بسم الله الرحمن الرحیم
السيد محمد كاظم بن عبد العظيم الطباطبائي اليزدي-العروة(1247 - 1337 هـ = 1831 - 1919 م)
السيد محمد كاظم بن عبد العظيم الطباطبائي اليزدي-العروة(1247 - 1337 هـ = 1831 - 1919 م)الأعلام للزركلي (7/ 12)
اليَزْدي
(1247 - 1337 هـ = 1831 - 1919 م)
محمد كاظم بن عبد العظيم الطباطبائي نسبا، اليزدي بلدا ومنشأ، الأصفهاني تحصيلا، الغروي مسكنا ومدفنا: فقيه من مجتهدي الإمامية. من كتبه (تعليقة على متاجر الأنصاري - ط) فقه، و (السؤال والجواب - ط) فقه، و (الصحيفة الكاظمية - ط) و (الاستصحاب - خ) من مباحث أصول الفقه (1) .
__________
(1) أحسن الوديعة 188 - 193 والذريعة 2: 25 وBrock S 2: 802.
مصاحبه, اخبار افق شماره خبر: ٣٨٥٨٩٨ ١١:٠٢ - 1395/09/03 ارسال به دوست نسخه چاپي
افق حوزه شماره 487
نیمنگاهی به زندگی و آثار ارزشمند صاحب عروه آیةاللهالعظمی طباطبایی یزدی قدسسره
اگر واقعاً سید، سیدیزدی شد بهراحتی نبوده است؛ ایشان فرزند کشاورزی در یکی از روستاهای یزد بود که چند کیلومتر با یزد فاصله داشته است و برای شرکت در درس با پای پیاده و بدون پاپوش این مسیر را طی میکرد تا درس بخواند. حجةالاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی یزدی از نوادگان مرجع عالیقدر شیعه، آیةاللهالعظمی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی قدسسره در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، به بررسی زوایای مختلف زندگی این عالم ربانی پرداخته است که در ادامه میخوانید: ....
اگر واقعاً سید، سیدیزدی شد بهراحتی نبوده است؛ ایشان فرزند کشاورزی در یکی از روستاهای یزد بود که چند کیلومتر با یزد فاصله داشته است و برای شرکت در درس با پای پیاده و بدون پاپوش این مسیر را طی میکرد تا درس بخواند.
حجةالاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی یزدی از نوادگان مرجع عالیقدر شیعه، آیةاللهالعظمی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی قدسسره در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، به بررسی زوایای مختلف زندگی این عالم ربانی پرداخته است که در ادامه میخوانید:
▪ با توجه به اینکه یکی از منابع شناخت مرحوم سید، یادداشتهای شاگرد نزدیک ایشان «آیةالله شیخ محمدحسین کاشفالغطا» میباشد، در ابتدا معرفی کوتاهی از یادداشتهای کاشفالغطا بفرمایید.
مرحوم آیةالله شیخ محمدحسین کاشفالغطا از شخصیتهای برجسته و درخشان حوزه نجف و صاحب تألیفات متعدد و از شاگردان مرحوم آیةاللهالعظمی سیدمحمدکاظم یزدی بوده است. بخشی از کتاب «عقود حیاتی» که شیخ محمدحسین کاشفالغطا راجع به زندگی خودش نوشته، مربوط به مرحوم سید است که مرحوم والد استنساخ کرده و در شناختنامه سیدمحمدکاظم یزدی در کنگره ایشان چاپ شده است.
▪ مهمترین اثر مرحوم سید کدام کتاب ایشان میباشد؟
«عروةالوثقی» که بهعنوان یک منبع دقیق و متقن فقهی است، یکی از مهمترین آثار سید و شاید کمتر کتاب فقهی باشد که مانند این کتاب حاشیه و شرح بر آن نوشته شده و مورد توجه واقع شده باشد. این کتاب معیار و ملاک اظهار اجتهاد و مرجعیت شده است و تا به حال شاید بیشاز شصت حاشیه بر عروه چاپ شده است.
نگارش این کتاب پیشاز مشروطه و در سال 1322 هجری قمری آغاز شده است. آقا شیخ محمدحسین و آقا شیخ احمد کاشفالغطا که از فقها و نامداران عصر خود و از شاگردان مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی قدسسره بودند، نقش مهمی در زندگی و حیات علمی سید داشتند، شیخ احمد کاشفالغطا برادر بزرگتر شیخ محمدحسین و از جنبههای فقهی قویتر از ایشان بودند و در نامههای سید هست که ایشان نظرشان این بود که بعداز خودشان شیخ احمد را برای مرجعیت معرفی کنند.
