به احوال شخصیه است چون ثبت آمار و اسناد و غیره و اگر زنها آن را امضاء نکنند اجرای آن بر آنها زور است و ناحق و ستم.
قرآن مجید هم این اصل بشری را تشریع کرد و با بیان بلیغ و جامعی در اصول سازمانی اسلام گنجانید و زنان را هم کنار نکرد. میفرماید (شوری: 36) هرچه به شما دادند برای بهرهمندی شما در دنیا است و آنچه نزد خداست بهتر و پایندهتر است برای کسانی که ایمان دارند و به پروردگار خود توکل کنند (37) آنان که از گناه و هرزگیهای بزرگ برکنارند و در گاه خشم به گذشت و نرمش گرایند (38) آنها که از پروردگارشان پذیرایند و نماز خوانند و کارشان به مشورت با هم باشد و از آنچه روزی شوند خرج عموم کنند.
نظام مشورت عمومی در این سوره زمان پی ریزی سازمان اسلام بوده است و این موضوع بسیار مؤکد و بلیغ و عمومی مقرر شده.
1. تمام این سوره پرمعنا و اسرار آمیز شوری نامیده شده یعنی یک فصل اسلام مشورت عمومی است.
2. اجراء کارهای عمومی را منحصر به مشورت کرده چون امر مصدر مضافه به همه است و مصدری شوری بر آن حمل شده و معنی حصر میدهد.
3. مشورت عمومی و کارها را در شمار ایمان و تقوی و تکل و نماز از ارکان مسلمانی دانسته و وظیفه طبقه خاصی ندانسته و هر فرد مسلمانی را بدان امر کرده و به اصل بشری دموکراسی که محصول هزارها سال تلاش فکری و تعقل بشریت هم آهنگی نموده و از این راه فرقی میان مرد و زن نگذاشته، چنان چه در ایمان و تقوی و توکل و نماز فرقی ندارند، رأی انتخابی بدیهیترین حقوق هر انسان مکلفی است، مرد باشد یا زن. در اینجا سؤال می شود چرا برخلاف اصل صریح دموکراسی و عموم رسای قرآن مجید زن از انتخاب وکیل مجلس برای اصلاح امور مالی و حالی مشترک و مخصوص خود محروم شده وااسفا از این ستم و ناحق و مخالفت با قرآن مجید.
آنچه در این زمینه گفتهاند و توان گفت بررسی میکنیم.
1 ـ ممنوعیت از نظر قانون اساسی یا قانون انتخابات:
جواب: قانون اساسی و قانون مدنی تعرّض به مال و حال هر کسی را قدغن کرده مگر به حکم قانون که بناچار باید متضمن امضای خود او باشد و جعل قانون برای مال و حال زنها بدون امضای آنها با این مواد و مشابهات آن تناقض دارد. وقتی قانون به تناقض برخورد یا ملغی میشود یا باید تفسیر شود.
2 ـ مخالف عرف و عادت گذشته است:
جواب: در جاهلیت دختران نوزاد را به حکم عرف و عادت خود مفتخرانه زنده به گور میکردند و اسلام قدغنکرد و زن را محترم شمرد و وارد اجتماع کرد. این محرومیت زنان از انتخاب هم شباهت به عمل جاهلیت دارد که بر اثر ارتجاع دستگاه سقیفه بنی ساعده به وجود آمده است.
3 ـ زنها در خانهاند و نمیتوانند وکیل صالح را بشناسند:
جواب: چگونه زنها با باید خدای نادیده و امام غائب (ع) را بشناسند و با وسیله کمتری میتوانند یک شخص حاضر صالح را بشناسند.
4 ـ زنها مکلف به عفت و حجابند و شرکت در انتخابات با این وظیفه مخالف است:
جواب: زنان مقدسی که هر روز سه بار به مسجد میروند و بیشتر اوقات در مجالس روضه شرکت میکنند چه عیب دارد که با همان وضع ظرف چند سال یکبار یک ورقه رأی زیر چادر بگیرند و از پشت پرده در صندوق بیندازند یا اساسا صندوق جداگانه داشته باشند. اکثر بانوان این کشور در شهر و ده با مردان مخلوط هستند و در مغازهها و میان وسائل نقلیه بهم میسایند و... از انداختن یک ورقه رأی در صندوق چه نقصی به عفت آنها میرسد؟ وای از این سفسطه و هوچی گری! مثل این که میگویند بانوان باید خانهداری کنند و وقت این کار را ندارند.
5 ـ چون در انتخابات تقلب میشود نباید زنها رأی بدهند:
جواب:این بسیار شبیه است به عذری که آن غارتگر کوفی دشت کربلا برای ربودن زیور دختر امام مظلوم آورد. آن مخدره دید این مدرک زیورش را میرباید و میگرید. فرمود: چرا گریه میکنی؟ گفت: برای ستمی که به شما ذریه پیمبر می کنم. فرمود: پس چرا ستم میکنی؟ گفت: مبادا دیگری آن را برباید. اگر ظالمی ستم کرد و حق مردها را به تقلب برد باید جلوی او را گرفت نه آن که حق زنها را به حساب ظالم یسق کرد. در پایان به استقبال قصه کیهان نقل در شماره 130 روزنامه وزین تجدد ایران این قصه را نقل می کنم.
گویند برخی خودشیرینها خواستند برای فتحعلی شاه کسب اجازه افطار روزه ماه رمضان کنند. به مرجع تقلید معاصر او مرحوم میرزای قمی ـ اعلی الله مقامه ـ نوشتند: شاه در حال روزه عصبانی می شود و بسا حکم به قتل و شکنجه متهمان بیگناه می دهد. مستدعی است برای رفع این مفسده اجازه دهید افطار کند.
در جواب نوشت: خیر آقا جان شاه روزه را بگیرد و عصبانی هم نشود.
آقای کیهان! مجلس شورا باشد و بانوان هم رأی بدهند و تقلب هم در انتخابات نشود.
محرومیت بانوان از انتخاب وکیل پارلمانی جز حکم به سفاهت آنان و تسلیم شدن به استعمار وجهی ندارد. آیا چه وزنی دارند مردانی که در دامن زنانی سفیه پرورده شوند. آیا وقت آن فرا نرسیده که اولیا امور به خود آینده و و این لکه سفاهت نمای در انظار بین المللی را از جبین این کشور پرافتخار باستانی و اسلامی پاک کنند و این دسیسه ریشهدار استعمار را در هم شکنند.
یادداشت تجدد ایران: شرح فوق از نظر آزادی نشر عقاید و آرای موافق و مخالف در مسأله شرکت نسوان در امور اجتماعی و اداری طبع شد. ما کرارا نوشتهایم که زنان ایرانی پای بند خانهداری و تدبیر منزل هستند و آنها که داعیه انتخاب کردن یا انتخاب شدن دارند اولا انگشت شمار و شناخته شده هستند و ثانیا صلاحیت آن را ندارند که به نام زنان این در و آن در بدوند، ثالثا مسأله انتخابات از لحاظ مردها به معنا و مفهوم خود هنوز سالها باید مورد بحث و گفتگو باشد و نکته قابل توجه همانست که نوشتهایم: بگذارید زنان ایرانی به آنچه میگذرد آلوده نشوند به هر حال استدلالات آقای کمرهای جواب دارد و آنچه نوشتهاند تمام و کمال نیست و بنابرین اگر اهل اصطلاح و استدلال نفیا و اثباتا در موضوع فوق مطالبی بنویسند چاپ میکنیم و خود نیز در این ابواب باز هم نکات لازم و مؤثر خواهیم نگاشت.
یک نامه سرگشاده (5)
تجدد ایران پنج شنبه 24 آذر ماه شماره 123
هر وقت سخن از شرکت بانوان در انتخابات به میان میآید با این جمله روبرو میشود که نباید زنان در امور اجتماعی دخالت کنند. به عقیده من انتخاب وکیل پارلمانی مانند وکیل محاکماتی یک امر حقوقی است نه یک امر اجتماعی. ولی ما موضوع دخالت بانوان در امور اجتماعی از نظر اسلام و از نظر تاریخ اسلام بررسی میکنیم.
پیغمبر عظیم الشأن اسلام مبعوث شد و اوّل کسی که به او معتقد شد بانوی حرم او خدیجه کبری اول زن اسلام بود. تاریخ معتبر سیره ابن هشام در وصف خدیجه کبری در ج 1 ص 103 گوید خدیجه دختر خویلد آن حضرت را تصدیق کرد در هرچه از جانب خدا آورده بود و درک ار او وزیر او بود. اینجا خدیجه مقام وزارت در امر نبوت دارد.
اول مظهر اجتماعی اسلام جماعت بود و حضرت خدیجه کبری سالها در غربت اسلام بدنبال پیغمبر در ملاء عام قریش در جماعت شرکت میکرد.
