رفتن به محتوای اصلی

برتراند راسل(1288 - 1389 هـ = 1872 - 1970 م)

برتراند راسل(1288 - 1389 هـ = 1872 - 1970 م)

برتراند راسل(1288 - 1389 هـ = 1872 - 1970 م)
مقاله در باب دلالت-راسل




معرفی کتاب






زندگینامه برتراند راسل


بیوگرافی - زندگینامه دانشمندان - زندگینامه برتراند راسل

برتراند آرثر ویلیام راسل (1872-1970)، فیلسوف، ریاضی دان، منطق دان، ادیب و فعال اجتماعی بریتانیایی، در 18 می 1872 در ولز بریتانیا زاده شد، در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر بزرگ خود پرورش یافت، از سن هفت سالگی به شکلی گسترده به مطالعه تاریخ و ادبیات پرداخت و در سن یازده سالگی با هندسه اقلیدسی آشنا شد. ریاضیات و علوم انسانی مبنای گسترش بعدی اندیشه ی او را پدید آورد. وی در زندگی طولانی خود در حوزه های مختلف فلسفه (منطق فلسفی، متافیزیک، شناخت شناسی، اخلاق و فلسفه دین) فعالیت کرد و دستاوردهای بسیاری از خود به جای گذاشت...

برتراند راسل
زندگینامه دانشمندان

برتراند آرثر ویلیام راسل (1872-1970)، فیلسوف، ریاضی دان، منطق دان، ادیب و فعال اجتماعی بریتانیایی، در 18 می 1872 در ولز بریتانیا زاده شد، در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر بزرگ خود پرورش یافت، از سن هفت سالگی به شکلی گسترده به مطالعه تاریخ و ادبیات پرداخت و در سن یازده سالگی با هندسه اقلیدسی آشنا شد. ریاضیات و علوم انسانی مبنای گسترش بعدی اندیشه ی او را پدید آورد. وی در زندگی طولانی خود در حوزه های مختلف فلسفه (منطق فلسفی، متافیزیک، شناخت شناسی، اخلاق و فلسفه دین) فعالیت کرد و دستاوردهای بسیاری از خود به جای گذاشت. راسل به همراه جی ای مور بنیان گذار فلسفه تحلیلی در انگلستان است. روش تحلیلی راسل مراحل گوناگونی را در زندگی فلسفی او رقم زد به گونه ای که بوخنسکی معتقد است راسل هرگز نتوانست نظامی فلسفی برپا کند و مواضع فکری او پیوسته در حال تحول بود و براود نیز راسل را متهم کرده است که هر چند سال یک نظام فلسفی تازه علم کرده است. با وجود این کاپلستون بر این باور است که فلسفه کلی راسل ارائه دهنده سیر استکمالی تجربه گرایی بریتانیایی است. راسل از معدود فلاسفه­ای است که آثارش به شکل وسیع توسط عموم مردم مطالعه می شود.

در منطق و ریاضیات راسل را می توان در کنار فرگه از بنیان گزاران مکتب منطق ریاضی و منطق گرایی به شمار آورد. در جهت تثبیت برنامه منطق گرایی، در اصول ریاضیات، راسل به همراه وایتهد، با دنبال کردن اندیشه فرگه تلاش کرد نشان دهد ریاضیات شاخه ای از منطق است و می توان نظریه اعداد (حساب) را به گزاره هایی که تنها از مفاهیم منطقی (مانند متغییرها، حملها و سورها، و مهم تر از همه رده ها) تشکیل شده اند، فروکاست. به این ترتیب عدد دو با همه ی رده های دوتایی معادل قرار داده می شد و گزاره «دو کتاب وجود دارند» به گزاره ذیل تحویل می شد: «کتاب x وجود دارد و کتاب y وجود دارد و x با y برابر نیست.»