این دو بزرگوار همیشه ملازم سید بودند و آقا شیخ محمدحسین در مسئله نگارش عروةالوثقی از جنبه فقهی و ادبی، دخیل بود و مرحوم سید برخی از امور مهمشان را به وی محول میکردند. و شیخ محمدحسین ملتزم بود که عبارتها روان و در حد فهم عموم و در عین حال دقیق و متقن باشد.
▪ چطور شد که این دو برادر اینگونه جذب مرحوم سید شدند؟
جناب شیخ محمدحسین کاشفالغطا، عبارات زیبایی راجع به مرحوم صاحب عروه در دو کتاب «العبقات العنبریة فی طبقات الجعفریة» و «عقود حیاتی» مینویسند که در ادامه برای شما و خوانندگان محترم نقل میکنم. جالب اینجاست که آنقدر شیخ احمد و شیخ محمدحسین اطراف سید را گرفتهاند که پدرشان آقا شیخ علی کاشفالغطا گله میکرد که فرزندانم، من را رها کردهاند و اطراف سید را گرفتهاند! از عبارات مرحوم شیخ محمدحسین این است که میگوید: ما شب تا صبح بیداری میکشیدیم تا عبارتهای عروةالوثقی را بهصورت روان دربیاوریم. تتبع مرحوم سید هم در فقه زیاد بوده است و در هر مسئلهای تمام فروع را ذکر کردهاند.
مرحوم شیخ محمدحسین کاشفالغطا میگوید: تا صبح ویراستاری میکردیم و عصرهای پنجشنبه و جمعه گردهم میآمدیم و در جمع ما میرزای نائینی هم شرکت میکردند و در این محافل راجع به برخی عبارات عروةالوثقی از حیث ادبی و فقهی بحث میکردیم بعداز اینکه مشروطه و حوادث آن حاد شد، مرحوم نائینی دیگر در جلسات ما شرکت نکردند و مشروطه باعث دو دستگی و فاصله بین آقایان علما شد.
▪ لطفاً راجع به ارتباط شیخ محمدحسین کاشفالغطا و استادشان صاحب «عروه» بیشتر توضیح بدهید.
اعتماد مرحوم سید به این دو برادر بهگونهای بود که ایشان وصی سید میشوند و سید میگوید: «من در این دنیا به هیچ کس به اندازه شما دو نفر اعتماد ندارم». شیخ شریف فرزند شیخ محمدحسین نقل میکند: شیفتگی این دو شاگرد به استادشان فوق تصور بود و او را مظهر همه فضایل میدانستند و به تعبیری فانی در او شده بودند. وقتی یکی از مقامات سیاسی عثمانی به دیدار سید میرود و از او میخواهد، هیچ کس در جلسه حضور نداشته باشد، سید میگوید: شیخ محمدحسین و شیخ احمد کاشفالغطا نروند و بمانند. به سید میگویند: میخواهیم تنهای تنها گفتوگو کنیم و هیچ کس جز شما نباشد. سید میگوید: «این دو نفْس من هستند».
عباراتی که مرحوم شیخ محمدحسین راجع به استادشان دارد، بسیار جالب است؛ از مرحوم صاحب عروه با عباراتی چون «سیدنا وأستادنا ومولانا الأستاد الأعظم» یاد میکند.
▪ سید یزدی علاوه بر عروه تألیفات دیگری هم داشتهاند؛ حاشیه مکاسب ایشان چگونه است؟
آیةاللهالعظمی شبیری زنجانی راجع به حاشیه بر مکاسب ایشان میفرمایند: «هر حاشیهای به یک جنبه فوایدی دارد و خوب است؛ ولی از لحاظ تتبع بهترین حاشیه بر مکاسب، حاشیه سید یزدی است».
بنده از پدرم شنیدم که میفرمود: وقتی من طلبه جوانی بودم و در نجف رسائل و مکاسب میخواندم، به آقا میرزاهاشم آملی برخوردم و ایشان از من پرسید: شما چه میخوانید؟ گفتم: مکاسب میخوانم. ایشان من را تشویق کردند و گفتند: اگر میخواهید به جنبههای معقول مکاسب وارد بشوید، حاشیه کمپانی را بخوانید؛ اگر میخواهید جنبههای اصولی را ببینید، حاشیه آخوند را ببینید و اگر میخواهید مجتهد بشوید و مکاسب را کما هو حقه بخوانید، علیک بحاشیۀ سید یزدی» و این، تأییدی است از بزرگان فقه بر جلالت شأن و دقت این حاشیه.
▪ آیا مرحوم سید علاوه بر منقول و مباحث فقهی در مباحث معقول نیز ورودی داشتهاند و صاحب آثاری هستند؟
مرحوم شیخ محمدحسین کاشفالغطا عباراتی راجع به سید دارد که به مهارت سید در مباحث معقول اشاره دارد. او درباره سید مینویسد: «جامع المعقول والمنقول و ممیز مسایلالفضل عنالفضول، فقیهالعصر، و نادرةالدهر»؛ در ضمن شرح حال پدرش در «العبقات العنبریة» نیز، وقتی به شرح حال سید اشاره میکند، میگوید ایشان فقیه است و به این جهت سایر جنبههای علمیشان مغفول واقع شده است.
