] و مسلمان شده و به تهران آمده و از پیرامونیان شادروان طباطبایی بهشمار میرفت و با دستور خود با کشیشان و دیگر بحثهای دین و کیش میپرداختهاست و در روزنامه اش نیز بیش از همه گفتگوهای کیشی را دنبال میکردهاست.»[۱۰]
تدین به مدیری و صاحب امتیازی فخرالاسلام در تهران تأسیس و در جمادیالاول ۱۳۲۵ هـ.ق. منتشر شد. نوع انتشار روزنامه هفتگی بود و شمارة ۲ سال اول در تاریخ شنبه ۲۸ / جمادیالاول/ ۱۳۲۵ق. منتشر شد. تدین در ۴ صفحه به قطع ۴/۳ ۶ * ۱۲ سانتیمتر، با چاپ سربی (مطبعه شرقی) طبع و توزیع میشد. در زیر عنوان هر شماره، روزنامه بدین شکل معرفی شدهاست: “ جریدة ملی، مذهبی، اخباری، سیاسی، تاریخی، اخلاقی، علمی، اقتصادی، سؤالات مذهبی از هر کس درج و جواب میگوید و هفته دو روز زبان توره و انجیل درس و قانون مناظرة دینی تعلیم میدهد. مندرجات روزنامه عبارت است از: مقالات مختلف راجع به فواید مشروطه و آزادی و قسمت مختصری از اخبار ولایات؛ و نیز در هر شماره مقالات مذهبی دربارة دین اسلام و مسیح و مطالب دینی دیگر از این قبیل چاپ گردیدهاست. این روزنامه تا جمادیالثانی ۱۳۲۸هـ. ق. چاپ و منتشر شد و بعد از آن چاپ آن متوقف گردید. فخر الاسلام در آغاز مشروطیت از پیروان طباطبایی بود و به دستور وی با کشیشان به مباحثات نظری و مذهبی میپرداخت و این گفتگوها را در روزنامه اش به چاپ میرساند.[۶]
منابع
زندگینامه فخر الاسلام، فاش نامه فاراقلیطParaclete (قسمت اول) :: پژوهشی پیرامون مسیحیت :: maseeh.ir
فرهیختگان تمدن شیعه:اطلاعات شخصی عالمان
انیس الاعلام(محمد صادق فخر الاسلام)
مجله هفت آسمان - شماره 19 - فخرالاسلام
ایکنا - آشنایی با میرزا «محمدصادق ارومی» ملقب به فخرالاسلام
Mashroutiat- Homepage
فخرااسلام، محمدتقی، "انیس الاعلام، ج ۱، ص ۸–۲۰ خلاصة الکلام فی افتخار الاسلام، مقدمه دوم. "
علما و مشاهیر سنقری-آیت الله حاج شیخمحمدعلی حائری سنقری قسمت دوم | سنقر دات نت
مجلات : گستره جغرافیایی تعامل روشنفکرانه علمای ایران از نهضت تنباکو تا انقلاب اسلامی
کسروی، احمد. تاریخ مشروطیت ایران جلد دوم ص ۲۷۴
ردهها:
اهالی ارومیهافراد ایرانی آشوریتباردانشآموختگان حوزه علمیه نجفدرگذشتگان ۱۳۳۰ (قمری)روزنامهنگاران اهل ایران در دوره قاجارزادگان ۱۲۶۰ (قمری)عالمان شیعهمجتهدان درگذشتهمسیحیان مسلمانشده
محمد صادق فخر الإسلام
اذهب إلى التنقل
اذهب إلى البحث
محمد صادق فخر الإسلام
Fakhr al-Islam.jpg
معلومات شخصية
الميلاد 1240 هـ.
أرومية، State Flag of Iran (1924).svg الدولة القاجارية.
الوفاة 1330 هـ.
طهران، State Flag of Iran (1924).svg الدولة القاجارية.
