بسم الله الرحمن الرحیم
احمد کسروی(1307 - 1364 هـ = 1890 - 1945 م)
احمد کسروی(1307 - 1364 هـ = 1890 - 1945 م)احمد کسروی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
«کسروی» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای افراد دیگری با این نام خانوادگی، کسروی (نام خانوادگی) را مشاهده کنید.
احمد حکمآبادی تبریزی («کسروی» تبریزی)
Kasravi peyman 1312.png
در سال ۱۳۱۲
زادروز ۸ مهر ۱۲۶۹
تبریز، ایران
درگذشت ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ (۵۵ سال)
کاخ دادگستری تهران
علت مرگ ترور
آرامگاه کنار «چشمهآبک» در اطراف امامزاده قاسم شمیران[۱]
محل زندگی تبریز، تهران
ملیت ایرانی
نامهای دیگر سید احمد حکمآبادی
احمد کسروی
شناختهشده برای تاریخنگاری، زبانشناسی، پژوهشگری و نظریهپردازی
دوره قاجاریان، دودمان پهلوی
حزب سیاسی باهماد آزادگان
جنبش ملیگرایی و زدودن خرافات از مذهب
مخالفان بنیادگرایان مذهبی و قومگرایان
دین شیعه در جوانی و سپس پاکدینی[۲]
اتهامها «خداناباوری، ارتداد و محاربه» از سوی برخی اسلامگرایان شیعه[۲]
مکتب پاکدینی
فرزندان حمیده
نفیسه
جلال[۱]
فرُخزاد
بهزاد
مَهین
خُجسته
والدین پدرش «میرقاسم» و مادرش «خدیجه خانم»[۳]
سیّد احمد حُکمآبادی زاده ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز - ترور شده ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود.[۴] وی استاد ملیگرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود.[۵]
احمد کسروی در حوزههای مختلفی همچون تاریخ، زبانشناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامهنگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت.[۶] وی بنیانگذار جنبشی سیاسی-اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانیِ سکولار» در جامعهٔ ایران، موسوم به جنبش «پاکدینی» بود که در دورهای از حکومت پهلوی شکل گرفت.[۷]
احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپسماندگی فکری و علمی» و روشنگری در تمامی وجوه زندگانی بود[۸] وی از آنچه «اوضاع زندگی، خرافهگرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران میدانست انتقاد داشت؛ موضعگیریهای احمد کسروی در برابر کیشهای رایج و نهادهای مذهبی و اخلاقی و مسلکها و ارزشهای سنتی و فرهنگی و تاختن او به باورهای دینی و فرهنگی از تشیع و بهائیت گرفته تا شعرهای حافظ و سعدی، از جمله مواردی بود که مخالفتهای بسیاری را علیه او برانگیخت.[۶]
آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبانهای فارسی و عربی است.[۲] از مهمترین آثار کسروی میتوان به دو کتاب تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان اشاره کرد که از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطهخواهی ایران میشوند و تا به امروز مرجع اصلی محققان دربارهٔ جنبش مشروطیت ایران بودهاست.[۴] آذری یا زبان باستان آذربایجان، برای نخستینبار این نظریّه را مطرح کرد که زبان تاریخی منطقهٔ آذربایجان قبل از رایجشدن زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام «آذری» یاد کردهاند، زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بودهاست. این نظریه امروز در میان دانشمندان بهطور عام پذیرفته شدهاست.[۹]
احمد کسروی در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در سن ۵۵ سالگی، در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو»[۱۰] توسط افراد گروه «فدائیان اسلام»، ترور شد.[۱۱]
سخنرانی در دفتر تبلیغات اصفهان
غربستیزی، تعقل شفاف را از ما گرفته است
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران با بیان اینکه غربستیزی چنان در افکار ما نفوذ کرده که ما همه چیز را در سایه این روحیه درک می کنیم. وی گفت: بنده یک بار نوشتم که ای کاش به جای افکار جلال آل حمد، افکار شادمان در ما نفوذ کرده بود، زیرا جلال ما را در مخمصه ای انداخت که هنوز نتوانستهایم از آن بیرون بیاییم.
