رفتن به محتوای اصلی

رضاخان سوادكوهي-میرپنچ-رضاشاه پهلوي(1294 - 1363 هـ = 1877 - 1944 م)

رضاخان سوادكوهي-میرپنچ-رضاشاه پهلوي(1294 - 1363 هـ = 1877 - 1944 م)

رضاخان سوادكوهي-میرپنچ-رضاشاه پهلوي(1294 - 1363 هـ = 1877 - 1944 م)
محمدرضا پهلوي-شاه(1337 - 1400 هـ = 1919 - 1980 م)







رضاشاه
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
نوشتار(های) وابسته: پادشاهی رضاشاه پهلوی
Shir & Khorshid1.svg رضاشاه پهلوی Shir & Khorshid1.svg
Reza shah uniform.jpg
جایگاه پادشاهی ایران
دودمان پهلوی
تاجگذاری ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی
تهران، کاخ گلستان
زادروز ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ خورشیدی
ایران، مازندران، سوادکوه، آلاشت
پایان پادشاهی ۳ شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی
درگذشت ۴ مرداد ۱۳۲۳ خورشیدی (۶۶ سال)
آفریقای جنوبی، ژوهانسبورگ
نام پدر عباسعلی داداش‌بیگ
شاهنشاه پیشین احمدشاه قاجار
شاهنشاه پسین محمدرضاشاه
دین اسلام، شیعه دوازده امامی
همسران مریم سوادکوهی، تاج‌الملوک آیرملو، توران امیرسلیمانی، عصمت دولتشاهی
فرزندان همدم‌السلطنه، شمس، اشرف، محمدرضا، علیرضا، غلامرضا، عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، فاطمه، حمیدرضا
وزیران سرشناس محمدعلی فروغی، حسن مستوفی، مهدی‌قلی هدایت، محمود جم، احمد متین دفتری، رجبعلی منصور
عناوین
رضاشاه پهلوی
Imperial Coat of Arms of Iran.svg
عنوان مرجع اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه[۱]
عنوان گفتاری اعلی‌حضرت همایونی
رضاشاه کبیر
عنوان دیگر در پیش از پادشاهی:
رضا سوادکوهی، رضا قلدر، رضا پالونی، رضا شصت‌تیر، رضا ماکسیم، رضاخان، رضاخان میرپنج، سردار سپه

رضا پهلوی (زادهٔ ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ در آلاشت، سوادکوه، مازندران – درگذشتهٔ ۴ مرداد ۱۳۲۳ در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی) معروف به رضا سوادکوهی، رضاخان، رضاخان میرپنج، رضا شصت‌تیر،[۲] رضاخان سردارسپه و پس از آن رضاشاه، نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ خورشیدی و پادشاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی و بنیان‌گذار دودمان پهلوی بود. پادشاهی رضاشاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران نظام پهلوی بود.[۳][۴] او در آلاشت سواد کوه به دنیا آمد. وی دوران خردسالی را در فقر گذراند. از نوجوانی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان تهران را اشغال کردند.[۵] رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد. در ۳ آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری گمارده شد و ابتدا تلاش ناکامی در جهت جمهوری‌خواهی کرد؛ ولی در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید. سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیا وی مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به ولیعهدش شد. سه سال بعد در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت.[۴]

پادشاهی رضاشاه شاهد ایجاد نظم نوین بود.[۶] مدافعان رضا شاه او را پدر ایران نوین می‌دانستند.[۷] کسی که توانست نهادهای مدرن را در ایران تأسیس کند از دانشگاه تا ارتش و از دادگاه تا راه‌آهن.[۷] از سویی دیگر مخالفان رضا شاه او را مسئول بر باد رفتن مشروطیت در ایران می‌دانند و معتقدند اگر چه پهلوی اول توانست نظام حکمرانی به ظاهر مدرنی تأسیس کند اما دموکراسی و مجلس و انتخابات و آزادی را در ایران نابود کرد.[۷]

او برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامه‌های مستقل را بست، مصونیت پارلمانی را از نمایندگان گرفت و احزاب سیاسی را از بین برد. او با تبدیل مجلس به نهادی مطیع و تشریفاتی توانست وزرای دلخواه خود را تعیین کند. به علاوه وی با پشتیبانی دربار به مصادره زمین‌های حاصل خیز مازندران پرداخت و به زودی به ثروتمندترین مرد ایران تبدیل شد.[۸] حزب تجدد که صادقانه از رضاشاه پشتیبانی کرده بود، نخست جای خود را به حزب ایران نو و سپس حزب ترقی (سازمانی به تقلید از حزب فاشیست بنیتو موسولینی و حزب جمهوری‌خواه مصطفی کمال آتاترک) داد؛ ولی همین حزب ترقی نیز به زودی به گمان اینکه اندیشه‌های خطرناک جمهوری خواهانه دارد برچیده شد.[۹] او با به دست آوردن قدرت بلامنازع، اصلاحاتی اجتماعی را آغاز کرد. رضاشاه در دوران قدرت، اصلاحاتی انجام داد که هرچند قاعده‌مند نبود، نشان می‌دهد که وی خواهان ایرانی بود که از یک سو رها از نفوذ روحانیون، دسیسه بیگانگان، شورش عشایر و اختلافات قومی، و از سوی دیگر دارای موسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد و شاغل در بیرون از خانه، ساختار اقتصادی نوین با کارخانه‌های دولتی، شبکه‌های ارتباطی، بانک‌های سرمایه‌گذار، و فروشگاه‌های زنجیره‌ای باشد. او برای رسیدن به هدفش (بازسازی ایران طبق تصویر غرب) دست به مذهب‌زدایی، برانداختن قبیله‌گرایی، گسترش ملی‌گرایی، توسعه آموزشی و سرمایه‌داری دولتی زد.[۱۰]

اگر چه رضا خان با پشتیبانی انگلستان و با کودتا در عرصه سیاست ایران رخ نمود اما رضا شاهی را مدیون پشتکار و اراده ای بود که در نظم دادن به امور در سمت سردار سپه ای و نخست‌وزیری داشت.[۷]
محتویات

۱ لقب‌ها
۲ زندگی‌نامه
۲.۱ آغاز زندگی و نوجوانی
۲.۲ در بریگاد قزاق
۲.۳ کودتای سوم اسفند
۲.۴ سردار سپه
۲.۵ نخست‌وزیری و جمهوری‌خواهی
۲.۶ رسیدن به پادشاهی
۲.۷ سال‌های نخست پادشاهی
۲.۸ تنها سفر خارجی رضاشاه
۲.۹ اقدامات رضاشاه
۲.۱۰ تبعید شدن در شهریور ۱۳۲۰
۲.۱۱ دوران تبعید
۳ منش و بینش
۳.۱ زبان
۳.۲ دین
۳.۳ دانش و مطالعات
۳.۴ میهن‌پرستی
۳.۵ سیاست خارجی
۳.۶ پارانویا
۳.۷ خودکامگی
۳.۸ زنان
۳.۹ دارایی و ثروت
۴ پس از مرگ
۴.۱ کشف پیکر مومیایی منسوب به رضاشاه
۵ نگارخانه
۶ جستارهای وابسته
۷ پانویس
۸ منابع
۹ برای مطالعه بیشتر
۹.۱ زندگی‌نامه و خاطرات
۹.۲ تاریخ‌نگاری
۹.۳ اسناد
۱۰ پیوند به بیرون

لقب‌ها
شناسنامه رضاخان که در سن ۴۲ سالگی وی برایش صادر شده‌است.

رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده‌است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و به دست گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» (پیش از این نام خانوادگی در ایران رایج نبود؛ رضاشاه برای نخستین بار استفاده از نام خانوادگی را اجباری کرد)[۱۱] شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد.[۴][۱۲] او همچنین با نام رضاخان امیرپنجه مازندرانی هم شناخته می‌شد.[۱۳][۱۴]
زندگی‌نامه
آغاز زندگی و نوجوانی
زادگاه رضاشاه در آلاشت

رضا در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی داداش‌بیگ سوادکوهی، یاور فوج سوادکوه بوده‌است.

محل زندگی‌اش در کودکی به عنوان «زادگاه بنیان‌گذار پهلوی» نامیده می‌شد و امروز، موزه مردم‌شناسی شهرستان آلاشت است. این منطقه آلاشت در فهرست آثار ملی کشور به نام محله قدیمی آلاشت به شماره ۸۶۷ ثبت ملی شده‌است.[نیازمند منبع]

مادرش نوش‌آفرین آیرملو او را زمانی که کودک شیرخواره‌ای بود از شهرستان سوادکوه به تهران آورد.[۱۵]

رضا شاه در سفرنامه مازندران اصالت خانوادگی خود را سوادکوه مازندران معرفی می‌کند.

دو دستنویس منسوب به رضا شاه بر جای مانده که به سفرنامه مازندران و سفرنامه خوزستان موسوم است. سفرنامه مازندران در سال ۱۳۵۵ توسط مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی پهلوی در تهران به چاپ رسیده‌است. رضا شاه پهلوی در سفرنامه مازندران، اصالت پدری و نیاکانی خود را به مازندران و سوادکوه رسانده و از آنجا با عناوین «مسقط الراس» و «خانه» و «وطن خود» و مرقد اسلاف و اجداد و نیاکانش یاد کرده‌است. اهمیت این منبع در آن است که چاپ اولش در سال ۱۳۰۵ توسط خود رضا شاه و چاپ دومش در دوران پهلوی دوم و با تأیید دربار و توسط یکی از مراکز درباری به چاپ رسیده و از این حیث منبع موثق می‌باشد.[۱۶]