راسل و وایتهد امیدوار بودند با دنبال کردن این برنامه، اثباتهای ریاضی را به اثباتهای منطقی تقلیل داده و نشان دهند منشا صدق گزاره های ریاضی چیزی جز مفاهیم پیشینیِ زبانی نیست. بخش دیگری از تلاش بنیان گزارن منطق گرایی صرف این شد که نشان دهند می توان با قراردادن مفاهیم در قالب گزاره های منطق ریاضیاتی، از بسیاری از پرسش های فلسفی که بر اثر استفاده از زبان طبیعی پدید می آیند اجتناب کرد.

یکی دیگر از دستاوردهای مهم راسل در منطق و فلسفه ریاضیات کشف پارادوکسی است که به نام او نام گذاری شده است. پارادوکس راسل نشان می دهد که مفهوم مجموعه همه مجموعه هایی که عضو خود نیستند پارادوکسیکال است، به این شکل که اگر این مجموعه وجود داشته باشد، تنها در صورتی عضو خود خواهد بود که عضو خود نباشد. راسل در مقام حل این پارادوکس نظریه ی انواع را ابداع کرد و آن را در اصول ریاضیات (1910-1913) ارائه کرد.

راسل در زندگی طولانی و پرتلاش خود مکاتب فلسفی بسیاری را تجربه کرد، از ایده آلیسم هگلی گرفته تا تجربه گرایی منطقی و واقع گرایی ساختاری. توضیح گرایش ها و دستاوردهای فلسفی او در این مختصر نمی گنجد و تنها به مهم ترین بخش های فعالیت فلسفی او اشاره می شود.

بخش مهمی از فلسفه راسل در اندیشه های منطقی او مندرج است. برای مثال بخش هایی از فلسفه او در مورد دلالت را می توان در اصول ریاضیات بازیافت، در آن اثر راسل عقیده دارد هر عبارت دلالت گر (سراینده شاهنامه، آبی، عدد دو) به یک «هویت موجود» دلالت می کند. اما در مقاله مشهور در باب دلالت، به این نتیجه می رسد که هر چند نامهای خاص منطقی (مانند این رایانه یا آن کتاب که می توان بیواسطه از وجود آنها آگاه شد) مدلولهای موجود در جهان دارند، عبارات توصیفی (مانند شاعر حماسه سرای ایرانی) را باید به عنوان مجموعه ای از سورها (مانند «هر»، «برخی») و توابع گزاره ای (مانند «x شاعر است») دید. برخورد راسل با مساله دلالت را می توان نمونه اعمال روش تحلیلی درخشان او دانست، روشی که راه حل مسائل فلسفی را در تحلیل زبانی منطقی آنها می دانست. با توسل به این روش، راسل موفق شد توضیح دهد چگونه می توانیم عباراتی را که در جهان خارج مدلولی ندارند بفهمیم، عبارتی مانند «پادشاه فعلی فرانسه طاس است». تا پیش از راسل، بر اساس قانون دفع شق ثالث، در مورد این عبارت حکم می شد که یا «پادشاه فعلی فرانسه طاس است» صادق است یا «پادشاه فعلی فرانسه طاس نیست» صادق است. در هر دو صورت، این نتیجه ی نادرست تائید می شد که پادشاه فعلی فرانسه وجود دارد. مطابق نظریه راسل درباره عبارات توصیفی «پادشاه فعلی فرانسه طاس است» را باید به این شکل صورت بندی کرد «x پادشاه فعلی فرانسه است و x طاس است» و از آنجا که xی وجود ندارد که پادشاه کنونی فرانسه باشد این گزاره نادرست است. چند سال بعد، راسل در مقاله کوتاهی با عنوان منطق چیست؟ پس از آزمودن شیوه های مختلف برخورد با جمله های توصیفی مرکب که موضوع آنها ناموجود است (مانند «پادشاه فعلی فرانسه طاس است») نارضایتی خود را از راه حل پیشین ابراز کرد و به ناتوانی منطق در روشن کردن تکلیف این جمله ها اعتراف کرد.