حجت الاسلام رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، روز گذشته، ۲۷ تیرماه در نشست «تجدد فکر شیعی در قم در دوره اول پهلوی» که در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: طی ۱۵۰ سال گذشته درگیر نوعی زیست فکری و عملی دوگانه بودهایم. در دوره صفویه تا اوایل قاجار، درگیر دعوای شیخی ـ شیعی یا مسائل فکری صوفیه و مخالف آن بوده و به هیچ عنوان به غرب فکر نمیکردیم. اما در دوره اخیر، ذهنمان به طوری درگیر غرب بوده که هیچ بحث فقهی، کلامی یا اخباری نداریم که ناظر بر حرفهای غرب باشد. این معضل هم در تفکر کلامی، هم در حوزه فقه و هم در مسائل اخلاقی وجود دارد. در زمان مشروطه شاید ۱۰۰ رساله درباره ماهیت مشروطه نوشته شد که اکثریت قریب به اتفاق آنها بر محور نفوذ اندیشه های سیاسی و اخلاقی غرب بود.
انقلاب مشروطه اساسا دعوای میان غربگرایان و غربستیزان بود
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه ما همیشه یا غربگرا بودیم و یا غربستیز، افزود: فقه ما همیشه درگیر این مسئله بوده است، در واقع مشروطه دعوای میان غربگریان و غربستیزان بود. گویی مشروطه پیروزی غربگرایان و انقلاب اسلامی پیروزی غرب ستیزان بوده است.
جعفریان گفت: ۴۰ سال است که درگیر غربستیزی هستیم و نمیتوانیم از این چارچوب خارج شویم. سید قطب نیز که به نوعی پدر داعش محسوب میشود نیز عقایدی کاملاً غربستیزانه داشت و هدفش از بین بردن غرب بود. در حال حاضر، داعش هم که گفته می شود، مثل القاعده، پدر خوانده اش سید قطب است، به چیزی کمتر از نابود کردن همه فرهنگ و تمدن غرب فکر نمی کند.
در این میانه، وقتی بحث از اصلاح طلبی می کنیم، در آنجا هم همیشه حرفهای ما ناظر به نسبت میان تفکر ما و غرب است. بیشتر اصلاح طلبان و مخالفان آنها، مطالب و مواضعشان ناظر به غرب است.
جعفریان با اشاره به زندگی علیاکبر حکمیزاده در تاریخ معاصر ایران، تصریح کرد: در صحبت از اصلاح مذهب و تجددطلبی، باید از این فرد نیز نام ببریم. ما احمد کسروی را نیز به عنوان فردی ضد شیعه میشناسیم که برای برخی این فرد یک تاریخنویس است. کسروی با حکمیزاده دوست شده و این دو با هم تحولی را رقم زدند.
این پژوهشگر تاریخ گفت: کسروی در سال ۱۳۱۲ مجله «پیمان» را چاپ کرد. از نظر کسروی این نشریه یک نشریه اصلاحی بود. کسروی فارغ از این مورخ باشد یا نه، از نظر اصلاحی، فردی طرفدار زندگی شرقی و کاملا غرب ستیز بود. دست کم در کتاب آیین که یکی از نخستین آثار اصلاحی اوست، اروپانیگری را به شدت نکوهش می کند.
وی اظهار کرد: کسروی معتقد است که ما برای اصلاح جامعه خودمان، باید از دام غرب نجات پیدا کنیم. یعنی راه روشنفکران متمایل به غرب، کاملا اشتباه است. کسروی در این راستا کتاب «آیین» را در مخالفت با غرب نوشت. او معتقد بود که اروپا ریشه آسایش جهان را از بین میبرد. وی در خصوص قانونهای اروپایی میگوید «اروپاییها آنقدر نامرد هستند که غلاتشان را در دریا ریخته و ذرهای از آن را به فقرا نمیدهند». وی حتی اختراعات و اکتشافات غربی ها را هم مورد تمسخر قرار می دهد.