مواطنة
Flag of Iran.svg
إيران تعديل قيمة خاصية بلد المواطنة (P27) في ويكي بيانات
الحياة العملية
المدرسة الأم حوزة علمية تعديل قيمة خاصية تعلم في (P69) في ويكي بيانات
المهنة قسيس، وكاتب تعديل قيمة خاصية المهنة (P106) في ويكي بيانات
اللغات المحكية أو المكتوبة لهجة آرامية آشورية حديثة، والعربية، والفارسية تعديل قيمة خاصية اللغة (P1412) في ويكي بيانات
تعديل مصدري - تعديل طالع توثيق القالب
موشيه بن يوحنا عرف بعد اعتناقه الإسلام بـمحمد صادق فخر الإسلام (1844 - 1912) قس نسطوري آشوري إيراني الذي اعتنق الإسلام.[1]
ولد في عائلة دينية آشورية نسطورية بالأرومية. ترك كهانة وغادر مسقط رأسه إلى العراق. درس في النجف وأخذ الإجازة في الفقه الشيعي. رحب به ناصر الدين القاجاري ومنحه لقب فخر الإسلام. ردَّ المسيحين في بعض كتبه.[2]
محتويات
1 مؤلفاته
2 المصادر
2.1 وصلات خارجية
2.2 كتب
3 مراجع
مؤلفاته
له عدد من المؤلفات المذكورة في الكتب والمصادر التي ترجمت له، ومنها:[2][3]
أنيس الأعلام في نصرة الإسلام. في مجلدين.
خلاصة الكلام في افتخار الإسلام. سبع مجلدات.
بيان الحق وصدق المطلق. ست مجلدات.
برهان المسلمين.
فارقليطا. رسالة في تحقيق معنى هذه الكلمة.
كشف الأثر في إثبات شق القمر.
السياسة الإسلامية.
وجوب الحجاب وإثبات حرمة الشراب.
تعجيز المسيحيين.
تحفة الأريب في رد أهل الصليب.
تعيين الحدود على النصارى واليهود.
حجة الإلهيين في رد الطبيعيين.
المصادر
وصلات خارجية
الشيخ محمد صادق فخر الإسلام - المعجم الإسلامي
كتب
أعيان الشيعة. محسن الأمين، طبع بيروت - لبنان، تاريخ الطبع مفقود، منشورات دار التعارف.
الذريعة إلى تصانيف الشيعة. آغا بزرگ الطهراني، طبع بيروت - لبنان، تاريخ الطبع مفقود، منشورات دار الأضواء.
مراجع
بُزُرگان و سُخَنسُرايان آذربايجان غربي [عظماء وشعراء أذربيجان الغربية] (باللغة الفارسية) (الطبعة الأولى). ؟. ؟. صفحة 342.
زندگی نامه فخر الإسلام، فاش نامه فاراقلیطParaclete (قسمت ششم) :: پدر مهربان :: پژوهشی پیرامون مسیحیت نسخة محفوظة 03 أكتوبر 2017 على موقع واي باك مشين.
الأمين، محسن. أعيان الشيعة - ج9. صفحة 367.
دانلود کتاب انیس الاعلام
کتاب گرانقدر انیس الاعلام فی نصرة الاسلام نوشته عالم و دانشمند بزرگ جناب محمد صادق فخرالاسلام است که بعد از تشرف این بزرگوار به اسلام به قلم تحریر در آمد. وی در این کتاب سیری را دنبال می کند که ابتدا با سرگذشت زندگی خود آغاز می شود و در ادامه به ترتیب توصیف برخی آموزه ها و مفاهیم کتاب مقدس، نقد و بیان اشتباهات و تحریفات این کتاب و مسیحیت انحرافی ،بشارات کتاب مقدس به رسول اکرم صلی الله علیه و آله می پردازد، و در پایان از جایگاه و شخصیت اهل بیت علیهم السلام سخن می گوید.
و در ادامه می توانید کلیتی از زندگی این عالم برجسته را مطالعه فرمایید. همچنین لینک دانلود این کتاب ارزشمند را می توانید در ادامه دریافت کنید.