سیره ابن هشام ج 1 ص 211: عمر قصد خانه خواهر و داماد خود کرد. در هنگامی که خباب بن ارت دفتر سوم سوره طه را به آنها می آموخت. چون احساس ورود عمر را کردند خباب آموزگار در گوشهای نهان شده و فاطمه بنت خطاب دفتر را برداشت و زیر زانوی خود گذاشت، اما عمر هنگام ورود آواز خباب را شنیده بود. چون وارد شد گفت: این همهمه که شنیدم چه بود؟
چیزی نشنیدهای؟
به خدا چرا، به من خبر رسیده که شما پیرو دین محمد شدید. داماد خود سعید بن زید را زیر کتک گرفت. فاطمه به دفاع از شوهر برخاست. عمر زد، سر او را شکست. چون کار به اینجا رسید خواهر و دامادش به او گفتند: آری ما هر دو مسلمانی گرفتیم و به خدا و رسولش ایمان آوردیم. هرچه از دستت بر آید بکن. عمر از این صراحت لهجه و منظره دلخراش خواهر برجا خشک شد و از کرده پشیمان و خود نیز راه اسلام گرفت. در ضمن این جریان خباب به او خبر داد که پیغمبر با جمعی اصحابش در خانهای نزدیک کوه صفا انجمنی دارند.
پیش از این گوید: عمر گفته بودند که امروز پیغمبر در خانهای پهلوی صفا انجمنی دارد مرکب از چهل تن زنان و مردانی که حمزه و ابوبکر و علی بن ابی طالب با آنها هستند.
در بیعت عقبه کبری که نیمه شبی در وضع پر هراس و بسیار محرمانهای سران مدینه در سایه کوه عقبه با پیغمبر بیعت کردند چند تن بانو هم شرکت در بیعت نمودند، یعنی متعهد شدند (سیره ابن هشام، در فصل بیعت عقبه کبری).
در ج 2 سیره ابن هشام ص 232 گوید: جمعی از بانوان مسلمان در غزوه خیبر با رسول خدا شرکت کردند و پیغمبر از غنیمت خیبر به آنها بهره دارد... زنی از بنی غفار گوید با جمعی از زنان بنی غفار خدمت رسول خدا آمدیم و گفتیم یا رسول الله! قصد داریم با شما در این سوی که میروی همراه باشیم (آن حضرت به خیبر میرفت) برای پرستاری زخمداران و کمک تا هرچه توانیم به مسلمانان. فرمود: علی برکتِ الله. گوید: با آن حضرت حرکت کردیم. من دخترکی بودم نورس. و رسول خدا مرا پشت سر خود بر شتر سوار کرد. ...
پس از فتح مکه که حکومت قریش سقوط کرد و حکومت اسلام بر سراسر جزیره مسلط شد و همه سران عرب با پیغمبر اسلام بیعت کردند بیعت زنان مؤمنه رسما در قرآن مجید تشریع شد. در آیه 12 سوره ممتحنه.
در غدیر خم هم مرد و زن در بیعت با امیرالمؤمنین شرکت کردند. در بحار و سائر کتب بدان تصریح شده.
سیره ابن هشام ج 2 ص 203 گوید: رسول خدا قصد سفر می کرد میان زنهای خود قرعه میکشید و نام هر کدام اصابت میکرد او را همراه خود میبرد و در غزوه بنی مصطلق قرعه به نام عایشه درآمد.
این روش اسلام بوده با زنهای مسلمان. اگر اینها امور اجتماعی نیست پس امور اجتماعی چیست؟
ولی تردید ندارد که پس از وفات رسول خدا این وضع متوقف شد و علتش ماهیت ارتجاعی کودتای سقیفه بنی ساعده بود. شک نیست که پس از پیغمبر، انقلابی در اسلام پدید شد که آن را کودتای صحابی مینامیم. این کودتا که به رهبری مؤثر عمر انجام شد جنبه های ارتجاعی متعددی داشت که هدفش احیای رسوم جاهلیت و شعارهای ملیت عرب بود. متکلمین شیعه این ارتجاع را بیشتر از نظر خلافت اسلامی بررسی کردهاند. برخی دانشمندان اخیر مصر چون شیخ عبدالله علایلی آن را از نظر عصبیت قبایلی مورد بررسی قرار داده و توجه به این انقلاب از نظر حقوق بانوان هم بسیار مورد اهمیت است و ملاحظه میشود که با آن تقدم بانوان در شؤون زندگی در دوران خود پیغمبر پس از استقرار خلافت خلفا دیگر نامی از آنها نیست.
عرب در جاهلیت تمام حقوق بانوان را لگدمال کرده بود و برای آنها حق حیات هم معتقد نبود. با افتخار دختران نوزارد را زیر خاک میکرد و نگهداشتن دختر را ننگ و عار میشمرد. اسلام با وضع معجزآسایی بانوان را شریک اجتماع کرد و همدوش مردان تا مقام بیعت یپغمبر و امام که عالی ترین درجات بشری است بالا برد ولی انقلاب سقیفه چراغ حق و آزادی مشروع زنان را فرو کشید و این اصل عمری در محیط اسلام یک سنت ثابت شد و کمتر کسی هم بدان متوجه گردید و تقیه و نفوذ این شیوه عمری در محیط اسلام سبب دوری بانوان از حقوق شایسته آنها گردید و نسوان به عنوان یک ابزار زندگی به صورتهای مختلف بکار برده شدند نه به عنوان یک رکن مؤثر بشریت و در دوران اخیر هوسرانان مستعمرهچی آنها را به شیوه دیگری وسیله استفاده لذات و شهوات خو نمودند و به راه دیگری که شایسته مقام آنها نیست بردند، آوازه خوانی، رقاصی، سینما و... بسیار مایه شگفت و تأسف است که کشورهای اسلامی سوریه و مصر و ... سد این ارتجاع عمری را شکستند و بحق بانوان اعتراف کردند ولی بانوان کشور پرافتخار ایران تا هنوز در پشت این سد جاهلیت بنیاد معطل و سرگردانند.
در برابر ارتجاع سقیفه بنی ساعده فاطمه زهرا دختر پاک پیغمبر به دستور علی (ع) کوشید تا خود را فدا کرد و شاید یک علتش این بود که فشار ارتجاع این کودتای صحابی، بیشتر به بانوان وارد میشد و این نتیجه را میداد که باید دختر پاک و مقدسه زهرا در سفر پر خطر کربلا بار یک مبارزه پی گیر و پرغمی را به دوش کشد و موقعیت نسوان را با آن همه تجمل رنج و فداکاری بار دیگر نمایان کند. مقصود و هدف ما از این بحث این است که اسلام و قرآن نسبت به زنان از نظر معنوی حقوق و آزادی مراعات حقیقت را تا آنجا که شاید دنیای امروز هم بدان نرسیده نموده است و مقامات حقیقی و آبرومند حقوقی و آزادی را برای آنان محرز داشته و برخلاف اظهارات نادانان به حقایق اسلام یا دشمنان مغرض این آیین مقدس هیچ فشار و اختناق و تحقیری به بانوان روا ندانسته اگر حق آبرومندی آنها زیر پا رفته باید فکر کنند که چه سبب دارد. آیا سببش نالایقی خود آنها است و این درست نیست زیرا زنان اسلام و هم ایران در مواقع حساس تاریخ دور و نزدیک شهات لایقانهای از خود نشان دادند یا این که سبب دسیسههای استعمار لعنتی است که آنها را از دیر زمانی به این روز انداخته و به عوض آشنا کردن آنها به حقوق آبرومند و معنویه خود ابزار مبتذل و رسوای سینما و کاباره و آوازه خوانی و رقاصیشان ساخته من این نمونه دلخراش را به دست میدهم. در همان تاریخی که نمایندگی هند همسایه در سازمان ملل به ریاست خواهر نهرو اداره میشد و این بانوی هندی با مردان قوی پنجه دنیا پنجه میانداخت در این کشور بحث بر سر این بود که آیا زن ایرانی حق دارد که وکیل برای اداره امور مملکتی خود معین کند یا نه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. در این زمینه پخش نمایشنامه سخن پراکنی انتخاباتی رادیو ایران در روز جمعه 18 آذر هم برای بانوان قابل توجه است.
نامه سرگشاده (6)
تجدد ایران شماره 124 ـ پنج شنبه 1 دی ماه 1339
زن یکی از دو رکن بشریت است: بررسی موضوع از نظر روانشناسی
دوران جاهلیت زن را از همه مزایا و حقوق بشریت بر کنار کرد و بلکه حق حیات را هم از او گرفت. به این رپورتاج مختصر دقت کنید.
1 ـ دختران نوزاد را باید زنده بگور کرد و سرافراز بود یا نگهداشت و ننگین شد.
2 ـ دختران کوچه رو دنبال رمههای شتر و گاو و گوسفند سروپای برهنه زیر آفتاب رنج میبردند.
3 ـ دختران جوان در جنگهای قبایلی به اسیری میرفتند و سر بازارها به فروش میرسیدند و خریداریان استفادهجو آنها را به زور به اجرت میدادند.
4 ـ در زناشویی میان پدران و برادران مبادله میشدند (نکاح شغار).
5 ـ در خانه شوهر یک ابزار معمولی زندگی بودند و هنوز هم پارهای عربها بادیه زنان خود را کفشپا میدانند که پس از استفاده باید درآورد در آستانه خانه انداخت.
