ملت را خواب فرض کردند.
ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانی با تمام دوَل اسلامی است در سراسر جهان؛ مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دوَل استعمارطلب، مقابل کسانی که ذخایر این ملت فقیر را به رایگان می‌برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بیکاری و بینوایی می‌سوزد. در حضور چهره‌های رنگ پریده از گرسنگی و بینوایی دائماً دولتها دم از ترقی و پیشرفتهای اقتصادی می‌زنند.
این حقایق تلخ ما را به تنگ آورده، علمای اسلام را رنج می‌دهد. اگر اینها «ارتجاع‌
(1)- دهانها.
جلد 1 - صفحه 337
سیاه» است بگذار ما مرتجع باشیم! ما از واقعه 12 محرّم (15 خرداد) خجلت می‌کشیم. واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمی، فیضیه و غیر آن، پشت ما و هر مسْلم غیرتمند را می‌شکند؛ تا هیأت حاکمه چه عقیده داشته باشد! ملت اسلام این مصیبت را فراموش نمی‌کند. ما روز 12 محرّم را عزای ملی اعلام می‌کنیم. بگذار ما را مرتجع بخوانند، کهنه پرست بدانند.
ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و نصیحت هیأت حاکمه را لازم می‌دانیم؛ و کراراً نصیحت کردیم و خیر و صلاح را گوشزد کردیم، و رعایت نشده است. ما مصلحت می‌دانیم که دولت، رویّه را تغییر دهد. سازمانها و شهربانیها را اینقدر بر ملت ستمدیده و بر علمای اسلام و خطبای محترم چیره نکند. از این اعمال خلاف قوانین اگر می‌توانند جلوگیری کنند. علاقه علمای اسلام به ممالک و قوانین اسلامی علاقه الهی ناگسستنی است.
ما از جانب خدای تعالی مأمور حفظ ممالک اسلامی و استقلال آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت [را] در مقابل خطرهایی که پیش بینی می‌شود برای اسلام و استقلال مملکت جرم می‌دانیم؛ گناه بزرگ می‌دانیم؛ استقبال از مرگ سیاه می‌دانیم. پیشوای بزرگ ما، حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - سکوت را در مقابل ستمکاری جایز نمی‌دانست؛ و ما نیز جایز نمی‌دانیم. وظیفه ما ارشاد ملت است، ارشاد دولتهاست، ارشاد جمیع دستگاههاست. ما از این وظیفه به خواست خدای تعالی خودداری نمی‌کنیم.
در این زمان، سکوت در مقابل ستمکاری، اعانت به ستمکاران است. وظایف اسلامی وظیفه ما تنها نیست وظیفه تمام طبقات است، وظیفه مراجع اسلام است، وظیفه علمای اسلام است؛ وظیفه خطبای اسلام است؛ وظیفه تمام ملت است؛ وظیفه تمام ممالک اسلامی و ملل اسلام است. ما امید واثق داریم که ملل اسلامی در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شوند. و ما در موقع خود، به خواست خدای تعالی، از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی‌کنیم.
جلد 1 - صفحه 338
از خداوند تعالی صلاح حال ممالک اسلامی و ملل اسلام و دولتهای اسلامی را خواستاریم. «أَللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوی إِلَینَا» (1). والسلام علی من اتبع الهدی.
روح الله الموسوی الخمینی، محمد هادی الحسینی المیلانی، شهاب الدین النجفی المرعشی، حسن الطباطبایی القمی.
(1)- خداوندا! دلهای مردم را به سوی ما قرارده.








کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 409

پیام به روحانیون و ملت ایران (مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون)
جلد 1 - صفحه 409
پیام
زمان: 4 آبان 1343 / 20 جمادی الثانی 1384
مکان: قم
موضوع: مخالفت با کاپیتولاسیون و دعوت مردم و علما به قیام
مخاطب: علما و روحانیون و دیگر اقشار ملت مسلمان ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُؤمِنینَ سَبیلا (1).
آیا ملت ایران می‌داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می‌داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می‌داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست‌تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه‌های ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویبنامه دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهای سرّی، رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایی‌ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاه‌های ایران حق رسیدگی ندارند. چرا؟ برای آنکه امریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار!
به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار امریکایی یا یک خادم مستشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالیرتبه ایران، هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛
(1)- سوره نساء، آیه 141.
جلد 1 - صفحه 410
محاکم ایران حق رسیدگی ندارد. ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگی نماید!
امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج می‌کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می‌کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن 2500 ساله، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهنترین تصویبنامه غلط دولتهای بی‌حیثیت رأی می‌دهد، و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالَم معرفی می‌کند؛ و با سرافرازی هر چه تمامتر دولت از تصویبنامه غلط دفاع می‌کند و مجلس رأی می‌دهد. از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی، پیشنهاد کرده‌اند، و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته‌اند. تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می‌کند و آن را به باد فنا می‌دهد.
علما و روحانیون که می‌گویند باید قدرت سرنیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند، باید دولتها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند، برای آن است که این ننگها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبتها ننمایند. چرا وکلای پارلمان، با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند، نفس نمی‌کشند؛ و جز دو- سه نفر آنها، که معلوم است با اضطراب صحبت کرده‌اند، خاموش نشسته‌اند؟ برای آنکه اتکا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با یک اشاره بیرون می‌ریزند؛ به زندان می‌اندازند.
آیا ملت ایران می‌داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، «سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم» یاد کرده‌اند؟ این همان خطری است که کراراً تذکر داده‌ام: خطر برای قرآن مجید؛ برای اسلام عزیز؛ خطر برای مملکت اسلام؛ خطر برای استقلال کشور.
جلد 1 - صفحه 411
من نمی‌دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدی دیده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می‌کند. اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی‌دهد که از شما سند بردگی بگیرد؛ اجازه نمی‌دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. جدابودن ملت از هیأت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبتها را پیش می‌آورد.
اکنون من اعلام می‌کنم که این رأی ننگین مجلسین مخالف اسلام و قرآن است، و قانونیت ندارد؛ مخالف رأی ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند؛ وکلای سرنیزه هستند! رأی آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد. و اگر اجنبیها بخواهند از این رأی کثیف سوء استفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
دنیا بداند که هر گرفتاری‌ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امریکا خصوصاً متنفر است. بدبختی دوَل اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پر قیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می‌برند. انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می‌برد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال امریکا و عمال آن. امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می‌کند. امریکاست که به اسرائیل قدرت می‌دهد که اعراب مسْلم را آواره کند. امریکاست که وکلا را، یا بیواسطه یا باواسطه، بر ملت ایران تحمیل می‌کند. امریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می‌داند، و می‌خواهد آنها را از جلو خود بردارد. امریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می‌داند، و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. امریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می‌آورد که چنین تصویبنامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می‌کند، تصویب و اجرا کنند. امریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می‌نماید.
جلد 1 - صفحه 412
چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاترها، به هر وسیله هست، بخواهند این سند استعمار را پاره کنند؛ این دولت را ساقط کنند؛ وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه‌های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند. بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند. بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینند. بر پیشوایان دوَل اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند، و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند. بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود، بزدایند. و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.
هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند، یکی است. و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است. اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست. اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد، مثل سایر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست. اگر سازمانهای دولتی گمان کرده‌اند با سمپاشیها می‌توانند ما را از هدف‌
جلد 1 - صفحه 413
مقدس خود منحرف کنند و به دست جُهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده‌اند. اینجانب، که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام - کثّرالله امثالهم. لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیری کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است خودداری نمایند. علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی‌نظمیها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاریهایی که از ناحیه هیأت حاکمه پیش می‌آید و ناراحتیهای روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد. این نحو گرفتاریهاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه‌ها و اصلاح همه جانبه است، باز می‌دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم، برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده. اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
آیا ملت مسلمان می‌داند که در حال حاضر عده‌ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندانها به سر می‌برند، و برخلاف قوانین آنها را بدون رسیدگی مدتهای مدیدی زندانی کرده‌اند؟ و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطایی خاتمه دهد. اینها دنبال قتل عام 15 خرداد، 12 محرم، است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد. هیأت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران، برای جلوگیری از ورشکستگیهای بازرگانان محترم، برای نان و آب فقرا و مستمندان، برای زمستان سیاه بی‌خانمانها، برای پیداکردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره، فکری بکند، به کارهای مخرب، مثل آنچه گفته شد و نظایر آن، دست می‌زند؛ از قبیل استخدام زن برای دبیرستانهای پسرانه و مرد برای دبیرستانهای دخترانه، که فساد آن بر همه روشن [است‌] و اصرار به آنکه زنها در دستگاه‌های دولتی وارد شوند، که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ایران به دست‌
جلد 1 - صفحه 414
امریکا و اسرائیل است؛ و بازار ایران از دست ایرانی و مسْلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است؛ و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد.
من از فکر زمستان امسال رنج می‌برم. من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می‌کنم. لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند. لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه‌ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود. لازم است علمای اعلام بلاد، مردم را دعوت به این امر ضروری بفرمایند.
از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و رهایی دوَل اسلامی را از شرّ اجانب - خذلهم الله تعالی (1) خواستار است. والسلام علی من اتبع الهدی.
روح الله الموسوی الخمینی
(1)- خداوند، آنان را درمانده کند.




کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 415

سخنرانی در جمع مردم (مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون و اعلام عزای عمومی)
جلد 1 - صفحه 415
سخنرانی
زمان: 4 آبان 1343 / 20 جمادی الثانی 1384 (1)
مکان: قم
موضوع: قیام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون و اعلام عزای عمومی
حضار: روحانیون، طلاب، بازاریان، دانشگاهیان، اهالی قم و سایر شهرستانها
بسم الله الرحمن الرحیم
انا للَّه و انا الیه راجعون
عید ایران را عزا کردند
من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده است [گریه حضار]. ناراحت هستم [گریه حضار]. قلبم در فشار است [گریه حضار]. با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریه شدید حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریه حضار]. عید ایران را عزا کرده‌اند [گریه حضار]؛ عزا کردند و چراغانی کردند [گریه حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند [گریه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند [گریه حضار]؛ بالای سر خانه‌ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
تشریح قانون «کاپیتولاسیون»
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین [تا] مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هرکس‌
(1)- همزمان با سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها.
جلد 1 - صفحه 416
که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه‌های ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند!
دولت سابق (1) این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر (2) این تصویبنامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند، و باز نفسشان درنیامد.
در این چند روز، این تصویبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبتهایی کردند، مخالفتهایی شد، بعضی از وکلای آنجا هم مخالفتهایی کردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند؛ با کمال وقاحت گذراندند! دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد! ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می‌کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود - لابد این جور است - بعد از سه - چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلار در عرض پنج سال به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند! می‌فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در عرض ده سال سیصد میلیون - آنطور که حساب کردند- سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد؛ یعنی صد میلیون دلار، یعنی هشتصد میلیون تومان از
(1)- دولت اسدالله عَلم.
(2)- دولت حسنعلی منصور.
جلد 1 - صفحه 417
ایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایرانْ استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟
سایر ممالک خیال می‌کنند که ملت ایران است؛ این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است؛ نمی‌دانند این دولت ایران است؛ این مجلس ایران است. این مجلسی است که ارتباط به ملت ندارد؛ این مجلس، مجلس سرنیزه است! این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد. ملت ایران به اینها رأی ندادند. علمای طراز اول، مراجع - بسیاری‌شان - تحریم کردند انتخابات را؛ ملت تبعیت کرد از اینها، رأی نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد بر این کرسی نشاند.
توطئه قطع نفوذ روحانیون
در یکی از کتابهای تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه‌های ما تعلیم می‌شود این است که، بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون، در رفاه حال این ملت مفید است! رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند! همین طور است. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این ملتْ اسیر انگلیسْ یکوقت باشد؛ اسیر امریکا یکوقت باشد. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را! نمی‌گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود! اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که اینها سر خود یک همچو قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست بشود. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که هر دولتی هر کاری می‌خواهد انجام بدهد ولو صددرصد بر ضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که مجلس به این صورت مبتذل‌
جلد 1 - صفحه 418
درآید. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیین باشد نمی‌گذارد که دختر و پسر با هم در آغوش هم کشتی بگیرند - چنانچه در شیراز شده است! اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جوانها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارد که زنها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زنها ببرند و فساد راه بیندازند. اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می‌زنند! توی دهن این مجلس می‌زنند، و وکلا را از مجلس بیرون می‌کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی‌تواند بشود، یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی حکومت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی‌گذارند یک دست نشانده امریکایی این غلطها را بکند؛ بیرونش می‌کنند از ایران. نفوذ روحانی مضر به حال ملت است؟! نخیر، مضر به حال شماست! مضر به حال شما خائنهاست، نه مضر به حال ملت. شما دیدید با نفوذ روحانی نمی‌توانید هر کاری را انجام بدهید، هر غلطی را بکنید، می‌خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه سازیها می‌توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی‌شود؛ این خواب باید در مرگ برای شما حاصل بشود! نمی‌توانید همچو کاری را انجام بدهید. روحانیون با هم هستند. من باز تمام روحانیین را تعظیم می‌کنم؛ دست تمام روحانیین را می‌بوسم. آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می‌بوسم [گریه حضار]. من امروز دست بقال را هم می‌بوسم [گریه شدید حضار].
اعلام خطر!
آقا، من اعلام خطر می‌کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای بازرگانان ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‌کنم! ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم!
جلد 1 - صفحه 419
خطردار است. معلوم می‌شود زیر پرده‌ها چیزهایی است و ما نمی‌دانیم. در مجلس گفتند نگذارید پرده‌ها بالا برود! معلوم می‌شود برای ما خوابها دیده‌اند! از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی‌دانم، از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می‌خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می‌آورد؟ این ملت فقیر [پس از] ده سال هشتصد میلیون تومان نفع پول به امریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!
مملکت در اشغال امریکا
نظامیهای امریکا و مستشارهای نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا اینقدر عربده می‌کشید؟! پس چرا اینقدر دم از «ترقی» می‌زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان می‌کنید؟! پس چرا از شاه بالاترشان می‌کنید؟! اگر نوکرند، مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند، مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می‌کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال امریکایی است پس بگویید! پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت! چه می‌خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می‌گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرَّم (1) این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که - به ادعا - هی می‌گویند ما! ما! هی ما از «انقلاب سفید» آمدیم! آقا کو این «انقلاب سفید»؟! پدر مردم را درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا می‌داند که من رنج می‌برم؛ من مطلعم از این دهات؛ من مطلعم از این شهرستانهای دورافتاده؛ از این قم بدبخت [گریه حضار]. من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم؛ از وضع زراعت مردم.
سکوت، گناهی کبیره
آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی‌
(1)- تحریم شده.
جلد 1 - صفحه 420
قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری هم هست! دلارها را شما می‌خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل رفتیم، کسی حق ندارد به امریکایی‌ها بگوید بالای چشمت ابرو! لکن شماها استفاده‌اش را بکنید؛ مطلب اینطور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله، گناهکار است کسی که داد نزند؛ والله، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند [گریه شدید حضار].
به داد اسلام برسید!
ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام [گریه شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند - بداند این معنا را - که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را. ضایعش کردند در ایران؛ خراب کردند او را در ایران.
مصونیت مستشارهای امریکایی
برای مستشارها مصونیت می‌گیرید؟! بیچاره وکلا داد زدند آقا از این دوستهای ما بخواهید به ما اینقدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، ما را به صورت مستعمره درنیاورید، کی گوش داد به اینها؟ از «پیمان وین» یک ماده را اصلش ذکر نکرده‌اند! ماده 32 ذکر
جلد 1 - صفحه 421
نشده است. من نمی‌دانم آن ماده چه است؛ من که نمی‌دانم، رئیس مجلس هم نمی‌داند، وکلا هم نمی‌دانند. نمی‌دانند که؛ قبول کردند طرح را! طرح را قبول کردند، طرح را امضا کردند، تصویب کردند اما عده‌ای اقرار کردند که ما اصلاً نمی‌دانیم چیست! آنها هم لابد امضا نکردند، آن عده دیگر بدتر از اینها بودند. یک عده جُهّالند اینها!
رجال سیاسی ما، صاحب منصبهای بزرگ ما، رجال سیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می‌گذارد! الآن در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطنخواه باشند چیزی نیست. در دست آنها چیزی نیست. ارتش هم بداند، یکی‌تان را بعد از دیگری کنار می‌گذارند. دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟! یک آشپز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟! دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می‌کردم؛ اگر من نظامی بودم استعفا می‌کردم؛ من این ننگ را قبول نمی‌کردم. اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می‌کردم.
باید نفوذ ایرانی‌ها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای امریکایی، برای مکانیکهای امریکایی، برای اداری امریکایی، اداری و فنی‌اش، مأمورین، کارمندان اداری، کارمندان فنی، برای خانواده‌هایشان مصونیت باشد، لکن آقای قاضی (1) در حبس باشد! آقای اسلامی (2) را با دستبند ببرند این طرف و آن طرف! این خدمتگزارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند، وعاظ اسلام در حبس باید باشند، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند، برای اینکه اینها طرفدار روحانیت هستند؛ خودشان یا روحانی‌اند یا طرفدار روحانی. تاریخ ایران دست مردم دادند اینها! سند [به‌] دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنی چه؟ رفاه حال ملت به این است که قطع ید رسول الله از این ملت بشود؟! روحانیون خودشان چیزی نیستند که، روحانیون هر چه دارند از رسول الله‌
(1)- آقای محمدعلی قاضی طباطبایی (روحانی بنام آذربایجانی).
(2)- آقای عباسعلی اسلامی (واعظ معروف تهران).
جلد 1 - صفحه 422
است؛ باید قطع ید رسول الله از این ملت بشود! اینها این را می‌خواهند. این را می‌خواهند تا اسرائیل، به دل راحت، هر کاری اینجا بکند. تا امریکا، به دل راحت، هر کاری می‌خواهد بکند.
تمام گرفتاری ما از امریکاست
آقا تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست. این وکلا هم از امریکا هستند! این وزرا هم از امریکا هستند! همه تعیین آنهاست. اگر نیستند چرا نمی‌ایستند در مقابلش داد بزنند؟
یک روحانی در برابر التیماتوم شوروی
من الآن حافظه‌ام درست نیست، نمی‌توانم بفهمم مطلب را خوب، الآن در حال انقلاب هستم؛ در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم «مدرس»، - مرحوم آسید حسن مدرس - در آن مجلس بود، التیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا - که قزوین ظاهراً بوده است - می‌آییم به تهران و تهران را می‌گیریم. دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کنید. یکی از مورخین، مورخین امریکایی، می‌نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: آقایان، حالا که بناست ما از بین برویم چرا به دست خودمان برویم. رد کرد. مجلس به خاطر مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند. روحانی این است. یک روحانی توی مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، یک دولت را - پیشنهاد التیماتومش را - یک روحانی ضعیف، یک مشت استخوان رد کرد! آنها می‌بینند نباید روحانی باشد؛ قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند.
لزوم آگاهی مردم
من چه بگویم؟ اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است‌
جلد 1 - صفحه 423
که من با این حالم، با این سینه‌ام، با این وضعم، نمی‌توانم عرضی بکنم. نمی‌توانم مطالب را به آن مقداری که می‌دانم به عرض شما برسانم. لکن شما موظفید به رفقایتان بگویید. آقایان موظفند ملت را آگاه کنند؛ علما موظفند ملت را آگاه کنند. ملت موظف است که در این امر صدا دربیاورد. با آرامش [به‌] عرض برساند؛ به مجلس اعتراض کند؛ به دولت اعتراض کند که چرا یک همچو کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم؟ شما که وکیل ما نیستید! وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت، خودبه خود از وکالت بیرون می‌روید. این خیانت به مملکت است.
عزل وکلای مجلس
خدایا، اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا، دولت به مملکت ما خیانت کرد؛ به اسلام خیانت کرد؛ به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر. وکلای مجلس سنا خیانت کردند. این پیرمردها؛ وکلای مجلس شورا، آنهایی که رأی دادند، خیانت کردند به این مملکت. اینها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند! اگر هم بودند من عزلشان کردم. از وکالت معزولند.
غیر قانونی بودن مصوبات مجلس
تمام تصویبنامه‌هایی که تا حالا نوشته‌اند، تمامش غلط است! از اول مشروطه تا حالا به حَسَب نص قانون، به حسب نص قانون، قانون را که قبول دارند، به حسب نص، به حسب نص قانون، به حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس، قانون هیچی نیست. کدام مجتهد نظارت می‌کند حالا؟ باید قطع کرد دست روحانیین را! اگر پنج تا ملّا تو این مجلس بود، اگر یک ملّا تو این مجلس بود، تو دهن اینها می‌زد! نمی‌گذاشت این کار بشود.
من به آنهایی که مخالفت کردند، این حرف را دارم، به آنها، که چرا خاک به سرت نریختی؟! چرا پا نشدی یقه این مردکه را بگیری؟ همین، من مخالفم! و هی تعارف و اینهمه تملق؟! مخالفت این است؟! باید هیاهو کنید؛ باید بریزید وسط مجلس؛ به هم‌
جلد 1 - صفحه 424
بپرید که نگذرد این مطلب. به صرف اینکه من مخالفم درست می‌شود؟! خوب، می‌بینید که می‌گذرد! باید نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند؛ از مجلس ببریدشان بیرون.
ما این قانونی که گذراندند - به اصطلاح خودشان - قانون نمی‌دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی‌دانیم. ما این دولت را دولت نمی‌دانیم. اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند!
خداوندا، امور مسلمین را اصلاح کن. [آمین حضار] خداوندا، دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. [آمین حضار] خدایا، اشخاصی که خیانت می‌کنند به این آب و ملک، خیانت می‌کنند به اسلام، خیانت می‌کنند به قرآن، آنها را نابود کن. [آمین حضار]








کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 12 » صفحات 193
جلد 12 - صفحه 193
پیام
زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400
مکان: تهران، شمیران، دربند
موضوع: عفو عمومی
مناسبت: آغاز سال نو
مخاطب: رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
گرچه ملت شریف ایران خاطره‌های تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی از قوای انتظامی و افرادی از روحانی نماها که به‌طور قاچاق خودشان را در سِلْک (1) روحانیت و گویندگان اسلامی درآورده بودند. بسیاری از گروه‌های فوق پس از انقلاب اسلامی به مجازات خود رسیدند؛ لکن با گزارشاتی که از اطراف می‌رسد، توطئه‌هایی از گروه‌های منحرف که به نظر می‌رسد الهام از خارج می‌گیرند و می‌خواهند همان نقشی را که در زمان رضاخان بازی کردند عمل کنند، و با شکست حتمی روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قوای انتظامی، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند؛ و با ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند؛ و این خطر عظیمی است که غفلت از آن و بی‌تفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی می‌شود. من خود شاهد زمان رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده‌ام؛ و توطئه‌هایی را که به دست عمال خارجی می‌شد، یکی پس از دیگری دیده‌ام. من شاهد بودم که روحانیت را به اسم ارتجاع و اسمهای ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را یکی پس از دیگری با دست جوانان بی‌خبر از عمق توطئه‌ها شکستند، و راه را برای مقاصد شوم استعمارگران باز کردند، و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان وابسته بر ضد اسلام، و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای‌
جلد 12 - صفحه 194
بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند، و سایه شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار می‌کنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور می‌بینم که با نقشه حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت درصدد اجرای آن هستند؛ و آن نقشه تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته به رژیم طاغوتی.
لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشه شوم و حفاظت کشور عزیز و اسلام بزرگ، کلیه قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس نکرده و شکنجه‌گر نبوده و امر به شکنجه منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم سوء استفاده ننموده، در آستانه سال جدید عفو عمومی نمودم؛ چه نظامی و چه سایر قوای انتظامی و چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق. از این تاریخ به بعد احدی حق تعرض به کسی را ندارد، نه مقامات مسئول و نه گروه غیرمسئول.
و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیداً با قوه قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند. و جناب آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسیله آقای رئیس جمهور آنان را الزام به حضور، و عدالت را درباره آنان اجرا کنند.
و اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمی‌توانند باشند، احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح، و مأمورین از قِبَل آن محاکم برای تحویل به محاکم و تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پرونده متهم، پرونده یا رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی نهایی. و آقای قدوسی موظفند هیأت یا هیأتهایی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند، و رسیدگی به این قسم پرونده‌ها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند. و جناب آقای‌
جلد 12 - صفحه 195
رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرایم محکومین که در زندان هستند، به گروه‌هایی که لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند، و آنانی را که می‌شود آزاد کرد، آزاد کنند. و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف، مشروط است به آنکه این اشخاص پس از عفو و آزادی، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند، و الّا علاوه بر مجازات جرم فعلی، مجازات جرم سابق نیز اعاده می‌شود. و من از عموم برادران ایمانی می‌خواهم که برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانه گیری اجتناب کنند، و به پیروی از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - عفو و اغماض را شیوه خود قرار دهند. و من از جوانان عزیز می‌خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوه احسان که مرضیِّ خداوند است و قرآن کریم بر آن تأکید فرموده، پیروی کنند.
از خداوند تعالی سلامت و سعادت همگان را خواستارم.
سه شنبه 28/12/58
روح الله الموسوی الخمینی




کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 12 » صفحات 245
جلد 12 - صفحه 245
و شرق و غرب. مال آنهایی که مستضعفین هستند، نیستند. برای اینکه ملتها موافق با ما هستند. و آنی که مخالف با ما هست دولتها یا اکثرشان یا بعضی‌شان از دولتها هستند مثل دولت عراق.
بازگشت رژیم عراق به دوران جاهلیت عرب
دولت عراق از اول دولتی نبود. اینها مجلس هم ندارند. شما خیال می‌کنید حالا یک دولتی است. یک دولتی است که یک عده نظامی آمدند و خودشان دور هم نشستند و هرچه می‌خواهند می‌کنند. با مردم هیچ تماسی ندارند. اینها پوسیده هستند. این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست. پوسیده‌اند اینها. و حالا هی نقشه می‌کشد برای اینکه ما چه و فلان. و همه حرفهایش هم این است که ما عرب هستیم. این کلمه‌ای که «ما عرب هستیم» ملتهای مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم و اسلام [نمی‌خواهیم‌]. اگر این کسی که می‌گوید مقصد من این است که عرب چه بشود، عرب در مقابل اسلام می‌خواسته یکوقتی بایستد. اینها می‌گویند که ما می‌خواهیم مجد بنی امیه را، تصریح به این معنا می‌کنند، ما می‌خواهیم مجد بنی امیه را چه بکنیم. خوب بنی امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند. اینها می‌خواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند. ملت عرب می‌داند که حزب اینها را مرحوم آیت الله حکیم، حکم به شرکشان کرد. مشرک گفت هستند اینها. اینها الآن یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم آیت الله حکیم که از آن وقت اینها را گفت مشرک هستند. و ملت عرب باید چنانچه برای خدا، برای اسلام می‌خواهند عمل بکنند، با اینها مخالفت بکنند. ارتش اینها خوب از همین مسلمانها هستند. از همین اهل سنت هستند. از همین شیعه‌ها هستند. از همین مسلمین هستند. خوب این ارتشی که از مسلمین است، قیام می‌کند و عربیت را در مقابل اسلام می‌خواهد؟ یا اسلام را می‌خواهد. عربیت هم اسلام دارد. عجمیت هم دارد. اینها ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این‌ ارتش عراق باید همان طوری که در ارتش ایران وقتی فهمیدند که این دارد جنگ می‌کند با اسلام، جنگ با نهضت اسلامی می‌کند، همان‌طور که اینها قیام کردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند.
این جنگ با اسلام است. ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند؟ حاضر است سرنیزه را به قرآن بزند؟ این سرنیزه به قرآن زدن است. باید، واجب است بر آنها، لازم است بر آنها، هم ملت عراق و هم ارتش عراق، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به این حزب غیراسلامی. پشت بکند به این افراد غیراسلامی که یک عدد کمی هستند. و همان‌طور که ارتش ایران متصل به مردم شد، متصل به ملت شد و کلک این نظام باطل را کند، شما هم همین‌طور.