راسل در مسائل فلسفه (1912)، به این مساله شناخت شناسانه پرداخت که آیا می توان چیزی را به شکل یقینی دانست؟ راسل با تائید این مساله که ویژگی های بصری مانند رنگ، نزد افراد متفاوت، و در تجربه های متفاوت یک فرد، به شکل های مختلف بروز می یابند، به این نتیجه رسید که ما اشیاء را به شکل مستقیم تجربه نمی کنیم، بلکه وجود آنها را از «داده های حسی» خود، یعنی اموری که به شکل بی واسطه ادراک می شوند استنتاج می کنیم. مثلا در بوییدن و دیدن یک گُل، ما مستقیما با گل ارتباط نمی یابیم، بلکه با داده های حسی از قبیل رنگ، بو و ... به شکل مستقیم آشنا می شویم. در این زمینه، نظریه شناخت شناسانه راسل نتایجی هستی شناختی و متافیزیکی به بار می آورد: از آنجا که ما اشیاء فیزیکی را به شکل مستقیم درک نمی کنیم، نمی توانیم از وجود آنها مطمئن باشیم. اما از آنجا که راسل تمایل نداشت به ایده آلیسم بارکلی نزدیک شود، داده های حسی را به شکلی جزو هویات جهان مادی، و در واقع هویات غائی مقوم جهان مادی به حساب آورد. به علاوه راسل روابط را نیز در زمره این هویات مقوم قرار داد و معتقد بود که نمی توان آنها را از داده های حسی استنتاج کرد. مثلا در جمله «قند در قندان است»، «در» حرفی ربطی است که برخلاف قند و قندان قابل فروکاست به تجربه حسی نیست. در مقاله نسبت داده های حسی به فیزیک (1914)، راسل نشان داد برای این که داده های حسی شخصی بتوانند جهان فیزیکیِ عمومی را پدید آورند، باید در «ساختهای منطقی قرار گیرند». راسل این ساختها را نیز ابژکتیو(عینی، آفاقی) به حساب آورد. ویژگی اندیشه راسل در این زمینه، پایبندی او به تجربه گرایی و واقع گرایی است. از دید راسل، برخلاف ویتگنشتاین و کارنپ، صدق، ویژگی صرفا منطقی زبان نیست، بلکه ویژگی ای است که از امور واقعی و در ارتباط با جهان تجربی پدید می آید. از دیگر دستاوردهای فلسفی او در همین زمینه می توان به اشاعه اتمیسم منطقی اشاره کرد، که ساختار زبان را به جمله های ساده بنیادین منطقی منطبق با واقعیتهای اتمی و امور جزئی خاص منطبق می کرد و سپس ارزش صدق جمله های پیچیده تر را با ترکیب ارزش صدق جمله های ساده تعین می کرد.

در موضوع کلیات راسل در ابتدا (مسائل فلسفه) یک افلاطونی است که انتقادات تندی به نومینالیستها دارد و برای کلیات وجودی ویژه خود و مستقل از اشیاء و افکار ما قائل است. در مرحله بعد دیدگاه راسل به دیدگاه پوزیتیویستی هیوم نزدیک می شود و مسئله کلیات را بی معنا می داند. در مرحله سوم(تاریخ فلسفه غرب) به دیدگاه نخست خود نزدیک می شود، تجربه گرایی محض را قابل اتکا نمی داند و از نظریه کلیات دفاع می کند.

فلسفه ذهن راسل در 1919 در اثر آراء ویتگنشتاین دستخوش تغییرات اساسی قرار گرفت. این تغییرات در مقاله درباره گزاره ها: اینکه چه هستند و چگونه معنی می دهند (1919) و کتاب تحلیل ذهن (1912) ظاهر شدند. راسل نوعی وحدت گرایی را گسترش داد که بر اساس آن آنچه «امر ذهنی» نامیده می شود و آنچه «امر مادی» نامیده می شود، اساسا یک جوهرند که نه مادی است و نه ذهنی، بلکه خنثی است، اما در زبان طبیعی به اشتباه در مقولات ذهنی و مادی بیان می شود.