6 ـ زن به اندک بهانه و به صیغههای متعدد از ایلاء و ظهار و غیر مطلقه میشد و به بهانه تجدید عده ممکن بود عمری معلق بماند.
7 ـ به عنوان زن پدر شوهر مرده در تسلط اجباری پسر شوهر قرار میگرفت.
8 ـ کسب او از آن خانواده و از ارث به کلی محروم بود.
این سلب حقوق سیاسی و اقتصادی و محو شخصیت جنس لطیف در محیط عرب او را خود باخته کرده بود و از اوصاف و مزایای عالیه بشریت که عفت و خودداری در زن سر آمد آنهاست به کلی دور ساخته بود و سراسر عربستان را در یک منجلاب فساد و هرزگی کشانده بود.
1 ـ زنها آشکارا به فحشاء کشانده میشدند.
2 ـ رقصهای مختلط و برهنه همه جا تا بدور خانه مقدس کعبه عادی بود.
3 ـ زنهای متشخص از خاندانهای معروف حتی قریش پرچمهای بزرگی بر سرخانههای خود نصب میکردند که در تاریخ عرب جاهلی آنها را ذوات الاعلام نامیدهاند و هنده بانوی معروف ابوسفیان را هم از آنها شمردهاند.
4 ـ رجال متشخص عرب امثال ابوسفیان شبهای خوشگذرانی خود را در کنار زنها دیگران سپری میکردند و داستان ابوسفیان با سمیه مادر زیاد زن شبان طائف معروف است.
قرآن در نهضت مقدس و معجز منش خود به خوبی این حقیقت را درک کرد و یک فصل اساسی برنامه اصلاحی او طرفداری از زن و دفاع از حقوق و حیثیات برباد رفته او بود. ما وقتی قرآن را ورق میزنیم آیاتی که در زنها بحث کرده است همه و همه جنبه دفاع از حقوق زن دارد و تفسیر آن نیازمند کتاب جداگانه ای است و به علاوه در آیات چندی قرآن زن را ستوده و خصوص به عنوان مادر او را ردیف پدر که خداوندگار زمینی خاندانست درآورد و قدری هم جلوتر، و در قرآن مجید (تحریم، 11 و 12) زن را مثل اعلای جامعه مؤمنان معرفی کرد.
الف ـ در ماده زن فرعون که به نفع حق با یک دیکتاتور خدایی خواه چون فرعون در بن تخت و درون بستر او مبارزه و فداکاری کرد.
ب ـ در ماده مریم بنت عمران که تا آنجا عفت ورزید که روح خدا در روی تابید و عیسی را آورد. پیغمبر اسلام هم در شعار معروف مثلث خود نسوان را محبوب خود اعلان کرد. سر این توجه عمیق قرآن و اسلام به جنس لطیف بر باد رفته زن این است که:
1 ـ زن یکی از دو رکن بشریت است: إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى[20] و این دو رکن بشریت تا هر دو در موقعیت خود بر سرپا نایستند بشریت نمیتواند سیر تکاملی خود را به نهایت رساند و مقاصد اجتماع انسانی را آشکار کند.
2 ـ بانوان مادران جامعه بشرند و شخصیت افراد وابسته وجدان شخصیت آنهاست در علم روانشناسی ثابت است که نهاد و اخلاق درونی مادران در دوران جنین از سراسر تن آنها و در دوران شیر خوردن از پستان آنان و در دوران کودکی از نوازشهای دست و دامن و زبانشان با طبع کودکان عجین میشود و با شیر اندرون شد و با جان بدر رود.
و هر ملکه و نهادی که دارند به فرزند منتقل میگردد و تخلّف از این ناموس طبیعی و تجربی بسیار کمیاب و در حکم معدوم است. مادر نماز دوست فرزند نماز دوست به بار میآورد و مادر خداجو فرزند خدا جو پرورش میدهد. تخلّف از طرف فرزند به واسطه غلبه عوامل محیط ممکن است، ولی از طرف دیگر به آسانی ممکن نیست. زن بد اخلاق فرزند بد اخلاق بار میآورد و مادر میخواره، فرزند میخواره. و مادر معتقد فرزند معتقد و مسلمان، مادر با شخصیت فرزند با شخصیت. وجدان شخصیت سه قسم است: شخصیت ایمانی و حقوقی و علمی. اسلام از هر سه جهت در تربیت مادران اسلامی عصر رسالت موفق شد و از این مادران با شخصیت بود که فرزندانی رشید به بار آمد و همین فرزندان رشید در دوران فتوحات اسلامی به میدان های مبارزه فُرْس و روم آمدند و همه جا پیش رفتند و در مدت کوتاهی خود را به دو سوی خاور دور و باختر وسطی و اقصا معموره افریقا رسانیدند. چون طرفداران عهد جاهلیت بنیاد یک ارتجاع پیگیری را در محیط اسلامی نهاد و دوران بنی امیه آن را تا حد احیای نیمه کامل رسوم جاهلیت که متضمن سلب حقوق حقه بانوان بود توسعه دارد کم کم آن لیاقت مادری که اسلام به بار آورد از میان رفت و خرده خرده نهضت اسلامی دچار تزلزل گردید و آنچه مسلم است که مردان قرن اول اسلامی که در دامن مادرانی تربیت شدند که پیغمبر اسلام آنها را پرورش داده بود دیگر در تاریخ اسلام تجدید نشدند جز در موارد خصوصی که موج اجتماعی ندارد.
این مطالعه و درس تاریخ به ما میآموزد فرزندانی میتوانند شخصیت حقوقی داشته باشند که مادران آنها این شخصیت حقوقی را در خود درک کنند. مادری که با حس محرومیت از ابتدائی ترین حقوق انسانی فردی در دورن و دامن خود میپرورد فرزندش به اشکال می تواند پی به حق خود ببرد و دنبال آن برود. پس از دهها سال حکومت مشروطه و بیست دوره مجلس شورای ملی در این کشور هنوز دموکراسی و حکومت ملی در مراحل اولیه است و کسانی هم که در شهرستانها گرد انجمنهای نظات و جزو آنند کمتر به حقیقت آن متوجهاند و به وظایف و مسؤولیت های خود آشنا هستند. هنوز روح حساس و شعور انتخاباتی در مردم بسیار ناتوان است و کمتر کسی است متوجه انجام این وظیفه باشد و این حالت بر اثر حس محرومیتی است که از مادرها به فرزندان منتقل میشود در نتیجه مووضع اعلان حق شرکت بانوان در انتخابات یک اثر بین المللی و خارجی دارد و زمینهایست که در آینده یک روح دموکراسی در محیط بوجود آیند و گرنه در حال حاضر بیشتر مردها هم از صندوق انتخابات روگردانند تا برسد به بانوان.
آقای دکتر اقبال در مدت چند سال زمامداری مقدمات مفصلی برای انتخابات چید و در موقع شروع انتخابات هم زحمت شهرستانگردی را بر خود هموار کرد و پشت بلندگو فریادها زد و به وسیله رادیو هم به همه جا پخش شد و به گوش همه رسید، باز هم وقتی صندوق گذاشتند تا آنجا دور و ور صندوقها خلوت بود که نسبت به اعلامیه آراء متهم به تقلب در انتخابات گردید و بر اثر این همه هیاهو جز در چند شهرستان و آن هم در میان دستجات معدودی هیچ جوشش و جنبشی که بتوان موج عمومی مردم شناخت دیده نشد،گرچه ممکن است بعضی مقامات از این خمود و جمود تصور استفاده موقتی کنند.
ولی برای آینده کشور بسی خطرناک است، زیرا امروز بشریت در یک دوران نهضت و تعقل اجتماعی وارد شده دیگر دورانی (که رستم یلی بود در سیستان ـ منش کردمش رستم داستان) دوره احساسات و دوره سلطههای فردی گذشته است. نیازمندی ملتها به اندازهای در دایره زندگی وسیع و دامنهدار شده، و روابط ملتها بهم پیوسته که یک فرد هرچه هم مقتدر و دلسوز باشد نمیتواند انجام بدهد و تدبیر کند. باید خود مردم کارهای اجتماعی خود را بفهمند و با اخلاص به آن کمک کنند و این امر بدون ایجاد یک حس حقوق اجتماعی و دموکراسی میسر نیست.
امروز ما به وضعی گرفتاریم که اگر صدها درس و سند حق شرکت در انتخابات به همه افراد این کشور بدهیم باز هم تا سالها و سالها کُمِیت اجتماعی ما لنگ است، ولی این تنها راهی است که ممکن است ما را در آینده از پذیرش خود باختگی های دیگری و بدتری نجات دهد.
بانوان و انتخابات: مؤلف؟
محمدعلی انصاری
(تجد ایران، ش 124، پنج شنبه 1 دی ماه 1339، ص1، 2)
مقاله زیر در رد نظر آقای کمرهای به دفتر روزنامه رسیده که به نام آزادی آراء و عقاید به درج آن مبادرت میشود.