جهت دانلود کتاب انیس الاعلام به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
دانلود:
انیس الاعلام جلد 1
انیس الاعلام جلد 2
انیس الاعلام جلد 3
انیس الاعلام جلد 5
نیم نگاهی به سیر زندگی عالم بزرگ جهان اسلام جناب محمد صادق فخرالاسلام رحمه الله...
وی از ابتدای کودکی تحت سرپرستی پدر روحانیش به آموختن احکام و عقاید مسیحیت پرداخت. سپس در زادگاهش به عنوان محصل علوم دینی به طور رسمی در جلسات تدریس عالمان مسیحی حاضر شد. وی نزد استادان مرد و زن مسیحی از فرقه های پروتستان و کاتولیک، به تحصیل علوم دینی پرداخت و کتاب های تورات، انجیل و سایر علوم رایج نصرانیت در آن زمان را به خوبی فرا گرفت.
در دوازده ساله بود که به درجه «قسیسیت» نایل آمد. وی این مرحله از روحانیت را کافی ندانسته، زادگاهش را به قصد واتیکان ترک و بعد از تحمل مشقات فراوان و پشت سرگذاشتن سرزمین های زیاد، به مقصد خود رسید و برای کسب مدارج عالی علوم مسیحیت وارد حوزه علمیه جهانی مسیحیت شد. او در آن مکان به فراگیری احکام، معارف و کسب مراحل معنوی پرداخت.
اقامت او در واتیکان حدود ۶ سال طول کشید و در این مدت علاوه بر تخصص در عقاید و آیین مسیحیت؛ بر اصول و فروع ملل و مذاهب مختلف آن دین و نیز احکام و فروع آن ها احاطه کامل پیدا کرد. وی از شاگردان ممتاز در دوران تحصیلی خود به شمار می رفت و به همین خاطر بسیار مورد احترام و اکرام استادانش بود.
تحصیلاتش در آیین مسیحیت تا هجده سالگی طول کشید. تا این که حادثه ای شگفت منجر شد وی سری از اسرار بزرگ عالم را کشف کند. حادثه ای که راه زندگی علمی، دینی و معنوی او را تغییر داد و او را از کوره راه های انحراف مسیحیت به صراط مستقیم و نورانی اسلام سوق داد و موجبات پذیرش بندگی خداوند یکتا را در او فراهم کرد. وی آن حادثه را چنین نقل می کند:
بعد از ورودم به واتیکان نزد استادان آن دیار به تحصیل علوم مسیحیت پرداختم، به ویژه استادی از فرقه کاتولیک که از نظر موقعیت اجتماعی دارای مقامی والا بود و در زهد و تقوا شهرتی بسزا داشت. از این روی دارای مریدان و پیروان فراوانی از فرقه کاتولیک بود. عوام و خواص از اعیان و اشراف و صاحب منصبان این فرقه نزد او حاضر و هدایای نفیس به او تقدیم می کردند. و از طرفی او از نظر علمی، مراتب عالی را طی کرده و از استادان معروف بود و هر روز صدها نفر روحانی زن و مرد در درس او حاضر شده، از تعلیمات معارف عالی او با اشتیاق کامل بهره می بردند. در میان شاگردان خود، به من عنایت خاصی داشت. از اینرو علاوه بر اظهار محبت نسبت به من، تمام کلید های محل سکونت خود را به من سپرده بود، جز کلید یک اتاق کوچک که تنها نزد خودش بود. از این که کلید آن اتاق کوچک را به من نسپرده بود، در دلم به او بدبین شدم و دائم پیش خود می گفتم: لابد در آن اتاق، اشیاء قیمتی اهدایی را ذخیره کرده است و نمی خواهد من آن ها را ببینم، پس زهد را برای دنیا می خواهد. این احساس درونی خود را هرگز بروز ندادم تا این که روزی استاد کسالت پیدا کرد و درکلاس درس حاضر نشد. مرا طلبید و گفت: به شاگردان بگو من کسالت دارم و نمی توانم در درس حاضر شوم و به آن ها بگو بروند. من از نزدش بیرون آمدم، دیدم شاگردان در مورد مسایل مختلف دینی به مباحثه مشغول هستند تا این که بحث آن ها به لفظ «فارقلیطا» رسید که در انجیل چهارم، باب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶؛ حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ، آمدن او را بشارت داده بود.