پیام
عفو عمومی
پیام به رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب (عفو عمومی به مناسبت سال نو)

ارسال به دوستان
Facebook
Twitter
Google+
تلگرام

برو به صفحه: برو
فهرست

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 28 اس‍ف‍ن‍د ‭1358

زمان (قمری) : 1 جمادی الاول ‭1400

مکان: تهران

شماره صفحه : 193

موضوع : عفو عمومی

زبان اثر : فارسی

مناسبت : آغاز سال نو

مخاطب : رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی
پیام به رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب (عفو عمومی به مناسبت سال نو)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: عفو عمومی ‏

‏‏مناسبت: آغاز سال نو‏

‏‏مخاطب: رئیس جمهوری و دادستان کل انقلاب اسلامی ‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏ گرچه ملت شریف ایران خاطره های تلخی دارند از دستگاه سازمان امنیت و گروهی‏‎ ‎‏از قوای انتظامی و افرادی از روحانی نماها که به طور قاچاق خودشان را در سِلْک‏‎[1]‎‎ ‎‏روحانیت و گویندگان اسلامی درآورده بودند. بسیاری از گروههای فوق پس از انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی به مجازات خود رسیدند؛ لکن با گزارشاتی که از اطراف می رسد، توطئه هایی از‏‎ ‎‏گروههای منحرف که به نظر می رسد الهام از خارج می گیرند و می خواهند همان نقشی را‏‎ ‎‏که در زمان رضاخان بازی کردند عمل کنند، و با شکست حتمی روحانیت متعهد و‏‎ ‎‏آسیب رساندن به قوای انتظامی، کشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بکشانند؛ و با‏‎ ‎‏ملت آن کنند که در زمان رژیم طاغوتی کردند؛ و این خطر عظیمی است که غفلت از آن‏‎ ‎‏و بی تفاوتی در مقابل آن به هدم اسلام و کشور منتهی می شود. من خود شاهد زمان‏‎ ‎‏رضاخان از کودتا تا انقراض فضاحت بار رژیم بوده ام؛ و توطئه هایی را که به دست عمال‏‎ ‎‏خارجی می شد، یکی پس از دیگری دیده ام. من شاهد بودم که روحانیت را به اسم‏‎ ‎‏ارتجاع و اسمهای ننگین دیگر در نظر ملت ساقط نمودند و سنگرهای بزرگ اسلام را‏‎ ‎‏یکی پس از دیگری با دست جوانان بی خبر از عمق توطئه ها شکستند، و راه را برای‏‎ ‎‏مقاصد شوم استعمارگران باز کردند، و شاعران درباری و نویسندگان مزدور و گویندگان‏‎ ‎‏وابسته بر ضد اسلام، و خدمتگزاران به کشور و اسلام، از رجال پاکدامن گرفته تا علمای‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 193

‎‏بزرگ طراز اول، با قلم و زبان و شعر و مقاله، آنان را از ملت و ملت را از آنان جدا کردند،‏‎ ‎‏و سایۀ شوم استبداد و استعمار را در طول پنجاه سال، آنچنان بر سرتاسر کشور عزیزمان‏‎ ‎‏گستردند که احدی را مجال گفتن حق نماند. من به شما ملت شریف ستمدیده اخطار‏‎ ‎‏می کنم جای پای آن شیطان بزرگ و شیاطین دیگر را در سراسر کشور می بینم که با نقشۀ‏‎ ‎‏حساب شده همان طرح زمان رضاخان را ریخته و با شیطنت درصدد اجرای آن هستند؛ و‏‎ ‎‏آن نقشۀ تضعیف روحانیت متعهد و تضعیف قوای انتظامی است به اسم ساواکی و وابسته‏‎ ‎‏به رژیم طاغوتی. ‏

‏‏ لهذا من برای احساس خطر و جلوگیری از این نقشۀ شوم و حفاظت کشور عزیز و‏‎ ‎‏اسلام بزرگ، کلیۀ قشرهایی که دستشان به خون بیگناهی آغشته نشده و امر به قتل نفوس‏‎ ‎‏نکرده و شکنجه گر نبوده و امر به شکنجۀ منتهی به قتل نکرده و از بیت المال و اموال مردم‏‎ ‎‏سوءاستفاده ننموده، در آستانۀ سال جدید عفو عمومی نمودم؛ چه نظامی و چه سایر‏‎ ‎‏قوای انتظامی و چه ساواکی و چه روحانی نمای وابسته و پیوسته به رژیم سابق. از این‏‎ ‎‏تاریخ به بعد احدی حق تعرض به کسی را ندارد، نه مقامات مسئول و نه گروه غیرمسئول.‏‎ ‎‏و جناب آقای رئیس جمهور موظف هستند که از این هرج و مرج موجود اکیداً با قوۀ‏‎ ‎‏قهریه جلوگیری نمایند و متخلفین را از هر قشری هستند به دست قانون بسپارند. و جناب‏‎ ‎‏آقای قدوسی دادستان کل انقلاب موظف هستند که اشخاص متخلف را از هر طبقه‏‎ ‎‏هستند به دادگاه احضار و به وسیلۀ آقای رئیس جمهور آنان را الزام به حضور، و عدالت‏‎ ‎‏را دربارۀ آنان اجرا کنند. ‏