راسل به شکلی گسترده در زمینه اخلاق کاربردی و مسایل اجتماعی نیز قلم فرسایی کرده است، از حقوق زنان و ازدواج گرفته تا سوسیالیسم، جنگ و خلع سلاح جهانی. در فرااخلاق، راسل به پیروی از دیوید هیوم به نوعی عاطفه گرایی تمایل داشت که منشاء اعمال اخلاقی را نه در قوای شناختی که در عواطف و هم احساسی جستجو می کرد. با این حال راسل به طور کلی تبیینهای فلسفی از اخلاق را رضایت بخش به شمار نمی آورد. در مسایل اجتماعی، راسل تلاش می کرد دوری از خرافه پرستی و صلح طلبی را اشاعه دهد. اعتراض او به دخالت بریتانیا در جنگ جهانی اول، اعتراض راسل به جنگ ویتنام و و استفاده از سلاحهای هسته ای، عقاید او در مورد ازدواج و حقوق زنان و ... باعث شد که راسل شغل دانشگاهی خود را از دست بدهد و از دانشگاه کمبریج اخراج شود. راسل همچنین به خاطر عقاید اجتماعی اش دوبار در دادگاه محکوم شد و مدتی را هم در زندان سپری کرد.
ویرایش و تلخیص:آکاایران

شما احتمالا با جستجوی کلمات زیر وارد مقاله شده اید چنانچه مطلب مرتبط با جستجوی شما نبوده همان کلمه را در جستجوی سایت وارد کنید

زندگی نامه برتراند راسل , منطق گزاره ها
گردآوری توسط بخش زندگینامه دانشمندان، بیوگرافی دانشمندان، زندگینامه دانشمندان ایرانی، بیوگرافی دانشمندان بزرگ جهان سایت آکاایران










برتراند آرتور ویلیام راسل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف


برتراند راسل (Bertrand Arthur William Russell) (۱۸۷۲-۱۹۷۰)، فیلسوف، ریاضی‌دان، منطق‌دان، ادیب و فعال اجتماعی بریتانیایی بود.

فهرست مندرجات
۱ - زندگی‌نامه
۲ - بنیان‌گذار فلسفه تحلیلی
۳ - راسل در منطق و ریاضیات
۴ - راسل در فلسفه
۴.۱ - علم به شکل یقینی اشیاء
۴.۲ - راسل در موضوع کلیات
۵ - فلسفه ذهن راسل
۶ - اخلاق و مسایل اجتماعی
۷ - منابع مرتبط
۸ - پانویس
۹ - منبع

زندگی‌نامه
[ویرایش]
برتراند آرثر ویلیام راسل در ۱۸ می‌۱۸۷۲ در ولز بریتانیا زاده شد، در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر بزرگ خود پرورش یافت، از سن هفت سالگی به شکلی گسترده به مطالعه تاریخ و ادبیات پرداخت و در سن یازده سالگی با هندسه اقلیدسی آشنا شد. ریاضیات و علوم انسانی مبنای گسترش بعدی‌ اندیشه او را پدید آورد. وی در زندگی طولانی خود در حوزه‌های مختلف فلسفه (منطق فلسفی، متافیزیک، شناخت شناسی، اخلاق و فلسفه دین) فعالیت کرد و دستاوردهای بسیاری از خود به جای گذاشت. [۱]


بنیان‌گذار فلسفه تحلیلی
[ویرایش]
راسل به همراه جی‌ای مور بنیان‌گذار فلسفه تحلیلی در انگلستان است. روش تحلیلی راسل مراحل گوناگونی را در زندگی فلسفی او رقم زد به گونه‌ای که بوخنسکی [۲]
معتقد است راسل هرگز نتوانست نظامی فلسفی برپا کند و مواضع فکری او پیوسته در حال تحول بود و براود نیز راسل را متهم کرده است که هر چند سال یک نظام فلسفی تازه علم کرده است. با وجود این کاپلستون بر این باور است که فلسفه کلی راسل ارائه‌دهنده سیر استکمالی تجربه‌گرایی بریتانیایی است. [۳]
راسل از معدود فلاسفه‌ای است که آثارش به شکل وسیع توسط عموم مردم مطالعه می‌شود.