چنان چه قبلا نیز توضیح دادهایم ما با اصل نظر آقای کمرهای موافق نبوده و نیستیم و چاپ سلسله مقالات ایشان از نظر طرح مطلب و بحث و فحص است و روی این نظر مقالات موافق و مخالف را چاپ و در دسترس علاقمندان میگذاریم. انتظار داریم صاحبان نظران، مطالب را حتی الامکان قلّ و دلّ با رعایت نزاکت تهیه و برای طبع ارسال دارند.
جناب آقای مدیر محترم روزنامه تجدد ایران
پس از سلام و عرض ارادت تصدیع می دهد.
خواهشمند است به حسب وظیفه مطبوعاتی شرح ضمیمه را در جواب مقاله آقای محمد باقر کمرهای در آن جریده شریفه امر به درج فرمایند. مزید تشکر است. الاحقر م. انصاری.
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی قبل در ستون کرسی آزاد روزنامهای، تحت عنوان «بانوان و انتخابات» مقالاتی تنظیم و منتشر گردید که اینجانب به حسب وظیفه در این مورد مقاله داشتم. بحث مزبور در روزنامه مذکور خاتمه پذیرفت، ولی چند روز قبل در روزنامه «تجدد ایران» مقالهای تحت عنوان «نامه سرگشاده» به قلم شخصی به نام محمد باقر کمرهای در موضوع تساوی حقوق زن و مرد در امر انتخابات مطالعه شد.
مشار الیه قائل است که مداخله زنان در امر انتخابات اجرای عدالت اجتماعی است ولی معلوم نیست اجرای عدالت اجتماعی یعنی چه؟ اگر مقصود تساوی حقوق در اجرای عدالت اجتماعی و تنفیذ قانون درباره هر ضعیف و قوی و بهرهبرداری هر یک از زن و مرد به قدر صلاحیت او و رسیدن هر یک به حقوق فطری و طبیعی و مشروع خویشتن که خوشبختانه اسلام قوانین عادلانه حدود و حقوق همه را معلوم و معین فرموده و احتیاج به تصویب و تثبیت قانون مجددی نیست، و اگر خلاف مقررات الهی قانونی وضع شود به هیچ وجه قابل قبول نبوده، و بیارزش است و بدون تردید این نغمه سوء مستعمرهچیها است که میخواهند هر زمانی به دسیسهای گلوی حیات و حاکمیت ما را فشار دهند و بدین وسیله اعصاب ما را تخدیر نمایند. اینها از آثار سیاست کهنه همانهایی است که برای از بین بردن قدرت ملی و اقتصادی و غصب اراضی و ذخائر طبیعی، یک عده دشمنان دوست نما را در گوشه و کنار کشور گماشته و هرچندی یک بار به وسیله این آلت های بی اراده از هیچ گونه سوء قصد و تحریکی مضایقه نمیکنند. آقای مدیر روزنامه تجدد ایران! شما چرا استدلال سفیهانه محمد باقر کمرهای که شخص مغرض و سوابق ربط با بیگانه و بیاطلاعیش بر همه معلوم است به عنوان تساوی حقوق و ستودن شرکت آنان در انتخابات چاپ و درج مینمایید؟ چرا از افکار و عقاید دانشمندان بیغرض و نظری که زنان را از جهادت عدیده محکوم به اراده مردان میدانند اقامه صحبت و دلیل نمیکنید؟ فیلسوف برودون، زنها را از نظر عقل و وجدان و حس تشخیص ضعیف از مرد و همیشه او را در افراط و تفریط و از عدالت و میانهروی برکنار میداند و قائل است عدالت و طبیعت هر دو حکم میکند که زن باید در دایره حکم و اطاعت مرد باشد.
تولستوی میگوید: محض صلاح و سعادت جامعه بر هر فرد لازم است مراقبت حال زن را نموده و در خانهای که دایره آزادی و سعی است، او را محجوب بدارد تا از اختلال نظام ایمن گردد.
فیلسوف شهیر ابن سینا در کتاب سیاست خود میگوید: بر مردان لازم است زنان را به تربیت اولاد و تدبیر خانه مشغول نموده و وسائل تستّر و حیاء او را مهیا نمایند که اگر زن بیکار و به تدبیر منزل مشغول نباشد قهرا میل به نمایش و اسراف در زینت و لهو نموده و بدین وسیله از وظیفه طبیعیه خود خارج شده و مخالفت با حقوق و کرامات مرد میکند. از همه بالاتر اسلام در تمام مراحل مشورت با زنان را قدغن کرده و مخصوصا برای نمونه نمیتوان حتی یک مورد پیدا کرد که پیغمبر اسلام (ص) با زنی یا زنانی در امور لشکری و کشوری مشورتی کرده باشد. و در امر شهادت نیز اسلام شهادت دو نفر زن را برابر با یک نفر مرد میداند و تمام مراجع اسلام نیز به نص آیات و احادیث معتبر در این عقیده متفقاند.
و مسلم آن است که تساوی جنسین در حقوق و مداخله کردن زنان در امور سیاسی و پرمسؤولیت باعث فساد و ضعف و انقراض جامعه است، و بر هر عاقلی واضح است که لطافت و سست عهدی و شفقت و رحم و رقّت زن با امور سیاسی و کارهای خشن هیچ گونه سازش ندارد و عواطف زن برای پرورش نوزاد ظریفی ساخته شده است و با میدان جنگ و قتل و خونریزی و امور مشکل فنی و صنعتی مناسبت ندارد و اگر به ندرت زنانی پیدا شوند که بر مشکلات فائق آیند این ندرت خارق العاده بسیار کم است (کما این که طرفداران عقیده آقای محمد باقر کمرهای و زنانی که داعیه وکالت و وزارت دارند تعدادشان از عدد انگشت دست و پای ایشان بیشتر نیست) در دنیای کنونی بسیاری کشورهای متمدن هنوز اجازه شغل قضاوت به زنان نمیدهند برای آن که شغل قضاوت دقت و استقامت خاصی لازم دارد که از هر جهت با ساختمان طبقه زن مغایر است و زنان قادر نیستند در مواقع حساس جلو عواطف خود را گرفته و با استقامت رأی قضاوت نمایند بلکه در برابر منظره حزینی حس رحم و شفقت آنان به شدت تحریک شده و مانع میشود که در حقیقت امر کاملا دقیق شوند و در کتب فقها و دانشمندان بزرگ حتی به نص آیات و احادیث معتبر بسیار این معنا تأیید شده است. به علاوه تمام مصلحین و سیاستمداران نامی دنیا و عموم کسانی که اثر نیک و عمیقی در اجتماع بشری از خود باقی گذاشتند همه مرد بودهاند و تمام کارهای اجتماعی و کشورگشاییها و فتوحات و نود و پنج درصد اختراعات و اکتشافات همین اروپایی که زنان آن وارد اجتماعات هستند به دست مردان انجام شده است و اتفاق اکثر فتنهها و فسادها و خونریزیها و اشتباهات مهم و تصمیمات مضر و خطرناک و انقراضها و... به شهادت تاریخ دست زنانی در آن دخیل و عامل مؤثر بوده است. در همین کشور ما آزادی مختصر آنها و دخالت دادن آنها در امور اداری یکی از عوامل مهم سقوط اخلاق است. نمونه و ثمرات هم آهنگی زنان با مردان که به صورت های زننده همه روزه جزء مشاهدات است و در جراید و ستونهای حوادث بعضی مطبوعات ملاحظه میشود مدعی است. در چند سال قبل همین نغمه بود که دختران و نوامیس کشور را به همین عناوین در کمیتههای حزبی و گردشها و متینگهای دسته جمعی وسیله عیاشی یک عده بوالهوس قرار داده و گویا آقای کمرای میل دارند مجددا آ نصحنه تجدید شود (زهی تصور باطل زهی خیال محال). به علاوه اگر به وضع زنانی که امروز به جای جوانان تحصیل کرده پشت میز ادارات را اشغال نمودهاند آشنا شوید خواهید دانست که همین عده قلیل تا چه اندازه موجب رکود کارهای اداری شده و چقدر در وضع اجتماعی ما سوء اثر بخشیده است و از اینجا پی خواهید برد که اگر پستهای حساس و شغلهای مهمی به دست این جنس لطیف و شدی التآثر افتد چه اندازه ممکن است با یک چشمک و نگاه مملکتی را به خون و آتش بکشانند از طرفی تشویق زنان به امور اداری آنان را از اداره امور خانواده و پرورش فرزند که فلسفه زندگی و پایه و اساس اجتماع است باز میدارد و عملا دیده شده بانوانی که در امور اداری و سیاسی شرکت می کنند به فرض آن که وقت اضافی هم داشته باشند دیگر به پرورش فرزند علاقه نشان نمیدهند و این موضوع لطمه بزرگی به اساس اجتماع و خانوادههای بزرگ وارد آورده و با وجود تجلیلی که در دنیا از مقام شامخ مادر میشود با کمال تأسف طبقات طرفداران عقیده آقای محمد باقر کمرهای از مقام مقدس مادری جداً اعراض دارند و کارهای اداری را بر امور خانهداری و تربیت فرزند ترجیح داده و به حرفهای موهوم و عقاید بی اساس یک مشت مغرض و مفسد اخلالگر تصور میکنند خدمت به میهن عزیز میکنند. زیرا سطح فکرشان پایین و هنوز درست وظیفه مقدس طبیعی خود را درک نکرده و نفهمیدهاند.