‏‏ و اما اشخاصی که متهم هستند به یکی از امور فوق که مورد عفو نمی توانند باشند،‏‎ ‎‏احدی حق تعرض به آنان را ندارد جز محاکم صالح، و مأمورین از قِبَل آن محاکم برای‏‎ ‎‏تحویل به محاکم و تمام محاکم ایران موظفند که پس از اتمام پروندۀ متهم، پرونده یا‏‎ ‎‏رونوشت آن را به تهران نزد آقای قدوسی، دادستان کل انقلاب بفرستند برای رسیدگی‏‎ ‎‏نهایی. و آقای قدوسی موظفند هیأت یا هیأتهایی مرکب از قضات شرع تشکیل دهند، و‏‎ ‎‏رسیدگی به این قسم پرونده ها بکنند و حکم عدل اسلامی را جاری نمایند. و جناب آقای‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 194

‎‏رئیس جمهور پس از رسیدگی به جرایم محکومین که در زندان هستند، به گروههایی که‏‎ ‎‏لایق تخفیف هستند یک درجه تخفیف دهند، و آنانی را که می شود آزاد کرد، آزاد‏‎ ‎‏کنند. و باید تذکر دهم که این عفو و تخفیف، مشروط است به آنکه این اشخاص پس از‏‎ ‎‏عفو و آزادی، مرتکب اعمال سابق خود یا مشابه آن نشوند، و الاّ علاوه بر مجازات جرم‏‎ ‎‏فعلی، مجازات جرم سابق نیز اعاده می شود. و من از عموم برادران ایمانی می خواهم که‏‎ ‎‏برای رضای خداوند تعالی از انتقامجویی و بهانه گیری اجتناب کنند، و به پیروی از‏‎ ‎‏رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ عفو و اغماض را شیوۀ خود قرار دهند. و من از جوانان‏‎ ‎‏عزیز می خواهم که از خود عطوفت نشان دهند و از شیوۀ احسان که مرضیِّ خداوند است‏‎ ‎‏و قرآن کریم بر آن تأکید فرموده، پیروی کنند.‏

‏‏ از خداوند تعالی سلامت و سعادت همگان را خواستارم.‏

‏‏سه شنبه 28 / 12 / 58‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 195



ـ لباس.

نامه تشکر به آقای مرعشی نجفی (قدردانی از عفو عمومی)

‏‏نامه‏

‏‏زمان: 28 اسفند 1358 / 1 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: پاسخ تلگراف، حاوی قدردانی از فرمان عفو عمومی‏

‏‏مخاطب: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین (از مراجع عظام تقلید)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏حضرت آیت الله آقای مرعشی نجفی ـ دامت برکاته‏

‏‏ تلگراف حضرتعالی در مورد قدردانی از فرمان عفو عمومی واصل گردید. از این‏‎ ‎‏ابراز محبت شما متشکرم. امید است مسلمانان از ارشادات و راهنماییهای آن جناب‏‎ ‎‏بهره مند گردند. سلامت و موفقیت شما را از خداوند متعال مسئلت دارم. والسلام علیکم‏‎ ‎‏و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 12


صفحه 217



ـ «ای شریح! به تحقیق در مجلسی نشسته ای که نمی نشیند در آن جز پیامبر یا وصی پیامبر و یا فردی شقی». وسائل الشیعه، کتاب القضاء ج 27، ص 17، باب 3، ح 2.
ـ بخشی از آیۀ 103 سورۀ آل عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبل اللّه ِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.

نامه تشکر به آقای مرعشی نجفی (تبریک قطع رابطه با امریکا)

‏‏نامه‏‏ ‏

‏‏زمان: 11 فروردین 1359 / 14 جمادی الاول 1400 ‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: پاسخ تلگراف تبریک قطع رابطه با امریکا‏

‏‏مخاطب: مرعشی نجفی، سید شهاب الدین (از مراجع عظام تقلید)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏قم ـ حضرت آیت الله آقای حاج سیدشهاب الدین مرعشی نجفی ـ دامت برکاته ‏

‏‏ تلگراف شریف در مورد تبریک قطع رابطه با امریکای جهانخوار واصل و موجب‏‎ ‎‏تشکر گردید. از خدای تعالی موفقیت همۀ مسلمانان جهان را در راه مبارزه و پیروزی‏‎ ‎‏کامل بر دشمنان اسلام مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎




صحیفه امامجلد 12


صفحه 232


پیام به ملت ایران (قطع رابطه با امریکا)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 19 فروردین 1359 / 22 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: قطع رابطۀ امریکا و ایران‏

‏‏مخاطب: ملت ایران‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏19 فروردین 59‏

‏‏ ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر‏‎ ‎‏درعمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع‏‎ ‎‏رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با‏‎ ‎‏یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع‏‎ ‎‏رابطه را به فال نیک می گیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران‏‎ ‎‏است. ملت رزمندۀ ایران این طلیعۀ پیروزی نهایی را که ابرقدرت سفاکی را وادار به قطع‏‎ ‎‏رابطه ـ یعنی خاتمه دادن به چپاولگریها ـ کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما‏‎ ‎‏امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین بزودی انجام گیرد و‏‎ ‎‏ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن‏‎ ‎‏کرد؛ و به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها‏‎ ‎‏خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده ام که رابطۀ ما با امثال امریکا، رابطۀ ملت‏‎ ‎‏مظلوم با جهانخواران است.‏