راسل در منطق و ریاضیات
[ویرایش]
در منطق و ریاضیات راسل را می‌توان در کنار فرگه (G. Frege) از بنیان‌گزاران مکتب منطق ریاضی و منطق‌گرایی به شمار آورد. در جهت تثبیت برنامه منطق‌گرایی، در اصول ریاضیات، [۴]
راسل به همراه وایتهد (A. N. Whitehead)، با دنبال کردن‌ اندیشه فرگه تلاش کرد نشان دهد ریاضیات شاخه‌ای از منطق است و می‌توان نظریه اعداد (حساب) را به گزاره‌هایی که تنها از مفاهیم منطقی (مانند متغییرها، حمل‌ها و سورها، و مهم‌تر از همه رده‌ها) تشکیل شده‌اند، فروکاست. [۵]
به این ترتیب عدد دو با همه‌ی رده‌های دوتایی معادل قرار داده می‌شد و گزاره "دو کتاب وجود دارند" به گزاره ذیل تحویل می‌شد: "کتاب x وجود دارد و کتاب y وجود دارد و x با y برابر نیست. "
راسل و وایتهد امیدوار بودند با دنبال‌کردن این برنامه، اثبات‌های ریاضی را به اثبات‌های منطقی تقلیل داده و نشان دهند منشا صدق گزاره‌های ریاضی چیزی جز مفاهیم پیشینیِ زبانی نیست. بخش دیگری از تلاش بنیان‌گذاران منطق‌گرایی صرف این شد که نشان دهند می‌توان با قراردادن مفاهیم در قالب گزاره‌های منطق ریاضیاتی، از بسیاری از پرسش‌های فلسفی که بر اثر استفاده از زبان طبیعی پدید می‌آیند اجتناب کرد.
یکی دیگر از دستاوردهای مهم راسل در منطق و فلسفه ریاضیات کشف پارادوکسی است که به نام او نام‌گذاری شده است. پارادوکس راسل نشان می‌دهد که مفهوم مجموعه همه مجموعه‌هایی که عضو خود نیستند پارادوکسیکال است، به این شکل که اگر این مجموعه وجود داشته باشد، تنها در صورتی عضو خود خواهد بود که عضو خود نباشد. [۶]
راسل در مقام حل این پارادوکس نظریه‌ی انواع (theory of types) را ابداع کرد و آن را در اصول ریاضیات (۱۹۱۰-۱۹۱۳) ارائه کرد.