همچنین مرحوم والد ما سیدعبدالعزیز طباطبایی در یادداشتهای خود آوردهاند: «حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمصطفی مهدوی هرستانی اصفهانی، گفت: در نزد شیخ مرتضی طالقانی در مدرسه سید در نجف درس میخواندم. ایشان میفرمودند: من هر وقت کتاب لازم داشتم، از کتابخانه شخصی سید به عاریت میگرفتم و هیچ کتابی در معقول یا در منقول نگرفتم از ایشان الا اینکه ایشان، بر گرداگرد صفحاتش حاشیه نوشته بود؛ از جمله فصول و قوانین».
و این مطلب نشان میدهد ایشان در این حوزهها هم ورود داشتهاند، اگر چه اظهاری نمیکردهاند.
همچنین استاد صدوقیسها که از مدرسین فلسفه معاصر هستند و یکی از اشتغالاتشان بررسی احوال و آثار حکماست، در مقدمه یکی از رسائل حکیم عصار مرقوم کردهاند از ملاهادیخان حائری مازندرانی که ایشان نقل کرده است: مرحوم سید یزدی به سیدکاظم عصار میگوید: کتاب اسفار را زیر بغل بگیر و عصرها بیا و به من درس بده؛ این خیلی جالب است که فردی که مرجع است، به یک جوان بگوید: به من درس بده و کتاب را هم زیر بغل بزن؛ چراکه فلسفه خواندن محضوراتی داشته است و این، مؤید این است که ایشان در علوم معقول هم ورود داشته است.
▪ آیا کتابخانه مرحوم سید در دسترس است؟
کتابخانه شخصی سید نه؛ اما کتابخانه مدرسه سید همچنان پابرجاست.
مدرسه سید، از مراکز مهم حوزه علمیه و بزرگترین و زیباترین مدرسه نجفاشرف است و شخصیتهای زیادی از علمای شیعه در قرن اخیر در آن حضور داشتهاند. سیدمحمد پسر بزرگ سید، درسال 1325 هجری قمری شروع به ساخت این مدرسه کرد و در سال 1327 به پایان رساند.
سیدمحمد به کتب و نسخ خطی توجه داشته و در استکتاب و جمع مخطوطات اهتمام داشته است؛ لذا برای مدرسه هم کتابخانه ارزشمندی تأسیس میکند. وقتی مرحوم والد متولی مدرسه میشوند، کمر همت میبندند و کتابخانه را گسترش میدهند تا بهعنوان یک کتابخانه سرآمد در نجف، منبع اهل نظر شود؛ اما چون میبینند علامه امینی اقدام به تأسیس کتابخانه امیرالمؤمنین علیهالسلام کرده است، برای اجتناب از موازیکاری، توسعه کتابخانه مدرسه سید را رها کرده و با علامه برای غنیسازی و گسترش کتابخانه امیرالمؤمنین علیهالسلام همکاری میکند و کتابخانه مدرسه سید در یک ساختمان دو طبقه ملحق به مدرسه که خانه آیةالله سیدمحمدسعید حکیم بود و مرحوم حاجآقا باقر طباطبایی متولی مدرسه، خریداری و برای طلاب مدرسه وقف کرده بودند، به همان وضع میماند؛ اما متأسفانه در زمان صدام بسیاری از کتابهای این کتابخانه متفرق شد. در برخی کتابخانهها هماکنون کتابهایی دیده شده که روی آن نوشته شده است، وقف کتابخانه مدرسه سیدمحمد کاظم یزدی؛ یعنی برخی از این نسخههای خطی به کتابخانههای دیگر هم راه پیدا کرده است.
▪ نقش مرحوم سید در حوادث مشروطه و مسایل اجتماعی و سیاسی عصر ایشان چگونه بود؟
نمیشود راجع به سید حرف زد و اشارهای به مسایل اجتماعی و سیاسی آن زمان نکرد؛ جدال مشروطه در آن زمان واقع شد و قدری باعث دو دستگی علما شد، من در اینجا عبارتهای مرحوم شیخ محمدحسین کاشفالغطا را برایتان میخوانم تا حقیقت امر روشن شود. اینگونه نبوده که مرحوم سید از همان اول معارض مشروطه بوده و علم مخالفت را برداشته باشد؛ موضع ایشان سکوت بوده است، ولی چون حوزه تقلید ایشان وسیع بوده و حکم ایشان در اکثریت مردم نفوذ داشت، مشروطهخواهان نمیتوانستند، سکوت ایشان را تحمل کنند و آنقدر اصرار کردند تا ایشان مجبور شدند اعلام کنند که من موافق نیستم و مشروطهخواهان هم این عدم موافقت را تعبیر به معارضه کردند.