و ناگفته نماند کسانی که مدعی هستند زن و مرد از لحاظ امور اجتماعی و حقوق و وظائف باید از هر حیث مساوی باشند باید تفوق و برتری زنان را بر مردان نیز قائل باشند؛ زیرا اگر زن میتواند تمام کارهای جنس مخالف خود را انجام بدهد چون مرد از عهده وظائف سنگین مادری بر نمیآید، لهذا زنان را باید نیرومندتر از مردان بدانند و حال آن که به دلایل علمی ثابت شده که زنان از لحاظ جسمی و روحی و جمیع جهات کوچکتر و ضعیف تر و عاجزتر و ناتوان تر از مردانند و مخالفت با قوانین طبیعی و هر داعیهای بر خلاف موازین اسلامی سندان سرد کوبیدن است.
یک نامه سرگشاده (7)
شماره 125 پنج شنبه 8 دی ماه 1339
معمای تجدید انتخابات
چند کلمه با آقای مدیر محترم روزنامه تجدد ایران
راجع به مقاله جوابیه از حق انتخاب بانوان که در شماره 124 درج شده است عرض میشود آنچه به ناروا به اینجانب نسبت داده عاری از حقیقت و کذب محض و افتراء است و در موقع خود قابل تعقیب و اعلام جرم و باقی مطالب بیشتر از موضوع بحث خارج است و همه عاری از منطق استدلال و روش انتقاد و خوشمزه این است که این گونه جوابها در برابر منطق آهنین عقل و قرآن به اثبات مطلب بهتر کمک میکند، کفار قریش هم در برابر منطق قرآن گفتند: انما یعلمه بشر.
در عرصه انتخابات نام حزبهایی است و نام منفردانی، البته انتخابات بر اساس حزب روش روشنی دارد، برای این که حزب حقیقی با ملت پیوسته است و مصالح کشور را سنجیده است و برنامهای دارد و رأی دادن به هر کاندیدای حزبی رأی به همه افراد کاندیدای حزب است و رأی به برنامه منظم آن است. در نتیجه هم اگر شمار حائز اکثریت از یک حزبی به مجلس رفت هم فکری دارند و قدرت اجرای برنامه اصلاحی خود را دارند، ولی افراد پراکنده تا به فکر هم آشنا شوند و توافقی کنند و قدمی بردارند هیهات است.
اما حزبهای ملتهای زنده چون هند و اندونزی پایه استواری دارند و شنیده نشده، پس از اجرای انتخابات و تعیین اکثریت وکلای خود فوت شوند و فنش گردند. سرسام آور است که حزبی به این آشکاری مورد حمله اتهام تقلب در انتخابات قرار گیرد و عقب نشینی کند ومورد مسؤولیت قرار نگیرد و باز هم مثل این که هیچ نشده وارد معرکه جدیدی شود.
اگر تقلّب بود کدام خیانت از این بدتر، و اگر نبود کدام مظلومیت از این بدتر. اینجاست که موضوع گیج کننده است و جمله تجدید انتخابات و تجدید فعالیت حزب ملیون یک معماری بهت آوری است.
تقلّب در انتخابات، بازی با سرنوشت یک ملتی است و همان جنایتی که فکأنّما قَتَل النّاس جَمیعا، زیرا اثرهای بدی دارد که تا نسلها گرفتار آن میشوند. دارودسته سینگمانری برای همین تقلب در انتخابات جلو چشم آمریکاییها چنان لرزشی در کره جنوبی بار آوردند که آنها را فرسنگها پرتاب کرد و به سرنوشتهای معروفی دچار ساخت و هنوز هم دنبال دارد ولی در سرزمین عجائب و تناقضات است که مردم در برابر یک معمای مثلث قرار میگیرند، حزبی بود و نبود، انتخاباتی کرد و نکرد، هم بسیار خادم بود و هم بسیار خائن...!
تناقض یکی از محالات اولیه است و در علوم ریاضی و هندسه، در شمار مبادی اولیه و رقم درشت علوم متعارفه است، ولی این تناقض محال و ناشدنی در ظلمت جهل و نادانی قابل تحقق و امکان است. موضوع داستانهای خرافی و افسانههای محال بافی همین جهل و نادانی بوده است که در آغاز تاریخ یا ما قبل التاریخ میان بیشتر ملتها وجود داشته و کتابهای افسانه و تاریخ از آن انباشته است.
موضوع دیگری که در اینجا قابل توجه است این است که بر کناری وکلای انتخاب شده به چه صورتی درآمده است. وکیل منتخب پس از صدور اعتبار نامه انجمن نظار مربوط، فقط سروکارش با مجلس شورا متشکله است. تنها مجلس باید درباره او نظر بگیرد و او را نپذیرد یا رد کند و اگر هم استعفا داد باز هم مجلس است که باید استعفای او را بپذیرد یا رد کند. وضع انتخابات متوقف، از نظر قانون بغرنج تر است.
یک مسأله ای در فقه است که عبارت از حلّ احرام باشد. چون شخصی با شرایطی مقرر برای حج یا عمره محرم شود در حال احرام میماند تا طبق دستور مقرری از حال احرام خارج شود و در غیر این صورت به هیچ عنوان از وضع احرام منعقد بیرون نمیآید. قریب صد نفر نمایندگان دوره بیستم مجلس احرام زیارت کعبه آمال خود و ملت را که مجلس شوراست بستند و چگونه این پیوند را گسستند. در این موضوع هم معماهای متعددی وجود دارد که حل صحیح آن را باید به تیغ برنده حضرت عباس حواله کرد. ما نقش منفردین را در انتخابات و مجلس شورای در قسمت هشتم این نامه ان شاءالله بیان میکنیم.
زبان اجانب
(تجدد ایران، ش 125، پنج شنبه 8 دی ماه 1339، ص 1، 3)
سید مرتضی برقعی
در دو سه هفته اخیر دو یادداشت تحت عنوان «یک نامه سرگشاده» نوشته محمد باقر کمرهای در آن روزنامه طبع شده بود که وقتی مطالعه کردم غرق تعجب شدم که چرا شخصی، آن هم در جامه روحانیت چنین سخن پراکنی کرده و بر ضد اسلام سروصدایی راه بیاندازد. اگر این مقاله را یک نفر محصل، یعنی جوان امروزی مینوشت آن قدرها مهم نبود. لکن در این لباس بودن و این گونه جملات بر روی کاغذ آوردن از انصاف و حقیقت بدور است و آن را جز غرض و دشمنی با دستورات و قوانین اسلام چیز دیگری نمیتوان دانست.
نویسنده در تمام مقاله خود، هدفی را دنبال کرده که نه تنها بزرگان و پیروان اسلام اکثریت با آن مخالفند بلکه کلام چنین اشخاص را پوچ و بی اساس دانسته و در برابر این نوشتهها جز پوزخند و تمسخر جواب دیگری نمیدهند. این گونه اشخاص هر روز آهنگی ساز میکنند و نظریه خود را با چند جمله توخالی در معرض افکار عمومی یا به قول خود روشنفکران میگذارند تا به این واسطه شهرتی در بین مردم پیدا کنند. غافل از آن که به این نحو فکر در طلبش بیخبرانند.
نمیدانم این بیماری از کی و کجا در مردم ایجاد شده که برای نیل به آمال و آرزوهای خود قوانین آسمانی را منکر میشوند و علیه آن به مبارزه قلمی میپردازند و نمیدانند که سخن باید آزمایش شود.
آثار شوم فساد خارجی در زندگی ما مردم مسلمان رسوخ کرده اگر متوجه نشده و جلوی تهاجمات را نگیریم و ریشه مقاصد ناروای آنها را از بیخ و بن برنکنیم باعث خرابیها و فساد بیشتر خواهد شد.
ما هیچ مخالفت نداریم که از دستورات اکید اسلام مشورت کردن است و در قرآن هم چنین سورهای هست و به آن اعتقاد داریم، اما اینها چه ربطی به شرکت زنان در امور اجتماعی دارد؟
اسلام همکاری و همفکری مردان را با جنس متضاد «زن» در موارد عدیده منع کرده اما این آقا در جای دیگر مقاله خود میپرسد، چرا زنها بر خلاف نص قرآن باید از انتخاب کردن و کیل و انتخاب شدن محروم باشند و از این ستمهای ناروا به قول خودش شکایت دارد.
اوّلا در قرآنی که ما مسلمانها به آن اعتقاد داریم چنین آیهای که تصریح بر این موضوع باشد وجود ندارد و هیچ کدام از مفسّرین، چه شیعه و چه سنی، اخباری از ائمه و معصومین ما در تفاسیر خود ذکر نکردهاند که صریحاً و یا به کنایه بیانی راجع به این امر داشته باشد.
و در ثانی چون به تجربه برای فلاسفه اسلامی و غیر اسلامی ثابت شده است که زن صلاحیت شرکت در امور اجتماعی آن هم یک امر خطیری مثل انتخابات را ندارد در این صورت قانون اساسی اجازه شرکت و دخالت را به آنها نداده است.