‏‏ شما ای ملت عزیز! که برای رضای خداوند متعال، با بانگ «الله اکبر» بر دشمنان خود‏‎ ‎‏چیره شدید و آزادی و استقلال را به دست آوردید، با اتکال به خداوند تعالی و حفظ‏‎ ‎‏وحدت کلمه مهیا باشید برای رو در رویی دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین؛ شما به‏‎ ‎‏خواست خدای تعالی پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد. صدام حسین که‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 233

‎‏همچون شاه مخلوع چهرۀ قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و‏‎ ‎‏حوزۀ مقدسۀ نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول‏‎ ‎‏کرد، و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت الله آقای سیدمحمدباقر صدر، آن کند که‏‎ ‎‏رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با‏‎ ‎‏این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با‏‎ ‎‏دست خود می کند.‏

‏‏ ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید‏‎ ‎‏و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور‏‎ ‎‏اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فُرات و دجله!‏‎[1]‎‏ همه با هم و با همۀ ملت اتحاد کنید و‏‎ ‎‏این ریشۀ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و برای خدا دفاع‏‎ ‎‏از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.‏

‏‏ ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست‏‎ ‎‏امریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک،‏‎ ‎‏مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام‏‎ ‎‏و مسلمین و کشور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 234



- دو رود معروف در کشور عراق.

پیام به ملت ایران (اخراج ایرانیان از عراق)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 20 فروردین 1359 / 23 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: اخراج ایرانیان از عراق‏

‏‏مخاطب: ملت ایران‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏ ملت شریف ایران! میهمانان عزیزی که به توطئۀ امریکا و دست جنایتکار رژیم‏‎ ‎‏منحرف بعث از خانه های خود آواره شده اند و به ایران با وضع اسفناک فجیعی فرستاده‏‎ ‎‏شدند، گرامی دارید. اینان برادران مظلوم شما هستند که بدون هیچ مجوزی و فقط برای‏‎ ‎‏ارضای هواهای نفسانی و اطاعت کورکورانه از شیطان بزرگ از خانه های خود به دست‏‎ ‎‏دژخیمان رژیم بعث آواره شدند. اینان برادران مظلوم ما هستند. ‏

‏‏ ملت شریف و دولت جمهوری اسلامی لازم است وسائل زندگی آنان را به طور‏‎ ‎‏شایسته ای فراهم کند و نگذارند به آنها بد بگذرد. رژیم منحوس بعث که خود را برای‏‎ ‎‏معارضه‏‎[1]‎‏ با اسلام و مسلمین آماده نموده، باید بداند که در اشتباه است و ملت مسلمان‏‎ ‎‏ایران و عراق سردمداران آنان را به جای خودشان می نشانند و آنان را از صحنه خارج و‏‎ ‎‏به دست فراموشی تاریخ می سپارند.‏

‏‏ صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاک‏‎ ‎‏می بیند، می خواهد با صحنه سازیها اذهان برادران اسلامی ما را از خود و رژیم منحط‏‎ ‎‏خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد. آنکه دستش تا مرفق به‏‎ ‎‏خون جوانان غیور عراق آلوده است، می خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند.‏‎ ‎‏آنکه به خیال خود عروبت را از اسلام والاتر می داند و به اسلام پشت کرده به زعم آنکه‏‎ ‎‏ملتهای عرب را به خود متوجه کند، غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان‏
‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 235

‎‏شیرین حفاظت می کند و با دشمنان اسلام، چون اسلاف خود درصدر اسلام به جنگ و‏‎ ‎‏ستیز برمی خیزد.‏

‏‏ برادران عرب ما بدانند که ملت عزیز ما با دشمنان آنان ـ که در رأس آنها رژیم‏‎ ‎‏منحوس بعث است ـ دشمن و با دوستان آنان دوستند، و در مصیبتهایی که آنان از آن‏‎ ‎‏رژیم فاسد می کشند با آنان شریکند. به امید آنکه رژیم بعث چون رژیم شاهنشاهی به‏‎ ‎‏زباله دان تاریخ افکنده شود و امید است نصر و فتح مسلمین نزدیک باشد. از خداوند‏‎ ‎‏متعال غلبۀ مسلمین را بر قدرتهای فاسد خواستار است. والسلام علیکم و علی سائر‏‎ ‎‏عبادالله الصالحین.‏

‏‏20 فروردین 59 / 23 جمادی الاولی 1400‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏‎ ‎

‏‎

صحیفه امامجلد 12


صفحه 236



- مقابله کردن.

پیام به پاپ ژان پل دوم، رهبر کاتولیک های جهان (عدم نگرانی از قطع رابطه با امریکا)

‏‏پیام‏

‏‏زمان: 25 فروردین 1359 / 28 جمادی الاول 1400‏

‏‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏‏موضوع: عدم نگرانی ازقطع رابطه با امریکا (پاسخ پیام پاپ)‏

‏‏مناسبت: قطع رابطۀ ایران و امریکا‏

‏‏مخاطب: ژان پل دوم (رهبر کاتولیکهای جهان)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏‏عالیجناب پاپ، ژان پل دوم‏

‏‏ مکتوب آن عالیجناب براساس نگرانی از تیرگی بین کشور اسلامی ایران و ایالات‏‎ ‎‏متحدۀ امریکا واصل گردید.‏

‏‏ از حُسن نیت آن جناب قدردانی می کنم. و خاطر محترم را متوجه می کنم که ملت‏‎ ‎‏شریف مجاهد ما این قطع روابط را به فال نیک گرفته و برای آن جشن عظیم ب