هر کس نظری داد و بعد از آن پراکنده شدند. من هم نزد استاد آمدم. گفت: شاگردان در مورد چه بحث می کردند؟ گفتم: موضوعات گوناگون، از جمله لفظ «فارقلیطا» و هر کس نظری داشت. استاد به من گفت نظر تو چیست؟ گفتم: من نظر فلان مفسر مسیحی را بهتر می دانم. گفت تو مقصر نیستی؛ ولی همه آن نظرات دور از واقعیت هستند چرا که حقیقت آن لفظ فقط نصیب راسخان در علم می شود.
اشتیاق درک این حقیقت مرا از خود بی خود نمود و با التماس فراوان، از استادم، تفسیر آن لفظ را خواستار شدم. استادم گریه کرد و گفت: ای فرزند روحانی! تو پیش من عزیزترین مردم هستی و من چیزی از تو مضایقه ندارم. اگر تفسیر آن لفظ را به تو بگویم، از ناحیه مسیحیان، جان من و تو در خطر خواهد افتاد؛ مگر آن که تعهد کنی تا قبل و بعد از زندگی من، نام مرا نبری و تفسیر آن را به من نسبت ندهی چون قبل از مرگم جان خودم در خطر خواهد افتاد و بعد از مرگم، جان خانواده ام. من نیز به اسماء الاهی قسم یاد کردم که این خواسته او را برآورده کنم و به شرط او عمل نمایم. گفت: ای فرزند روحانی! این لفظ، اسمی از اسامی مبارک پیامبر مسلمانان است و به معنی احمد و محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ است. پس کلید آن اتاقی را که فقط نزد خودش نگه داشته بود به من داد و گفت، به آن جا برو و فلان صندوق را باز کن و آن دو کتاب موجود در آن را نزد من بیاور! من نیز چنین کردم. آن دو کتاب به خط یونانی و سریانی و قبل از ظهور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و با قلم بر پوست حیوان نوشته شده بود. گفت: ای فرزند روحانی! بدان که همه عالمان و مفسران و مترجمان مسیحی قبل از ظهور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ قبول داشتند که لفظ «فارقلیطا» به معنی احمد و محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ است؛ آنان بعد از ظهور آن حضرت، تمامی کتاب های تفسیر، لغت و ترجمه های مربوط به این مسئله را به خاطر ریاست و رسیدن به اموال و منفعت دنیوی و یا به خاطر عناد و حسادت، تحریف کرده و بعضی را نیز از بین بردند.
ای فرزند روحانی! دین مسیحیت به خاطر ظهور حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ منسوخ شد و من و بسیاری از روحانیان مسیحی به این حقیقت پی برده ایم؛ ولی از ابراز آن به خاطر مصالحی که در نظر داریم خود داری می کنیم. گفتم: ای پدر روحانی! آیا مرا امر می کنی که داخل دین اسلام شوم! گفت: آری، اگر آخرت و نجات را می خواهی باید دین حق را قبول کنی. و من همیشه تو را دعا می کنم.
چون آن دو کتاب و گفته ها و تأیید های استادم را شنیدم، نور هدایت و محبت حضرت خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ به طوری بر من احاطه پیدا کرد که دنیا و هر آن چه که از مظاهر آن است در نظرم کوچک آمد. در آن لحظه اندیشه ای جز اسلام و پیام آور آن در سر نداشتم؛ از این رو از محضر استادم خداحافظی کرده، در پی حقیقت روان شدم.