راسل در فلسفه
[ویرایش]
راسل در زندگی طولانی و پرتلاش خود مکاتب فلسفی بسیاری را تجربه کرد، از ایده‌آلیسم هگلی گرفته تا تجربه‌گرایی منطقی و واقع‌گرایی ساختاری. توضیح گرایش‌ها و دستاوردهای فلسفی او در این مختصر نمی‌گنجد و تنها به مهم‌ترین بخش‌های فعالیت فلسفی او اشاره می‌شود.
بخش مهمی از فلسفه راسل در‌ اندیشه‌های منطقی او مندرج است. برای مثال بخش‌هایی از فلسفه او در مورد دلالت (denotation) را می‌توان در اصول ریاضیات بازیافت، در آن اثر راسل عقیده دارد هر عبارت دلالت گر (سراینده شاهنامه، آبی، عدد دو) به یک " هویت موجود" دلالت می‌کند. اما در مقاله مشهور در باب دلالت (On Denoting (۱۹۰۵))، به این نتیجه می‌رسد که هر چند نام‌های خاص منطقی (مانند این رایانه یا آن کتاب که می‌توان بی‌واسطه از وجود آنها آگاه شد) مدلول‌های موجود در جهان دارند، عبارات توصیفی (مانند شاعر حماسه‌سرای ایرانی) را باید به عنوان مجموعه‌ای از سورها (مانند "هر"، "برخی") و توابع گزاره‌ای (مانند "x شاعر است") دید. [۷]
برخورد راسل با مساله دلالت را می‌توان نمونه اعمال روش تحلیلی درخشان او دانست، روشی که راه حل مسائل فلسفی را در تحلیل زبانی منطقی آنها می‌دانست. با توسل به این روش، راسل موفق شد توضیح دهد چگونه می‌توانیم عباراتی را که در جهان خارج مدلولی ندارند بفهمیم، عبارتی مانند "پادشاه فعلی فرانسه طاس است". تا پیش از راسل، بر اساس قانون دفع شق ثالث، در مورد این عبارت حکم می‌شد که یا "پادشاه فعلی فرانسه طاس است" صادق است یا "پادشاه فعلی فرانسه طاس نیست" صادق است. در هر دو صورت، این نتیجه‌ی نادرست تائید می‌شد که پادشاه فعلی فرانسه وجود دارد. مطابق نظریه راسل درباره عبارات توصیفی "پادشاه فعلی فرانسه طاس است" را باید به این شکل صورت بندی کرد "x پادشاه فعلی فرانسه است و x طاس است" و از آنجا که xی وجود ندارد که پادشاه کنونی فرانسه باشد این گزاره نادرست است. [۸]
چند سال بعد، راسل در مقاله کوتاهی با عنوان منطق چیست؟ پس از آزمودن شیوه‌های مختلف برخورد با جمله‌های توصیفی مرکب که موضوع آنها ناموجود است (مانند "پادشاه فعلی فرانسه طاس است".) نارضایتی خود را از راه حل پیشین ابراز کرد و به ناتوانی منطق در روشن کردن تکلیف این جمله‌ها اعتراف کرد. [۹]


← علم به شکل یقینی اشیاء

راسل در مسائل فلسفه [۱۰]
(۱۹۱۲)، به این مساله شناخت‌شناسانه پرداخت که آیا می‌توان چیزی را به شکل یقینی دانست؟ راسل با تائید این مساله که ویژگی‌های بصری مانند رنگ، نزد افراد متفاوت، و در تجربه‌های متفاوت یک فرد، به شکل‌های مختلف بروز می‌یابند، به این نتیجه رسید که ما اشیاء را به شکل مستقیم تجربه نمی‌کنیم، بلکه وجود آنها را از "داده‌های حسی" خود، یعنی اموری که به شکل بی‌واسطه ادراک می‌شوند استنتاج می‌کنیم. مثلا در بوییدن و دیدن یک گُل، ما مستقیما با گل ارتباط نمی‌یابیم، بلکه با داده‌های حسی از قبیل رنگ، بو و... به شکل مستقیم آشنا می‌شویم. در این زمینه، نظریه شناخت‌شناسانه راسل نتایجی هستی‌شناختی و متافیزیکی به بار می‌آورد: از آنجا که ما اشیاء فیزیکی را به شکل مستقیم درک نمی‌کنیم، نمی‌توانیم از وجود آنها مطمئن باشیم. اما از آنجا که راسل تمایل نداشت به ایده‌آلیسم بارکلی نزدیک شود، داده‌های حسی را به شکلی جزو هویات جهان مادی، و در واقع هویات غائی مقوم جهان مادی به حساب آورد. [۱۱]
به علاوه راسل روابط را نیز در زمره این هویات مقوم قرار داد و معتقد بود که نمی‌توان آنها را از داده‌های حسی استنتاج کرد. مثلا در جمله "قند در قندان است"، "در" حرفی ربطی است که برخلاف قند و قندان قابل فروکاست به تجربه حسی نیست. در مقاله نسبت داده‌های حسی به فیزیک (in On the Relation of Sense Data to Physics) (۱۹۱۴)، راسل نشان داد برای این که داده‌های حسی شخصی بتوانند جهان فیزیکیِ عمومی را پدید آورند، باید در "ساخت‌های منطقی قرار گیرند". راسل این ساخت‌ها را نیز ابژکتیو (عینی، آفاقی) به حساب آورد. ویژگی‌ اندیشه راسل در این زمینه، پایبندی او به تجربه‌گرایی و واقع‌گرایی است. از دید راسل، برخلاف ویتگنشتاین و کارنپ، صدق، ویژگی صرفا منطقی زبان نیست، بلکه ویژگی‌ای است که از امور واقعی و در ارتباط با جهان تجربی پدید می‌آید. از دیگر دستاوردهای فلسفی او در همین زمینه می‌توان به اشاعه اتمیسم منطقی اشاره کرد، که ساختار زبان را به جمله‌های ساده بنیادین منطقی منطبق با واقعیت‌های اتمی و امور جزئی خاص منطبق می‌کرد و سپس ارزش صدق جمله‌های پیچیده‌تر را با ترکیب ارزش صدق جمله‌های ساده تعین می‌کرد. [۱۲]