البته اینکه میگویم، حکم مرحوم سید نفوذ بسیار داشته است، بنا بر شواهدی است و یکی از آنها اسناد و نامههایی است که از مرحوم سید بهجا مانده و از بلاد مختلف اسلامی از هند تا قفقاز و از حجاز تا بخارا و جاهای مختلف... از ایشان استفتا میکردند؛ لذا از طرف مشروطهخواهان بر ایشان فشار زیادی وارد میشد تا نظر خود را اعلام کند و در نهایت فرمودند: نهایت امر مشروطه معلوم نیست چه خواهد شد؛ یعنی حرف خوبی است، ولی آخرش ممکن است از این شعار زیبا سوءاستفاده بشود. این عبارت مرحوم کاشفالغطا است در کتاب عقود حیاتی که به ایشان رئیس مستبدین میگفتند! اما روزگار که گذشت دانسته شد، ایشان تیزهوش و تیزبین بودهاند و حق با ایشان بوده است. ایشان را بسیار آزار دادهاند و حکایات متعددی در کتابها در آزار ایشان ذکر شده است و صورت برخی تلگرافها و مکاتبات و اسنادی که بین مشروطهخواهان و ایشان وجود دارد نیز، گویای این مطلب هست.
▪ نحوه ورود سید به عالم طلبگی چگونه بوده است؟
داستانهایی هم راجع به تلاش و سختکوشی سید نقل شده است که اگر واقعاً سید، سید یزدی شد، بهراحتی نبوده است؛ ایشان فرزند کشاورزی در یکی از روستاهای یزد بودند که چند کیلومتر با یزد فاصله داشته است و پدر ایشان در کودکی از دنیا رفت و سید در فقر بزرگ شد و برای شرکت در درس با پای پیاده و بدون پاپوش این مسیر را طی میکرد تا درس بخواند. کتاب رسائل را نداشته است و هر صفحه از رسائل را که مربوط به درس روز بعد بوده استنساخ میکرده است تا برای فردا آماده کند و این متن و دستخط سید هم نزد پدرم بود که شخصی از ایشان به امانت میگیرد و دیگر باز نمیگرداند! ایشان مقدمات را در یزد میخواند و بعد به مشهد میرود و ریاضیات و فلکیات را میخواند و بعد به اصفهان میرود و سطوح عالی و خارج را میخواند؛ خیلی مشتاق بود، درس شیخ انصاری را در نجف درک کند؛ ولی به لحاظ اینکه تمکن مالی نداشت، نتوانست راهی نجف بشود و بعد از سال 1281 هجری با پسر شیخ محمدباقر مسجدشاهی اصفهانی معروف به آقا نجفی اصفهانی راهی نجف میشوند و در کرمانشاه اعلام میشود؛ شیخ انصاری از دنیا رفته است و ایشان محضر شیخ انصاری را درک نمیکند.
▪ الآن چه آثاری از سید در کتابخانه مرحوم محقق طباطبایی نگهداری میشود؟
بخشی ازکتابخانه، اختصاص به آثار سید یزدی دارد و نسخه اصلی «عروةالوثقی» به خط خود سید در همین بخش نگهداری میشود؛ گاهی برخی بزرگان و محققان مانند حضرت آیةالله شبیری زنجانی به متن اصلی مراجعه میکنند. علاوه بر اینها مجموعه اسنادی است که برای سالها مدفون بوده و بعدها مرحوم پدرمان آنها را نگهداری کرده و به ایران منتقل میکند و ما در بنیاد محقق طباطبایی این اسناد را در آلبومهایی آرشیو کرده و مشغول فهرستنگاری آنها هستیم که بیشاز صد آلبوم است.
تألیفات سید به مرور در سالیان متمادی بهصورت چاپهای سنگی و سربی و حروفی چاپ شده است و در کنگرهای که در سال 91 در قم برپا شد، بسیاری از آثار ایشان در ظاهر یک مجموعه در هجده جلد ارائه شد. انیسالتجار و کتاب شیخ بهایی مثالهای کوچکی است که ایشان حواشی کمی دارد. عمده تألیفات ایشان شامل «عروةالوثقی، حاشیهای بر مکاسب، رسالة فی اجتماع الأمر والنهی، رسالة فی منجزات المریض» و چند رساله دیگر است و ذوق ادبی هم داشته است و یک رساله فارسی به نام بستان راز و گلستان نیاز که مناجاتنامه است از سید باقی مانده و اشعار دیگری هم دارد. همچنین مجموعه دعایی دارند که مرحوم کاشفالغطا مقدمه زیبایی بر این صحیفه دارند که در دسترس است.
بدون نظر