جعفریان اضافه کرد: در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در قم نوعی تفکر مدافع دین و معنویت و ضد غرب به وجود آمد که در میان برخی از طلاب روشنفکر و اصلاح طلب جای زیادی پیدا کرد این جریان با کسروی رفاقت داشت و مثل کسروی در تلاش بود نوعی خردگرایی شرقی بدون تصوف و عرفان ایجاد کند. کسروی معتقد بود که چیزی از اسلام در سطح سیاسی باقی نمانده و تنها دولتی که می شود گفت قدرتی دارد، ترکیه است و به همین خاطر دیدگاه مثبتی نسبت به آتاتورک داشت.
وی تأکید کرد: وی نسبت به رضاشاه نیز دیدگاهی مثبت داشت، چون بخشی از نگاه های اصلاحی او با رضا شاه و سیاست های وی نقطه اشتراک داشت. پس از خروج رضاشاه از ایران، آثار اصلاحی او به مرور از میان رفت، امری که کسروی نسبت به آ« چندان خوشبین نبود.
کسروی در اوائل، خیلی موضع صریح در باره شیعه نمی گرفت، اما پس از رفتن رضاشاه وقتی احساس کرد قدرت علما در حال افزایش است در سال 22 شیعی گری را نوشت. کتابی که به لحاظ استدلال کتابی بسیار سبک است. این مسأله سبب تحریک مخالفان وی شد. از او شکایت کردند و بعد هم در سال 1324 توسط فدائیان اسلام ترور شد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: وقتی پیمان در تهران منتشر شد، یعنی آذرماه 1312، درست ۹ ماه بعد از انتشار مجله پیمان، مجلهای شبیه به آن به نام مجله «همایون» در قم متولد شد که علی اکبر حکمیزاده آن را داره می کرد. حکمی زاده همان مواضع کسروی را در دفاع از دین با نگاه اصلاحی داشت و مجله همایون در شکل و قیافه همان درآمد. حکمی زاده و دوستانش غرب را منشأ رواج کارهای غیر اخلاقی دانسته و مثل کسروی شرق گرا بودند. قبل از اینکه حکمیزاده کار در مجله همایون را شروع کند، کتابی نوشت به نام «راه نجات از آفات تمدن عصر حاضر» و در آن تصویر سیاهی از فسادهای جامعه بدست داد که همه ناشی از تمدن حاضر بود.. او معتقد بود رضاشاه در ایران مسبب فساد و فحشا بوده که این هم متاثر از غرب است. با این حال، در کل، از کارهای رضاشاه برای اصلاح لباس و دین و امثال آن، تا اندازه ای دفاع می کرد.
این پژوهشگر تاریخ گفت: حکمی زاده یازده شما از همایون را درآورد و خودش بیش از سی مقاله در آن نوشت. آن وقت، اینها یک گروه بودند که در مدرسه رضویه مستقر بودند. علی اکبر برقی، ابوالحسن طالقانی، محمد تقی اشراقی و مانند اینها مقاله در همایون می نوشتند. حکمی زاده نسبت به مراسم عاشورا و نیز اهل منبر، مواضع انتقادی داشت و مقالاتی می نوشت.
پس از تعطیلی همایون، حکمی زاده، مدتی به عنوان معلم در آسیابک زرند، و بعدها در یک دفترخانه کار می کرد. وی این زمان به تهران می رفت و در جلسات کسروی و شریعت سنگلجی هم رفت و آمد داشت. همچنین در مجالسی که در منزل عباسقلی بازرگان برای مباحثات دینی برپا می شد، شرکت داشت. پدر حکمی زاده، مرحوم آقا شیخ مهدی پایین شهری، خواهر آقای طالقانی را داشت و از این جهت، او با آقای طالقانی هم رفاقت داشت.
حکمی زاده احتمالا سال 1317 به دانشکده معقول و منقول رفته و سال 1319 مدرک خود را گرفته است.
پس از شهریور بیست و رفتن رضاشاه و باز شدن فضا و همان طور که اشاره کردیم تقویت امر دین و مذهب، حکمی زاده هم مثل کسروی قدری تند تر شد. وی در سال ۱۳۲۲ کتاب «اسرار هزارساله» را به چاپ رساند که بحثهای زیادی پیرامون این کتاب به وجود آمد. او در این کتاب ۱۳ پرسش از روحانیت را مطرح میکند.