میگوید چه اشکالی دارد زنی با چادر و چارقد بیاید و رأی خود را در صندوق بیندازد. گویا جمعیتها و انجمنهای زنان را به چشم خود ندیده و نخواسته است چگونگی آنها را بیان کنند.
آقای کمرهای باید بداند در صد اسلام بانوان خاندان رسالت همیشه و در همه از دخالت در اموری که به مردان مربوط بود کنارهگیری میکردند مگر در دو مورد. جایی دیگر سراغ نداریم که برای احتجاج و خطابه در مجالسی شرکت کرده باشند. یکی آن که بعد از رحلت رسول اکرم، فاطمه ـ علیها السلام ـ برای احقاق حق و روشن کردن امر مشتبه شده بر مردم آن هم از فرط ضرورت شکایت خود را به مجمع عمومی برد. دیگر بعد از واقعه عاشورا که زینب ـ سلام الله علیها ـ برای روشن کردن خلافکاری و طغیان ظلم دستگاه اموی سخنانی در بنی راه گوشزد مردم کرد. آن وقت به بیعت کردن زنان در اوائل اسلام تصریح میکند و نمیداند که بیعت آنها جنبه سوگند و وفاداری به دین را داشته نه آن که زنها خود را در اجتماع مردان شرکت داده باشند، برای حل و فصل امور.
باری نظریات این آقا هر کدام بحثی جداگانه می خواهد. اگر وقتی بود ان شاءالله در شمارههای آینده خواهیم نگاشت. و در خاتمه هم به این نویسنده تذکر میدهم که از مرکب غفلت فرود آی و بدان، در همه حال خدای یگانه پشتیبان رسوم عقلایی اسلام است.
بانوان و انتخابات
(تجدد ایران، شماره 126) ص 1 ، 4
نگارش سید اسدالله روحانی زاده (مدیر روزنامه حبل المتین ایران)
اذا فسد العالم فسد العالم
به نام خداوند بخشنده بخشاینده.
آقای مدیر! گاهی شخصی در این دوره وانفسا با صحنهسازیهایی روبرو میشود که حقیقتا هاج و واج میماند...
نگارنده از آنجا که علاقه مفرط به قرائت روزنامه تجدد ایران از نظر تنوّع مقالات که اکثرا وسیله نویسندگان مبرّز تهیه میشود، همه مطالب آن را میخوانم.
چند هفته است که آقای محمد باقر کمرهای در مقالات تقدیمی به آن جریده شریفه تحت عنوان نامه سرگشاده مطالبی مینویسند که باعث تأثیر نگارنده و هر فرد مسلمان معتقد و با ایمان گردیده. تأثیر حقیر از این جهت است که اگر این شخص آقای شیخ محمد باقر کمرهای همان کمرهای باشد که در درس شیخ الاکبر آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمت الله علیه) حاضر میشد حقیقتا جای تأسف و تأثر است که شرکت و آزادی زنان در انتخابات را فتوا داده از نظر مقام علمی و کتبی که تألیف نموده و حاضر است شک و ظن دارم که این آن کمرهای باشد.
ولی به هر حال، هر که باشد، ناچار چون اقدام به عملی کرده که منهیات صریح دینی دارد و این بحث واجب کفایی نیست که تنها به جواب خداپسندانه دانشمند محترم آقای انصاری بتوان اکتفا نمود، بلکه فتوای! آقای کمرهای هر مسلمان متدین و مکلفی ناراحت و عصبانی کرده و توده مسلمانان چه مرد و چه زن، یعنی آن بانوانی که او را موظف مینماید که علیه ایراد ایشان از حق مشروع خود و صاحب شرع مقدس اسلام که در اثر زحمات و زجرها و ستمهای منافقین و معاندین که آنها نیز به تحریک دربار امپراتوری عظیم روم برای تخریب پایه دین اقدام میکردند و امروز هم اجازه ساختن یک مسجد در مقابل هزاران کلیسا به مسلمانان در آن مکان و دیار ندادهاند! و به وسائطی که در دست دارند به اغفال و تطمیع عدهای از مسلمانان نماها به طور غیر محسوس و دقیقا مشغول و هر کس را از راه هوا و هوس و تمایلاتش وارد میسازند و راه کار را خوب میدانند.
از مطلب دور نیفتیم. باری آقای کمرهای اگر همان شخص مورد نظر باشند، میدانند که ابلیس لعین بنا به اعتراف خود به دستیاری چه اشخاص، خلق الله را اغفال و بدام هوس میاندازد و آلت فعل آن کیانند، لیکن همان آلت های فعل در عبادالله مخلصون نمیتوانند مؤثر واقع شوند و چون ضمن مقاله شماره 123 آن روزنامه نام ملکه دنیا و آخرت حضرت صدیقه طاهره (س) امّ الائمه در مورد محاکمه با ابوبکر برده شده که ناچار عرض میشود اولا در مسجد رسول الله (ص) پردهای زدند و حضرت فاطمه (س) برای اثبات حق مالکیت در اسلام و غصب خلافت شوهر بزرگوارش و معرفی آنهایی که پیغمبر درباره آنها نفرین فرموده، ناچار مطالب خود را به سمع مسلمانان رسانید و حقانیت خود را ثابت فرمود (موضوع سخن پراکنی و خطابه و نطاقی و..... نبوده) لیکن من در اینجا یک سؤال فعلا از ایشان دارم که رسول الله (ص) در مقابل چه سؤالی و جوابی فرمود: فاطمه پاره تن من است و برای چه اقدامی پس از آن که آن مرد نابینا از خانه علی بن ابی طالب (ع) خارج شد رسول الله (ص)دختر خود حضرت فاطمه را بوسید و فرمود: پدرت به قربانت و تو پاره تن منی.
به علاوه، درباره آیاتی که در قرآن حدود و حقوق زنان را مشخص و تعیین فرموده چه میگویید؟
من از بیگانگان هرگز ننالم
که بر ما هرچه کرد آن آشنا کرد
شگفت نیست اگر عدهای جوان کم تجربه و بیاطلاع روی هوا و هوس و هوای نفس ایرادی کنند، شگفت آن است که آنهایی که از بیت المال مسلمین ارتزاق میکنند منحرف شوند.
فعلا از نظر این که ستونهای روزنامه زیاده از حد اشغال نشود تا همین جا خاتمه داده و ان شاءالله در شماره های بعد حقایقی چند به نظر خوانندگان عزیز و محترم خواهیم رسانید. (تا سیه روی شود هر که در او غش باشد).
چرا گرفتار افراط و تفریطیم
سرمقاله دوم:
(ش 126 پنج شنبه 15 دی ماه 1339) (به قلم مدیر روزنامه تجدد ایران) (ص 1، 4)
ما چرا این طوریم؟ در موافق گویی و مجیز خوانی راه افراط میگیریم. در اختلاف نظر گرفتار تفریط و غرض...!
در مدیحه سرایی ذلیل و بی مقدار و پست، در کوبیدن حریف اگر فرصت یافتیم کم رحم و بیگذشت. این دلیل ضعف است و نشانه انحطاط اخلاق و زبونی یک قوم...!
موارد خیلی است. من باب مثل آقای کمرهای مردی است معمّر و درس خوانده به اصطلاح روشن فکر و تجدّد خواه، معتقد است که اگر زنان در انتخابات صاحب رأی و نظر باشند بد نیست، آن را مفید و لازم میداند. من با ایشان صحبت کردهام. با این که معترف است که اساسا مسأله رأی و رأی دادن و رأی گرفتن مطرح نیست تا وارد این بحث بشویم که زنها رأی بدهند یا ندهند، مع هذا عقیدهاش همانهاست که نوشته و من به عنوان آزادی فکر و بحث آن را چاپ کردم.
در جواب ایشان نوشتههایی رسیده که غالبا دشنام و ناسزاست که چرا آخوندی در لباس علم چنین و چنان مینویسد...!
این نوشته ها اکثرا جواب نیست، پایه و مایهاش ضعیف و دور از استقلال مینویسند، به شاخ و برگهایی میپرند که ضرورت ندارد. فرض کنیم آقای کمرهای چپ گو و چپ نویس است. از راست گو و راست نویس برهان و منطق و بالاخره مطلب میخواهیم نه نیش و تعرّض و نزاع لفظی...!
نوشتههایی که در بحث فوق رسیده، آنچه قابل درج است، از لحاظ خوانندگان به تدریج میگذرد اما آن شخص که با تلفن به عنوان ناشناس دو بیت از فردوسی و یکی از سعدی در تکدیر و تخفیف زن به قول خودش یادآوری کرد و در شماره گذشته چاپ شد اولا باید توجه کرد که فردوسی و سعدی و سایر گویندگان و شعرا اگر در نظم و نثر چیزی گفته یا نوشتهاند آن نظم و نثر در چه حال و احوال بوده، و ثانیا چرا از فردوسی مثلا این بیت را نخوانیم:
زنان را بود بس همین یک هنر
نشینند و زایند شیران نر
به هر حال احترام و تأثیر عمیق وی در امر اجتماع، مسألهای است محرز و مسلّم. اگر زن نبود بشر کجا بود؟ بی زن زندگی را لطف و ارزشی نیست. اما دخالت در امور اداری و سیاسی کشور و ملتی که چنین اداره میسازد و چنان سیاست پیش گرفته حرفی است مورد بحث و تأمل....