محمد صادق، بعد از پی بردن به حقانیت اسلام، واتیکان را به قصد زادگاهش ارومیه، ترک کرد و جز چند جلد کتاب و وسایل شخصی چیزی با خود همراه نکرد. او بعد از زحمات بسیار وارد شهر ارومیه شد و در آن جا شبی به طور مخفیانه به جناب شیخ حسن مجتهد از عالمان مقیم آن شهر دیدار کرد و او را از اسلام آوردن خود آگاه نمود. جناب شیخ حسن مجتهد از این امر خوشحال شد و بنابر درخواست محمد صادق، چکیده ای از عقاید و برنامه های اسلامی را به او تعلیم داد.
بعد از پذیرش رسمی اسلام، مدتی از ابراز آن در بین هم کیشان قبلی خود، خودداری کرد تا مبادا موجب آزار او شوند و یا به خاطر ضعیف بودن اطلاعات اسلامی اش، در مناظره با آن ها عقیده اش به ارتداد کشیده شود، از این رو برای احاطه بر مبانی و اصول عقاید و معارف اسلامی، به تحصیل نزد استادان مقیم شهر ارومیه از جمله شیخ حسن مجتهد پرداخت و علوم مقدماتی حوزه را در آن شهر در اندک زمانی به پایان برد.
سپس در حدود سال (۱۲۸۵ هـ . ق) برای کسب مراحل عالی علوم دینی و کسب کمالات معنوی راهی عتبات عراق شده، و در شهر های نجف، کربلا و سامرا، در محضر استادان و فقیهان بزرگ حاضر شد و فقه و اصول را تا حد اجتهاد فرا گرفت. در دیگر رشته ها نیز همان طور که از آثار وی بر می آید، به ویژه رشته کلام و تفسیر قرآن، احاطه کافی پیدا کرد. از این رو او را دانشمند متتبع، متکلم فاضل، پژوهشگر آگاه، عالم متبحر و ژرف نگر، شبهه شناس، آگاه بر اصول مناظره و دارای اطلاعات گسترده در ادیان مختلف به ویژه مسیحیت و یهودیت معرفی کرده اند.
شیخ محمد صادق، علاوه بر سفر به واتیکان و عتبات عالیات، سفری دیگر به مشهد مقدس نمود. وی در شعبان سال ۱۳۰۴ هـ . ق شهر ارومیه را به قصد مشهد مقدس و برای زیارت حضرت ثامن الائمه ـ علیه السلام ـ ترک کرد.
این سفر، بسیار پر خاطره و طولانی بود و در عین حال منشأ برکات فراوانی شد. او از طریق شهر های سلماس، خوی، ایروان، تفلیس، بادکوبه و ... به آن شهر مقدس سفر کرد. مردم آن شهر ها بعد از آگاهی از ورود او به شهرشان از او استقبال شایانی می کردند و از او درخواست توقف طولانی و ترتیب جلسات وعظ، خطابه و مناظره با اقلیت های مذهبی می نمودند. او بنابر این درخواست ها در هر شهری که وارد می شد منبر می رفت و در مورد معارف و عقاید دین اسلام به سخنرانی می پرداخت. وی علاوه بر آن به وعظ و ذکر مصیبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ اقدام می کردم، و در صورت فراهم بودن زمینه، با عالمان مسیحی مقیم آن شهر ها به مناظره می پرداخت.
نمونه ای از آن توقف ها توقف وی در شهر «سلماس» است. مردم این شهر استقبال گرمی از او به عمل آوردند و چون ماه مبارک رمضان در پیش بود از او درخواست کردند تا در آن ماه مبارک میهمان آن ها باشد و به موعظه آنان بپردازد. او نیز قبول کرده، مردم از بیانات و نصایح او استقبال قابل توجهی کردند به طوری که چند هزار نفر در مجلس وعظ او تجمع می کردند.