← راسل در موضوع کلیات

در موضوع کلیات راسل در ابتدا (مسائل فلسفه) یک افلاطونی است که انتقادات تندی به نومینالیست‌ها دارد و برای کلیات وجودی ویژه خود و مستقل از اشیاء و افکار ما قائل است. در مرحله بعد دیدگاه راسل به دیدگاه پوزیتیویستی هیوم نزدیک می‌شود و مسئله کلیات را بی‌معنا می‌داند. در مرحله سوم (تاریخ فلسفه غرب) به دیدگاه نخست خود نزدیک می‌شود، تجربه‌گرایی محض را قابل اتکا نمی‌داند و از نظریه کلیات دفاع می‌کند. [۱۳]


فلسفه ذهن راسل
[ویرایش]
فلسفه ذهن راسل در ۱۹۱۹ در اثر آراء ویتگنشتاین دستخوش تغییرات اساسی قرار گرفت. این تغییرات در مقاله درباره گزاره‌ها: اینکه چه هستند و چگونه معنی می‌دهند (۱۹۱۹) و کتاب تحلیل ذهن (۱۹۱۲) ظاهر شدند. [۱۴]
راسل نوعی وحدت‌گرایی را گسترش داد که بر اساس آن آنچه "امر ذهنی" نامیده می‌شود و آنچه "امر مادی" نامیده می‌شود، اساسا یک جوهرند که نه مادی است و نه ذهنی، بلکه خنثی است، اما در زبان طبیعی به اشتباه در مقولات ذهنی و مادی بیان می‌شود. [۱۵]


اخلاق و مسایل اجتماعی
[ویرایش]
راسل به شکلی گسترده در زمینه اخلاق کاربردی و مسایل اجتماعی نیز قلم فرسایی کرده است، از حقوق زنان و ازدواج گرفته تا سوسیالیسم، جنگ و خلع سلاح جهانی. در فرااخلاق، راسل به پیروی از دیوید هیوم به نوعی عاطفه‌گرایی تمایل داشت که منشاء اعمال اخلاقی را نه در قوای شناختی که در عواطف و هم احساسی جستجو می‌کرد. با این حال راسل به طور کلی تبیین‌های فلسفی از اخلاق را رضایت‌بخش به شمار نمی‌آورد. [۱۶]
در مسایل اجتماعی، راسل تلاش می‌کرد دوری از خرافه‌پرستی و صلح‌طلبی را اشاعه دهد. اعتراض او به دخالت بریتانیا در جنگ جهانی اول، اعتراض راسل به جنگ ویتنام و و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای، عقاید او در مورد ازدواج و حقوق زنان و... باعث شد که راسل شغل دانشگاهی خود را از دست بدهد و از دانشگاه کمبریج اخراج شود. راسل همچنین به خاطر عقاید اجتماعی‌اش دوبار در دادگاه محکوم شد و مدتی را هم در زندان سپری کرد.