یک نامه سرگشاده (8)[21]
روزنامه تجدد ایران ش 126 ، 15 دی 1339
نقش منفردین در انتخابات و مجلس
راجع به جوابیه شرکت بانوان در انتخابات مندرجه در شماره 125 آقای عزیزم من با زبان خودمان که عقل و قرآن است موضوع را کاملا ثابت و مدلّل کردم. نیازی نبود که شما با زبان اجانب آن را تأیید کنید. من افتخار دارم که زندگانیم چون آینه صاف است و چون طلا پاک. به دست خود کار میکنم و به دندان خود میخورم تا حق را بگویم و به شما سفارش میکنم بیشتر درس بخوانید و عمیقتر مطالعه کنید و با چشم بازتری به اسلام و جهان نگرید.
گرچه کاندیداهای منفرد در انتخابات و در مجلس نمیتوانند برنامه ورزیده و سنجیده کاندیدای خوبی را داشته باشند و در مجلس هم قدرت به تصویب رساندن برنامه شخصی خود را در صورتی که تنظیم کرده باشند ندارند، ولی در کاندیدای منفرد دو خاصیت موجود است که از نظر پارلمانی مورد اهمیت است.
1 ـ دقت در انتقاد ـ یکی از اصول مؤثر پارلمانی در محیط آزادی وجود اقلیت است. خاصیت اقلیت در مجلس شورا این است که وقتی قانونی مورد بحث میشود و اکثریت از آن طرفداری میکند در جامه معشوقه اکثریت جلوه مینماید، علاقه و عشقی که بدان پدید میآید عیوب و نواقص آن را زیر پرده میکند. این خاصیت طبیعی علاقه و عشق به هر موضوعی است. روی همین اصل مَثَلهایی به وجود آمده. در زبان عرب این شعر ضرب المثل است: و عین الرضا عن کل عیب کلیلة - و لکن عین السخط تبدی المساویا. یعنی نگاه از روی پسند و شیفتگی از درک هر عیبی ناتوانست ـ ولی نگاه از روی خشم بدیها را پدیدار میکند.
در زبان پارسی هم این ضرب المثل معروف است: که جوان را نبر زن بگیرد، و پیر را نبر خر بخرد. چون شبق [شهوت] جوانی پردهای است روی عیوب زن و نیاز شدید پیر به وسیله سواری پردهای است روی عیوب مرکب سواری. بنابر همین اصل اقلیت مخالف که از علاقه و شوق موفقیت نسبت به قانون مورد بحث بر کنار است، بهتر میتواند عیوب آن را درک کند و آن را مورد انتقاد قرار دهد و بدین وسیله اشکالات آن برطرف گردد و این خاصیت در یک وکیل منفرد روشنتر است.
2 ـ بعضی افراد هستند که قدرت ابتکار فکری فوق العاده دارند و افکار آنها در قالب تفکر عمومی که میزان یک تفکر حزبی است نمیگنجد. حزب مظهر یک تفکر عادی محیط است، زیرا توافق افراد هزاری تا میلونی حزب در این زمینه میسر است. نوابغ که دارای فکر فوق العاده هستند در برابر فکر عمومی حزب محکومند. عموم نمیتواند در تفکر با آنها هم افق باشد. و آنها هم نمیتوانند به آسانی فکر بلند خود را به افراد حزب بقبولانند. این گونه افراد در هر ملتی کم و بیش وجود دارند و همین افراد مصدر تحول و تبدل تاریخند. به همین جهت در تاریخ اجتماعی و صنعتی جهان که مطالعه میکنی، روشن است که این نوابغ لیدرهای عصر آینده دوران خود هستند و در عصر خود کمتر مورد توجه عمومی بودهاند. فکر عمومی عصر آینده از نقطه محدود آنها برخاسته و توسعه پیدا کرده.
پذیرش منفرد در انتخابات و مجلس، جایی برای این افراد باز میکند و وسیله بروز افکار عالیه آنها میشود و کسانی که نمیتوانند با سطح عمومی تفکر حزبی هم عنان باشند به صورت منفرد در پارلمانها آشکار می شوند و بسا در زمینه مساعد افکارش مورد پذیرش شوند.
من هم برای انتخابات دوره کنونی مجلس شورای ملی اندیشهای دارم و قصد انجام وظیفه در این رستاخیز ملی را در سر پرورانیدهام.
من در این زمینه یک سلسله نطق های انتخاباتی دارم که در چهار قسمت منظم میشود و یک قسمت آن برنامهای است که در چهارده ماده تنظیم کردهام.
با هر جمعیت و یا فرد وارد در انتخابات که برنامه داشته باشد حاضرم ائتلاف برنامهای کنم. یعنی با تطبیق دو برنامه با آنها همکاری کنم.
یاد آوری این نکته هم لازم است که موضوع انتخابات و برنامه های مربوط به آن باید در چهارچوبه قانون اساسی کشور محدود باشد قانون اساسی پایه کنونی جریان مشروطه و دموکراسی معمولی کشور ایران است.
به عقیده من باید نطقهای انتخاباتی و تبلیغات انتخاباتی هم در چهارچوبه قانون اساسی محدود باشد.
هدف من اشغال کرسی مجلس و استفادههای معمولی نیست بلکه طرح برنامه و اجرای هرچه صحیح تر انتخابات و پی گیری آرمان ملی خود است که ترقی وطن و کشور اسلامی عزیز ایران است به وضعی که یک واحده زنده و مؤثر در جامعه بشریت جلوه گر شود و به جای چشم و ابروی پیکره کلی انسانی که محبوب بزرگ من است بیشتر از من دلبریایی کند.
پاسخ دیگر به نظریه آقای کمرهای
تجدد ایران، شماره 126 ص 1 و 3
به عرض عالی میرساند در شماره 123 پنج شنبه 24 آذر ماه 1339 یک نامه سرگشاده از آقای محمد باقر کمرهای مجتهد به نظرم رسید. دلایلی برای تساوی حقوق زنان مرقوم فرموده بود که پیغمبر اکرم (ص) درباره نبوت خود از خدیجه همسر خودش اظهار عقیده خواسته. یعنی نبوت حضرت را تصدیق کند. اگر زن داخل به اجتماع نمیبود خدیجه را داخل به این موضوع نمیکرد.
جواب: اوّلا ما زن را به کلی از اجتماع خارج نمی کنیم. نبوّت از اصول دینی است. زن و مرد در این باره مساوی است. چطور که در صوم و صلات و حج مساوی هستند واجب است به هر دو. 2 ـ در هرچه از جانب خدا آورده بود در کار او خدیجه وزیر او بود. خدیجه وزارت در امر نبوت دارد.
جواب: این موضوع غیر عقلایی است. در امر نبوّت و قانونگذاری پیغمبر اکرم (ص) با علی بن ابی طالب علیه السلام هم مصلحت نمی کرد. میفرمود: فلان چیز را حرام کردم یا حلال کردم. هیچ کس حق دخالت نداشت (إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى) (سوره النجم آیه 4).
3 ـ در موقع مسافرت پیغمبر اکرم (ص) ، خدیجه در ملاء عام قریش در جماعت شرکت میکرد.
جواب: مسافرت زن را کدام از علمای اسلام حرام فرمود. اگر از نامحرم محفوظ کند خود را، چه مانع دارد. زنها در زمان ما هم مسافرت میکنند. فقط جهاد زن حرام بود. یعنی زن سرباز نمیشود مثل مردان در جبهه جنگ کند. کدام تاریخ یا روایت دیده شده که از زنان پیغمبر یا از زنان اصحاب در سنگر ایستاده جنگ کردهاند؟ این از عظمت اسلام است که غیرت دارد و خلاصه زن محدود است و مثل مردان نیستند.
4 ـ عمر قصد خانه خواهر و داماد خود کرد که خباب بن ارت سوره طه را به آنها میآموخت. الی آخر.
جواب: علمای اسلام کی گفتهاند قرآن آموختن برای زنان حرام است. این که دلیل نمیشود باید زن تحصیل نوشتن و خواندن کند.. قال رسول الله (ص) طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة. مراد از علم فریضه است نه این که مثل زمان ما زنان هر روز یک نامه به یک عاشق همکلاسی خود بنویسند.
5 ـ در سایه کوه عقبه زنان و مردان به پیغمبر اسلام بیعت کردند. چندین بانو شرکت در بیعت کردند.
جواب: در جواب اوّل گفته شده که زنان در تکلیف شرعی با مردان شراکت دارند. امر نبوت هم از تکلیفات است.
6 ـ جمعی از بانوان مسلمانان در غزوه خیبر با رسول خدا (ص) شرکت کردند و پیغمبر به آنها هم از غنیمت خیبر بهره داد.