در شهر سلماس بود که گروهی از کشیشان، در خانه یکی از اعیان شهر به نام «حاجی احمد دلمقانی» تجمع کردند و از شیخ محمد صادق درخواست مناظره نمودند. شیخ محمد صادق نیز با اطمینان و آرامش خاصی به آنان جواب مثبت داد و همراه علاقمه مندان به مناظره، وارد منزل حاجی احمد دلمقانی شد. در آن مجلس بین کشیش ها و وی مناظره جالب و عجیبی اتفاق افتاد و شیخ محمد صادق با استناد به ادله فراوان از جمله استناد به کتاب های مسیحیان، حقانیت اسلام را اثبات کرد و به تمام گفته ها و دلیل های آنها، جواب قانع کننده و و مدلل داد. در این مجلس بود که یازده نفر از مسیحیان به شرف اسلام مشرف شدند.
شیخ محمد صادق بعد از طی طریق و تحمل زحمات فراوان و اقامت چند ماهه در مسیر راه، بالاخره در تاریخ یازدهم ربیع الاول سال (۱۳۰۵ هـ . ق) وارد مشهد مقدس شد. وی بعد از زیارت حرم مطهر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ مدتی در صحن مقدس رضوی به سخنرانی و تبلیغ معارف دینی پرداخت که چند ماه ادامه داشت. شیخ محمد صادق بعد از زیارت حرم مطهر رضوی ـ علیه السلام ـ مشهد مقدس را به قصد تهران ترک کرد. اواخر شعبان سال (۱۳۰۵ هـ . ق) وارد این شهر شد. عالمان و سرشناسان و مردم متدین و عالم دوست تهران، بعد از آگاهی از ورود آن عالم فرزانه، به استقبال او و همراهانش شتافتند، و تا مدت ها در منزل خود از او پذیرایی نمودند.
ناصر الدین شاه نیز که نام و آوازه او را شنیده بود، جلسه ملاقاتی با او ترتیب داد. در این دیدار بود که این عالم بزرگ از ناحیه شاه قاجاربه «فخر الاسلام» ملقب شد وشاه او را به دفاع از حریم اسلام در برابر القاء شبهات از ناحیه مسیحیان تشویق نمود.
کتاب انیس الاعلام از مجموع آثار به جا مانده از شیخ محمد صادق فخر الاسلام بر می آید، آخرین مقصد او در این سفر طولانی، شهر تهران بوده و او تا آخر حیات پربرکتش در آن جا ماندگار شد و به خدمات علمی و مذهبی اشتغال ورزید.
موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زمانی
اسلام
انیس الاعلام
فارقلیط
فخر الاسلام
مسیحیت
واتیکان
پروتستان
کاتولیک
کتاب مقدس
یهودیت
منبع : wordofgod.blog.ir
کتاب انيس الاعلام في نصرة الاسلام
byمحمد صادق فخر الاسلام
Topics دانلود کتاب انيس الاعلام في نصرة الاسلام, محمد صادق فخر الاسلام, PDF
Collectionopensource
LanguageArabic
موشه فرزند یوحناي قسّيس در كليسا كندى (از مناطق باستاني و مسيحي نشين ايران) ديده به جهان گشود. پدر و اجداد او همگي از روحانيان و كشيشان بزرگ و صاحب نام مسيحى بودند. او از ابتداى كودكى تحت سرپرستى پدرش احكام و عقايد مسيحيت را آموخت، بعد از مدتي به طور رسمى در جلسات تدريس روحانيوني از جمله يوحناى بكير، يوحناى جان، عاژ، تالو و كوركز حاضر شد و كتابهاى تورات، انجيل و ساير علوم رايج مسيحي در آن زمان را به خوبى فرا گرفت