چهار نفر در پاسخ به این کتاب، کتاب مینویسند که اولین آنها محمد خالصیزاده است. در ادامه، همتآبادی کتاب «پاسخنامه اسلامی» را با جوابهایی ملایمتر و معقولتر در جواب اسرار هزار ساله نوشت. در نهایت امام خمینی (ره) نیز کتاب «کشفالاسرار» را در پاسخ اسرار هزار ساله نوشت و کسروی و حکمیزاده را در آن کتاب مورد عتاب قرار داده و به آن ۱۳ سوال پاسخ دادند.
حکمی زاده بعد از نگارش شیعی گری، همچنان به کار در دفترخانه ادامه داده است. مدتی هم در وزارت دارایی بوده و در نهایت به اداره کشاورزی رفته است. وقتی کسروی در سال 24 ترور شد، احتمالا حکمی زاده به کلی از م و تهران فاصله گرفته و بیشتر در حیدرآباد کرج سکونت گزیده است.
جعفریان اظهار کرد: در ادامه حکمیزاده، به صورت مکاتبه ای با دانشگاه یوتا در امریکا ارتباط برقرار کرده و در رشته مرغداری تحصیل کرده است. او از سال 28 یک مرغداری در یوسف آباد تهران به راه انداخت که تا سال 48 داشت. پس از آن، مرغداری را به محلی در نزدیکی اسلامشهر منتقل کرد.
حکمی زاده پس از کتاب اسرار هزار ساله، دیگر در عرصه مطالعات دینی ظاهر نشد و تا آنجا که می دانیم چیزی از او منتشر نشد. او باقی عمر خود را که در 12 مهر سال 66 درگذشت، به کار مرغداری پرداخت و برای اولین بار مجله مرغداری در ایران منتشر کرد.
کسروی پیامبر گمراهی و مقلدانش!
محمد خاکپور
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔶 سالمرگ #احمد_کسروی بهانهای است برای بازخوانی سرگذشت او که در روزگار ما مقلدانی سخت متعصب دارد که او را چونان یک پیامبر میستایند!
پیامبری دروغین که از بنیادگرایی دینی به دین خودبنیاد رسید و ادعای نبوت نمود.
🔸کسروی نویسنده ضد شیعه، در سال 1269 در خانواده ای روحانی به دنیا آمد و در مدرسه طالبیه تبریز به تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از مدتی در یک #مدرسه_آمریکایی تحصیلات جدید خواند و در همان مدرسه معلم شد و بعد از ورود به ورطه روشنفکری، ادعای پیامبری داشت.(آموزگار من نواب، محمدجواد حجتی کرمانی، اطلاعات، تهران، 1387، ص176)
🔸کسروی نویسنده ای پرمدعا بود، با توجه به سابقه حوزوی اش، با قلم زدن علیه تشیع و روحانیت در آشفته بازار حکومت سیاه و سست پهلوی توانسته بود افرادی را گرد خود جمع کند.
وی علی رغم آنکه انسانی مذهب ستیز بود اما در برخی نوشتجات روشنفکری از او با تعابیری اغراق آمیز یاد میشود؛ مثلا سهراب یزدانی در کتاب "کسروی و تاریخ مشروطه ایران"، کسروی را بزرگترین مورخ مشروطه ایران معرفی میکند! برخی دیگر در سالهای اخیر پیدا شده اند که او را شهید راه آزادی نامیده اند! اینها نشان میدهد که عدهای در تلاشند که او را به عنوان یک نماد، معرفی کنند.