جواب: در جواب سوم گفته شد برای پرستاری زخمداران زنان خدمت میکردند و مانعی ندارد نه برای جهاد مثل مردان. غنیمت هم داده می شد. زنان هم در آنجا زحمت کشیدهاند، خدمت کردهاند. مزد لازم است. کدام از علمای اسلام گفته زن را اجیر بگیرید مزد ندهید یا اجرت مثل ندهید؟
7 ـ بعد از فتح مکه از زنان پیغمبر بیعت گرفت.
جواب: این هم ذکر شد. امر نبوت از تکلیفات است. زن هم در این باره مکلفه است. فرق ندارد.
8 ـ در غدیر خم مرد و زن با علی بیعت کردند.
جواب: موضوع امامت است. امامت هم اهمیت دارد.
9 ـ پیغمبر اسلام قصد سفر میکرد. میان زنهای خود قرعه میکشید. نام هر کدام اصابت میکرد او را همراه خود میبرد.
جواب: اینها تکرارات است. ما گفتیم که مسافرت زن با شوهر خود چه مانع دارد.
10 ـ عرب در جاهلیت تمام حقوق بانوان را لگدمال کرده بود برای آنها حق حیات هم معتقد نبود با افتخار دختران نوزاد را زیر خاک میکرد و نگهداشتن دختر را ننگ و عار میشمردند.
جواب: بلی درست است. عرب حق زنان را ضایع کرده بودند. اسلام حقوق زن را محترم شمرده، کسوت، نفقه، ارث، دیه قتل الی آخر. خیر الامور اوسطها نه افراط و نه تفریط. نه مثل عرب در جاهلیت در زیر خاک کنند نه زمان ما که در مستراح رفتن هم از زن اجازه بگیرند.
11 ـ اسلام بانوان را شریک اجتماع کرد و همدوش مردان تا مقام بیعت کرد.
جواب: در مقام بیعت درست است نه در همه چیز.
12 ـ فاطمه زهرا خود را فدا کرد برای دفع فشار ارتجاع از بانوان.
جواب: فاطمه زهرا از علی بن ابی طالب دفاع میکرد. قضیه امامت اهمیت دارد. میخواست .... ارتجاع را به عالم بفهماند. چون اساس دوازده امام را فاطمه (س) میخواست مستقر کند و کرد. قضیه امامت خارج از ما نحن فیه است.
بانوان و انتخابات
(تجدد ایران شماره 127 ص 1، 3) (22 دی ماه 1339).
شیخ محمدعلی انصاری واعظ
به طوری که خوانندگان محترم اطلاع دارند و خاطر مبارکشان مستحضر است، چندی است در روزنامه تجدد ایران تحت عنوان نامه سرگشاده به قلم آقای محمد باقر کمرهای در تساوی حقوق زن و مرد و لزوم شرکت زنان در انتخابات مقالاتی تنظیم و منتشر میشود که برای اهل دین و غیرت و مردم با شعور موجب نهایت تعجب و کمال تأسف است. نامبرده مداخله زنان را در امر انتخابات اجرای عدالت اجتماعی میداند و به اصطلاح آزادی زنان و لزوم شرکت در کلیه امور اجتماعی را رسما فتوی داده است و تعجب در ایران است که مشار الیه اخیراً درد دین و حس وطن خواهی پیدا کرده و به عنوان دلسوزی و پاک کردن لکه رسوایی از چهره مسلمین مداخله بانوان را در امور مهم اجتماعی ضروری میداند و حال آن که در مقاله گذشته عرض شد که اسلام طی قوانین عادلانه جامعی حدود وحقوق همه را معلوم و درخور استعداد و شایستگی هر کس معین فرموده است و احتیاجی به تصویب و تثبیت قانون مجددی نیست و تا حدی که مصلحت بوده اسلام به بانوان آزادی داده است و در هیچ یک از مذاهب مختلفه عالم و مسلکها و مرامهای سیاسی به این اندازه برای زنان حق و ارزش و اهمیت قائل نشدهاند. و نظریه آقای کمرهای حکایت از بی اطلاعی وی میکند و علاوه بر عدم مصلحت عمومی با نظریه اسلام و قرآن نیز به کلی مغایر است. یعنی در اسلام تشویق زنان و دختران بیگناه به بی بند و باری و اعراض از وظیفه مقدس طبیعی و دینی و معرفی و تقلید از رقاصهها و ستاره های هالیوود و هجوم به نمایش خانهها و مراکز رقص و فساد و فحشا و قطع نسل و سیه روزی ابدا تجویز نشده است و حقا نباید عقیده و سلیقه شخصی را به نام اسلام جلوه داد و دور از انصاف است کسی در لباس اسلام و روحانیت باشد و خلاف انتظار، به اسلام و روحانیت خیانت کند.
آری روحانی حقیقی باید حامی و مدافع از اسالم و قرآن و نگهبان ناموس دین و سنن سید المرسلین (ص) و پشتیبان حیثیت و شرافت و استقلال و منافع مسلمانان و بالاخره شریف و خداپرست و بیدار و متقی و پارسا باشد. مسلمانان در حقیقت این افراد را روحانی می دانند و افکار این درسته را محترم میشمارند و برای این درست ارزش قائلاند و بس.
امروز مسلمین بیدارند. محال است کسی بتواند اغراض شخصی و نقشه های سیاسی خود را در قالب دین و قرآن بر جامعه تحمیل نماید.
آقای محترم! برای اثبات نظریه شما از نظر اسلام و قرآن دلیلی موجود نیست. شاید نظر شما به زنان افسار گسیخته اروپای کنونی، پیروان حضرت مسیح و قانون مسیحیت در دنیای کنونی است که خوشبختانه مسیحیت را شریعتی باقی نمانده تا تکلیف و دستور و مقام و ارزشی درباره آنها منظور باشد و تمام مفاسد دنیای کنونی مسیحیت که بدبختانه اثرات شوم آن به سرتاسر جهان اسلام سرایت نموده است در اثر تحریف کتاب و شریعت حضرت عیسی است. مسلمانان مخصوصا زنان مسلمه باید بدانند راه و روشی را که زنان مسیحی اروپا در هر عصر و زمانی داشته و اکنون دارند متکی به وحی الهی و آیین آسمانی نبوده و نیست. بلکه یک سلسله مقررات و قوانینی است که از مغزهای یک عده از کشیشان دنیا پرست و جاه طلب آنها که یک آیین منقرض را وسیله رسیدن به اغراض شخصی قرار دادهاند تراوش نموده. برخلاف زنان مسلمان که از صدر اسلام الی زماننا هذا تابع مقررات و قوانین محکم قرآن و شریعت غرّای احمدی (ص) بوده و تا آن زمان که سیاست بیگانگان در مسلمین نفوذ نداشت از دین و آیین خود سرپیچی ننموده بودند و تا وقتی عوامل اجباری نباشد هیچ فرد با ایمانی از حقیقت ووجدان خود منصرف نمیشود و با هر نغمهای که مغایر با فطرت و دین باشد جدا مخالف است. منتهی وضع هرج و مرجی را که به نام آزادی به وجود آوردند بیبند و باری و فضولی را جزء واجبات قطعی شناخته و همه کس همه کاره است.
رونامه نویس بی سواد فتوا در دین میدهد، وکیل دادگستری ادعای پیغمبری میکند، معلم موسیقی تفسیر قرآن میگوید و روحانینما به نام دلسوزی تیشه به ریشه دین میزند. بحمدالله همه در جمیع علوم و فنون متبحر و برای دخالت در تمام شؤون اجتماعی آزادند!
مثلا اگر روزنامه نویسی که یک سطر قرآن را درست نمیتواند بخواند یکی از احکام مسلم قرآن را انکار یا تحریف نموده و به کتاب آسمانی 650 میلیون مسلمان حمله و اهانت کند آزاد است و یا للعجب که اگر به حسب انجام وظیفه پیشوای مسلمانان بگوید میفروشی ممنوع است و به نص صریح قرآن بانوان باید محفوظ باشند یا قمارخانهها باید برچیده شود، یا فرق ضاله حق تبلیغ و تظاهر ندارند، چون این انتقاد مخالف با ذوق و سلیقه مادی و شهوی است می گویند آخوند را به سیاست چه؟
دیگری میگوید کجای قرآن نوشته سومی گریبان چاک میزند که چرا ملت را به قهقرا میبرید و هکذا....
به هر حال از مطلب دور نشویم. اگر افرادی بخواهند زنان، علاوه بر کارهای سنگین خانهداری و قطع نظر از کسالتهای روحی و جسمی ماهیانه، هم آبستن شوند، هم بزایند، هم شیر دهند، هم فرزندان رشید سالمی تربیت کنند، هم در ادارات خدمت کنند، هم شوفری کنند، هم شوهردار باشند، هم خلبان باشند، هم کشتیبان شوند، هم وسیله سرگرمی و هم اسباب انس و عیاشی باشند، این رویه با هیچ منطقی جور در نمیآید و این چنین زننی را خدا هم نیافریده است.
(در اینجا بخش نهم مقاله کمرهای با عنوان: یک نامه سرگشاده (9) در روزنامه تجدد ایران شماره 127 ص 1، 4 و تیتر فرعی: ائتلاف و همکاری در انتخابات زمینه نطق های انتخاباتی روزنام
بدون نظر