موشه، نوجوان نابغه مسيحي با جديت و اشتياق مراحل علمي را يکي پس از ديگري و به سرعت طي ميکرد به طوري که در12 سالگي به درجه «قسيسيت» [کشیشی] نايل آمد. وى اين مرحله از روحانيت را كافى ندانسته و لذا راهي واتيكان شد و در آنجا به فراگيري سطوح عاليه احكام و علوم مسيحيت و كسب مراحل معنوى پرداخت و از آنجا که از دانشجويان ممتاز دوره تحصيلى خود به شمار مىرفت، بسيار مورد احترام و اكرام استادانش بود. موشه در خلال ارتباطش با يکي از اساتيد پی به حقانیت اسلام برد؛ سپس
واتيكان را ترك و به زادگاهش بازگشت و در آن جا مخفيانه با شيخ حسن مجتهد ديدار كرد و او را از اسلام آوردن خود آگاه نمود. شيخ حسن خوشحال شد و چكيدهاى از عقايد و احکام اسلامى را به او تعليم داد. موشه بعد از اين ديدار غسل کرده و شهادت به اسلام داد و نام محمد صادق را برای خود برگزید
محمدصادق تا مدتى از ابراز مسلمان شدنش خودداري کرد و در اين مدت به تحصيل علوم اسلامي نزد اساتيدي از جمله شيخ حسن مجتهد پرداخت؛ و با هوش و نبوغ سرشارش علوم مقدماتى اسلامي را در اندك زمانى به پايان برد. سپس براى كسب مراحل عاليه دينى و كمالات معنوى راهى عراق شد و در شهرهاى نجف، كربلا و سامرا در محضر فقهاي بزرگ آن زمان حضور يافت و به درجه اجتهاد نائل گرديد. وي در ساير رشتهها نيز همان طور كه از آثارش برمىآيد، به ويژه رشته كلام و تفسير قرآن احاطه كاملى پيدا كرد. بعد از آن به زادگاهش بازگشت و پس از مدتي راهي سفر به قصد زيارت امام رضا عليه السلام شد؛ طي اين سفر از هر شهر که ميگذشت مردم آن ديار که آوازه او را شنيده بودند از وي به گرمي استقبال کرده و مصرانه از او درخواست توقف و ترتيب جلسات خطابه و مناظره با اقليتهاى مذهبى ميکردند. ايشان نيز با سعه صدر بسياري از درخواستها را ميپذيرفتند و در جلسات مناظره با تسلط کامل به زبانهاي عبري و سرياني و استدلالهاي بيشمار از کتاب مقدس، باعث شيعه شدن بسياري از مسيحيان ميشدند، به عنوان مثال در شهر سلماس گروهى از كشيشان، در خانه احمد دلمقانى تجمع كردند و از او درخواست مناظره نمودند. شيخ محمدصادق نيز به آنان پاسخ مثبت داد و همراه افراد زيادي به منزل دلمقانى روانه شد. در آن مجلس مناظره جالب و عجيبى اتفاق افتاد و شيخ محمدصادق با ادله فراوان از كتاب مقدس، حقانيت تشيع را اثبات كرد و به تمام سوالات آنان پاسخهاي قانع كننده و مستدلي داد و فقط در اين جلسه يازده نفر از مسيحيان شيعه شدند
ايشان سرانجام به مشهد رفت و پس از زيارت حرم امام رضا علیه السلام و اقامت چند ماهه در مشهد مقدس راهي طهران شد. ناصرالدين شاه قاجار نيز كه نام و آوازه او را شنيده بود، جلسه ملاقاتى با او ترتيب داد و در اين ديدار ايشان را به فخر الاسلام ملقب ساخت
از مهمترين فعاليتهاي شيخ محمد صادق فخر الاسلام مناظره با روحانيون مسيحى در شهرهاى مختلف به ويژه طهران در سه دهه آخر عمر وى است. او در هر فرصتى بيان شيوا و احاطه فوق العاده اش بر تورات و انجيل و زبانهاي سرياني، عبراني و عربي را به کار ميبست و با روحانيون مسيحي و يهودي به بحث و گفتگوى علمى مىپرداخت و در طي اين مناظرات تعداد خيلي زيادي از مسيحيان را به مذهب تشيع مشرف کرد، تعداد مسيحيان شيعه شده به حدي زياد بودند که بعضي کشيشها ناچاراً مسيحيان