🔸حضرت امام خمینی در خصوص کسروی نکات جالبی دارند:
«کسروی نویسنده زبردستی بود ولی آخر دیوانه شده بود... بسیاری از شرقی ها این طور هستند تا یک چیزی، چهار تا کلمه ای یاد می گیرند ادعایشان خیلی بالا می شود...»(صحیفه امام، ج13، ص32)
«گاهی یک کسی یک تاریخی می نوشت، میشد اسلام-شناس، بعد کتابسوزی هم میکرد، مثل کسروی بلکه دعوی نبوت هم میکرد.»(همان،ج15 ص188)
و در جای دیگر نوشتهاند:
«سوابق آن #مرد_ابله در تبریز و طهران در دست است و آنها که او را می شناسند به ناپاکی و #خلاف_عفت می شناسند. چنین عنصری که خود ناپاک ترین عناصر است می خواهد مردم را به آئیین ناپاک، که آئین زردشت موهوم است دعوت کند و از هزاران دستوررات خدایی که مانند سیل روان از عالم غیب به قلب پیغمبر پاک اسلام که زندگانی سراسر نورانی آن را همه می دانند نازل شده منصرف کند. (کشف اسرار ص421)
🔸مرحوم خسروشاهی که روزگاری با کسروی همکاری رسانهای داشته، در کتاب "مفخر شرق"، در خصوص کسروی بیان می دارد:
«با توجه به #انحرافاتی که در مجله پیمان و پرچم و بقیه نشریات وی دیدم به او اخطار دادم که هذا فراق بینی و بینک و از او جدا شدم»
🔸با سوابق انحراف آشکار کسروی، در این میان هستند افرادی که دست از تعریف و تمجید از شخصیت بی مقداری همچون کسروی برنمیدارند؛ مثلا #حسین_دهباشی نوشته:
«کسروی اندیشمند ایرانی و طرفدار جدی اصلاح و تسویه مذهبی و مخالف سرسخت تصوف و عرفان در ایران بوده است»(اقتصاد و امنیت، خاطرات علینقی عالیجانی، حسین دهباشی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، تهران، 1394،ص6)
دهباشی کسروی را اندیشمند میخواند، او را فردی #اصلاح_طلب معرفی کرده و در ایجاد دینی دروغین را آئین میکند و او را بنیانگذار آئین پاک دینی معرفی مینماید.
عجیب آنکه در نوشتجات علاقمندان کسروی به #کتابسوزی، #شیعه_ستیزی و #بدعت_گذاری و نیز تصدی پست های سیاسی و قضایی متعدد در دستگاه پهلوی هیچ اشارهای صورت نگرفته است!
کسروی وی تا سال 1320 معتقد بود رژیم پهلوی ادامه دهنده و زنده کننده شاهان هخامنشی است. و البته بابت این خوش رقصی هایش نیز مورد لطف رژیم قرار می گرفت.(فرهنگ نامه تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی، ج3، ص227)
🔸این پرسش قابل طرح است که علت محبوبیت و #تطهیر کسروی در میان برخی نویسندگان و رجال سیاسی ایرانی چیست؟
شاید افرادی که دم از کسروی می زنند و تاریخ نگاری اش را ستایش می کنند یک بار هم آثارش را نخوانده باشند اما همین که کسروی می تواند برای آنان مسیری برای دستیابی به آمال شان باشد برایشان کفایت می کند. آنان کسروی را بزرگ می کنند تا بزرگان تاریخ نگاری در میان این غوغا و هیاهو دیده نشوند.
لذا وقتی گستاخانه نگاری های کسروی به گوش نواب در نجف رسید به قصد آگاه کردن اشتباهات کسروی به او با رها کردن درس خود از نجف عازم ایران شد و او را نصیحت کرد. گفتگوهای بی نتیجه نواب با کسروی او را به این نتیجه رساند که راهی برای هدایت وی وجود ندارد و تشخیص بزرگان نجف مبنی بر مهدور الدم بودن کسروی، بی وجه نیست!(آموزگار من نواب، ص49) این بود که در عمل به حکم برخی معاریف حوزه نجف، کسروی را در تاریخ 24 اسفند 1324 به درک واصل کرد.
گرچه با آغاز نهضت امام خمینی، راه مقابله مسلحانه با ایادی رژیم هرگز مورد تأیید قرار نگرفت اما اقدام فدائیان که بر اساس حکم قطعی برخی علمای شیعه انجام گرفت، موجب ایجاد عقب نشینی جریان بدعت گذار غرب اندیش و احیای غیرت دینی در میان طیفی از جوانان شیعی بود.
@rozaneebefarda
بدون نظر