منابع مرتبط
[ویرایش]
جهت آشنایی بیشتر به زندگی راسل به:
۱. زندگی نامه برتراند راسل به قلم خودش، ترجمه احمد بیرشک، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۷.
۲. سینزیزی، راسل، ترجمه نفیسه کسروی، تهران، شهر کتاب و هرمس، ۱۳۸۱.
۳. استراترن، آشنایی با برتراند راسل، ترجمه کاظم فیروزمن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۸.

پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ Russellف B. My Mental Development in The Philosophy of Bertrand Russell، ed. Paul Arthur Schilpp، Library of Living Philosophers، New York: Tudor Publishing Co.، ۱۹۵۱.
۲. ↑ فلسفه معاصر اروپایی، ص۳۷، ترجمه شرف الدین خراسانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۹.
۳. ↑ تاریخ فلسفه (از بنتام تا راسل)، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ج۷، ص۴۶۳، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۶.
۴. ↑ Principia Mathematica (vols. ۱–۳، ۱۹۱۰–۱۹۱۳.
۵. ↑ Stroll، A. Twentieth-Century Analytic PhilosophyColumbia University Press.، ۲۰۰۰ pp. ۱۱-۱۵.
۶. ↑ Russell، B. The Principles of Mathematics، Cambridge: At the University Press. (۱۹۰۳.
۷. ↑ Irvine، A. D. Bertrand Russell، Stanford Encyclopedia of Philosophy، ۲۰۰۳.
۸. ↑ عباسیان چالشتری، محمد علی، نظریه توصیفات راسل و مشکل جانشینی در متون گرایشهای قضیه‌ای، نامه مفید، تابستان ۱۳۸۱، ش ۳۰.
۹. ↑ Russell، B. What is Logic? (۱۹۱۲) in Logical and Philosophical Papers، ۱۹۰۹-۱۳. Ed. John G. Slater. London and New York: Routledge، ۱۹۹۲.
۱۰. ↑ راسل، برتراند، مسایل فلسفه، ترجمه منوچهر. بزرگمهر. تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۴۷.
۱۱. ↑ Rosalind، c. Russell: Metaphysics. Internet Encyclopedia of Philosophy ۲۰۰۸.
۱۲. ↑ Russell، B. “The Philosophy of Logical Atomism” (۱۹۱۸) in Logic and Knowledge، ed. R. C. Marsh. London: Allen & Unwin، ۱۹۵۶. pp. ۱۷۷–۲۸۱.
۱۳. ↑ محمدی، ناصر، کلی از دیدگاه راسل با تکیه بر نظریه مثل،‌اندیشه‌های فلسفی، زمستان ۱۳۸۴، ش ۴.
۱۴. ↑ برتراند راسل، ذهن، پائیز و زمستان ۱۳۸۲، ش ۱۵ و ۱۶.
۱۵. ↑ Russell، B. The Analysis of Mind. London: George Allen & Unwin ۱۹۲۱. p. ۱۰۵.
۱۶. ↑ Russell، B. Russell on Ethics، edited by Charles Pigden، London: Routledge (۱۹۹۹


منبع
[ویرایش]
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برتراند راسل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۵.



ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری
العربیة

آخرین مطالب اضافه شده
بحث
مقاله


نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن

صفحه نخست
درج مطلب
آخرین مطالب اضافه شده

مدرسه فقاهت
کتابخانه
ویکی پرسش

جعبه‌ابزار

صفحه تصادفی
فهرست الفبایی
راهنمای ویکی‌فقه
راهنمای تصویری


سیاست و ضوابط: تلاش ویکی‌فقه بر مقابله آراء فقهی و اصولی فقهای بزرگوار استوار است. یکی از سیاست‌های اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاست‌هاست که در نگارش مطالب باید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزه‌های علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام می‌شود.