را حتي از مکالمه معمولي و کوتاه با او منع ميکردند! وي نه تنها از مواجهه با انحرافات و شبهات گمراه كننده امتناع نميکرد بلكه از آنها استقبال مىكرد، در كتاب برهان المسلمين كه موضوع آن مناظره با مسيحيان است، بيان ميکند: چون خود را در حضور خداوند مديون مىدانم كه حق را آشكار نمايم، همان طور كه براى اين حقير آشكار گشته است، از اين رو در كمال احترام به تمامى قسّيسين و مسيحیان روى زمين اعلام ميکنم هركس طالب نجات است و يا شکي در مباحث ايراد شده اين حقير دارد، برای اثبات آن حاضرم و هركسى كه دستش به من نمىرسد، اگر برای من بنويسد، جواب داده خواهد شد. مقصود اين حقير آن است كه نزاع مذهبى مرتفع شود و حق، ظاهر و هويدا گردد
از ايشان آثار ارزشمندي به يادگار مانده از جمله کتاب انیس الاعلام که به فارسي نگاشته شده و مشتمل بر چندين هزار دليل با استناد به کتاب مقدس مبني بر اثبات حقانيت تشيع و بطلان مسيحيت است که ايشان در اين کتاب با تسلط خيره کننده بر کتاب مقدس و زبانهاي سرياني و عبراني جاي کوچکترين بهانه و گريزي را باقي نميگذارد و به روشني نشان ميدهد که از معصومين عليهم السلام و بسياري مباني تشيع به کرات در کتاب مقدس ذکر شده است. از ديگر آثار او ميتوان به خلاصة الكلام فى افتخار الاسلام، بيان الحق، برهان المسلمين، تعجيز المسيحيين، تحفة الاريب فى رد اهل الصليب، تعيين الحدود على النصارى واليهود، حجة الالهيين فى رد الطبيعيين، السياسة الاسلاميه، رساله فارقليطا و ... اشاره کرد
ايشان خطاب به مسيحيان جهان مىگويد اى برادران، پدران، دوستان و آشنايان، من نيز مسيحى بودم و نزد روحانيان مسيحى تربيت شدم و با پيروان محمّد صلی الله علیه و آله سر جنگ داشتم؛ ولى با الطاف الهى، حقيقت به طور مستدل بر من آشكار شد. شما نيز اى برادران مسيحى راه حق و راستى را قبول كنيد و دست از تعصبات نابجا برداريد، از تقليد كوركورانه پدران و اجداد خود دورى كنيد، ذهن و روح خود را از عناد و لجاجت پاك كنيد، قرآن را مطالعه كنيد و آن را با كتاب مقدس كه مشتمل بر بيش از چندين هزار غلط و اشتباه است مقايسه كنيد، در اين صورت است كه نور هدايت الهى را در قلب خود مشاهده خواهيد كرد
جلد اول - کلياتي درباره مسيحيت و ساختارهاي آن
جلد دوم - نقايص بيشمار تورات و انجيل
جلد سوم - تحريفات فراوان در تورات و انجيل
جلد پنجم - بشارتهاي متعدد تورات و انجيل
Notes
مجلدات اول، دوم، سوم و پنجم
IdentifierAnisolAlaam2
Identifier-arkark:/13960/t6n02bk6r
OcrABBYY FineReader 8.0
Pages344
Ppi300
plus-circle Add Review
comment
Reviews
Reviewer: Moses.ite - favoritefavoritefavoritefavoritefavorite - August 16, 2016
Subject: بسیار عالی
کتاب پر محتوا و تاثیرگذار
Reviewer: Behdad - favoritefavoritefavoritefavoritefavorite - October 19, 2012
Subject: کتاب بي نظير
اين کتاب نه کم نظير بلکه بي نظيره
خداوند باني الکترونيکي کردن کتاب رو مشمول رحمات خاصه قرار بده
انیس الاعلام(محمد صادق فخر الاسلام)نقد مسیحیت توسط یک عالم مسیحی
بدون نظر